کوتاه از تابستان خوب!
ایرجزاد در اولین اثر سینمایی خود در یک ماجرای اجتماعی شیرجه زده؛ البته نهچندان عمیق. «تابستان داغ» فیلمی خوشساخت بهلحاظ فنی و فیلمی قابل قبول بهلحاظ داستانیست. در نگاه اول، دیالوگهای روان و روابط باورپذیر بین کاراکترهاست که جلب توجه میکند. اینفیلم بهدوراز غلو، بزرگنمایی و اوراکتینگ توانست نظر داوران جشنواره فیلم فجر را بهخود جلب کند و در چند رشته نامزد شود. سینما بهاین «تابستان داغ» نیاز داشت تا تب اغراق را که بعداز «ابد و یکروز» بهشدت بالا رفته بود، کمی سرد کند. ورود به مفاهیم پیچیده اجتماعی، با فرمول فیلمهای فرهادی، دیگر جذابیت سابق را ندارد و آیتم خلاقیت و نوآوری را از نویسندگان و کارگردانان گرفته است که البته «تابستان داغ» هم ازاینقاعده مستثنی نیست و متاسفانه درهمان دقایق اولیه بیننده با یک ساختار تکراری مواجه میشود. ورود به قصه اصلی خیلیدیر اتفاق افتاد و اینمسئله موجب خستگی و ملال بیننده شده و ازطرفی فرصت نویسنده برای ایجاد سکانسهای پرحرارت را گرفته است و درمجموع، بار دراماتیک فیلم کاهش یافته. اتفاقات کوچکی که منجر به یک حادثه بزرگ میشوند نیز دیگر نخنما شده و از کلیشههای غیرقابل قبول در سینماست. بیدقتی در پرداخت داستان و روند روایت قصه باعث شده ماجرای اصلی خیلیزود لو برود و لحظه اوج داستان هم اثرگذاری کافی را نداشته باشد. بازی بازیگران، قابل قبول است و کاملا کنترل شده تا از فرازوفرودهای غیرطبیعی و احساسات اغراقآمیز بهدور باشد. در مجموع، «تابستان داغ» یکیاز فیلمهای خوب امسال بود که شاید قدمی روبهجلو نباشد؛ اما قطعا ارزش دیدن را دارد.
عمید سرابی/ سلامسینما