گفتوگو با شجاع خلیلزاده؛
با کفش پاره و درجهسه بـرای تست تیم ملی رفتم
مدافع تیم پرسپولیس، از آغاز فوتبالش تا حضور در جمع سرخپوشان تهرانی دوران سختی را پشت سر گذاشته است. بهگزارش فوتبال آنلاین، شجاع خلیلزاده؛ متولد 24 اردیبهشت 1368 در منطقه بهمنیر بابلسر است. او فوتبال حرفهای خود را از مس رفسنجان شروع کرد و توسط مرفاوی؛ مربی وقت مس کرمان به اینتیم در لیگ برتر پیوست و خیلیزود به یکیاز بهترین مدافعان ایران تبدیل شد. شجاع، بعداز سه فصل گمانهزنی درخصوص حضورش در جمع پرسپولیس، نهایتا در 28سالگی و اوج تجربه، پیراهن شماره سه اینتیم را از آن خود کرد. شجاع که در تیمهای مس کرمان، سپاهان و تراکتورسازی توپ زده، بهقول خودش از بچگی یک پرسپولیسی دو آتیشه بوده و بیشتر حاشیههایش هم به همینموضوع برمیگردد. شجاع، از امضاء قرارداد پنجدقیقهای خود با پرسپولیس و مبلغ آن حرف زد و در ادامه با او به سالهای کودکی و روزهای سختی که کنار پدرش کشاورزی میکرده برمیگردیم. به روزهای تلخی میرسیم که برای تست تیم ملی به تهران میآمده و مجبور بوده روی چمنهای میدان آزادی شب را به صبح برساند. پیشنهاد میکنیم شنیدن ماجراهای جذاب تست تیم ملی با کفش پاره، برداشتن پول از جیب بابا و کتک خوردن بعدش، پیکان سواری و پس گردنی زدن را خودتان بخوانید.
اسم شجاع چطور برای تو انتخاب شد؟
این را باید از پدرم بپرسید. ما چهارفرزند (یک خواهر و سه برادر) هستیم که اسامی هرکدام متفاوت با دیگریست. پدر و مادرم یکیدرمیان اسامی ما را انتخاب میکردند. ظاهرا در همان نوزادی، شجاعت خاصی در من دیدهاند که این اسم را انتخاب کردند.
چطور فوتبالیست شدی؟
قبلاز اینکه فوتبالیست شوم در کنار پدرم کشاورزی میکردم. پدرم، پرورشدهنده ماهی بود و چندسال هم در مازندران بهعنوان پرورشدهنده نمونه انتخاب شد. در آن شرایط، فوتبالیستشدن خیلیسخت بود؛ اما از همان کودکی تصمیم گرفته بودم که وارد دنیای توپ و فوتبال شوم؛ برایهمین از سختیهای اینراه هیچگاه نترسیدم. یکیاز اولین شجاعتهایم همین نترسیدن از مشکلات بود.
در این راه مدیون کسی هم هستی؟
در تست تیم ملی که رفته بودم، کفش درجه سه و پارهای داشتم. یکیاز بازیکنان به دوستش گفت: «این دیگه کیه؟ چرا اومده تست بده؟» به من خیلی برخورد؛ ولی از همین حرفش انگیزه گرفتم و با اینکه هوای شمال و تهران فرق میکند و دچار نفستنگی میشدم؛ اما تمام تلاشم را کردم تا به او ثابت کنم که بازیکن خوبی هستم و در نهایت از بین 200 بازیکن، جزو 18نفر انتخاب شدم.
غیر از کشاورزی چه کارهایی کردهای؟
من وحشتناک کار میکردم. تا بهحال یک وزنه هم نزدم؛ اما با هرکسی که بگویید حاضرم زورآزمایی کنم و مطمئنم که او را زمین میزنم. از بس کشاورزی میکردم، پاهایم تا زانو در گل بود و پدرم هرروزصبح مرا در زمین کشاورزی میگذاشت و ظهر تحویل میگرفت.
میگویند تو پرخورترین بازیکن پرسپولیس هستی.
علیرضا بیرانوند یکچیز عجیبیست. باور کنید من بااینهمه پرخوریام مقابل او کم میآورم! آنقدر خوشاشتها و با هیجان غذا میخورد که اگر سیر هم باشی، دوباره گرسنهات میشود.
تایمهای بیکاری چهکار میکنی؟
باور کنید در خانهام شده از بیکاری دراز میکشم؛ ولی بیرون نمیروم. فیلم میبینم تا تایم تمرین برسد. این اواخر، عاشقانه را دیدم و خیلی خوشم آمد.
در زمین، اعتماد به نفس بالایی داری؟
اعتماد به نفس نیست، من با جان و دل کار میکنم و این را همه مربیان من میتوانند اعتراف کنند. اینکه چهتیمی را دوست داری به بحثهای خارج از زمین برمیگردد؛ اما وقتی پیراهن یک تیم را میپوشی باید با جان و دل برایش بازی کنی.
از وضعیت درس خواندنت بگو.
فوق دیپلم دارم که در بین فوتبالیستها درجه بالایی محسوب میشود! الان من مثلا در بین فوتبالیستها، دکترا دارم!
در بازیها کمی عصبی هستی، این مشکلساز نبوده؟
قبلا عصبی بودم؛ اما اینفصل مادرم قسمم داده که نباید عصبی شوم؛ برایهمین منهم تمام تلاشم را میکنم که کوچکترین بحثی از من دیده نشود و در زمین آرام باشم.
شمالیها بیشتر به کشتی علاقه دارند، تو چطور فوتبالیست شدی؟
من هم دوسال کشتیگیر بودم؛ اما علاقهای به آن نداشتم، برایهمین ادامه ندادم. درواقع من از همان کودکی؛ حتی زمانیکه کشتی میگرفتم تب فوتبال داشتم و هیجانش مرا فراگرفته بود. هیچچیزی مثل فوتبال، جواب اشتیاقم را نمیداد.
فوتبال برای تو از کجا شروع شد؟
از مس رفسنجان که در تیم جوانان بازی میکردم؛ همانموقع از تیمهای لیگ برتر پیشنهاد داشتم؛ اما ترجیح دادم اول در تیمهایی باشم که بتوانم در آنها فیکس بازی کنم تا دیده شوم و برایهمین سهسال در تیم مس رفسنجان بودم.
مبلغ قراردادت با پرسپولیس چقدر است؟
منتظر اینسوال بودم. خیلی از تیمها مبلغی بیشتراز مبلغ پیشنهادی پرسپولیس میدادند؛ اما با پرسپولیس اصلا در مورد بحث مالی صحبتی نکردم و ترکاشوند؛ معاون اقتصادی سابق باشگاه پرسپولیس هم شاهد است که قراردادم را در پنجدقیقه نوشتم و امضاء کردم. گفتم برای دلم آمدهام و میخواهم فقط بازی کنم و مبلغ قرارداد مهم نیست که مبلغ آن با کسر مالیات شاید 400 تا 500میلیون برایم بماند.
چرا به تو میگویند پرنده پرسپولیس؟
خب یکیاز نقاط قوت فوتبال من، پرشهای بلند و زدن ضربات سر است. دیدید که توانستم در دیدار اول لیگ مقابل فولاد هم یک گل با ضربه سر بزنم و همینطور آن گل حساس به الاهلی عربستان. فکر میکنم امسال بتوانم 10 گل برای پرسپولیس به ثمر برسانم.
شنیدهایم زیاد میخوابی.
من شبها ساعت 11 میخوابم و ازآنطرفهم 11 صبح بیدار میشوم. کلا مدلم اینطوریست و زیاد میخوابم. نه اینکه تنبل باشم؛ بدنم اینطور عادت کرده است. وقتی بیدار میشوم، صبحانه و ناهار را یکی میکنم.
پدر و مادرت هم فوتبالی هستند؟
یکیاز مخالفان شدید من برای وارد شدنم به فوتبال، پدرم بود. برایهمین همیشه تا ساعت یک ظهر بههمراه پدرم کشاورزی میکردم و بعدازآن خودم را به لب جاده میرساندم. ماشین میگرفتم و به تمرین میرفتم. وقتی هم به تیم جوانان رفتم، بازهم فوتبال نمیدید؛ اما وقتی به لیگ برتر رفتم، دیگر شرایط فرق میکرد. پدر و مادر، هردو فوتبالی شده بودند و همه بازیهایم را تماشا میکردند. طوریکه اسامی تمام بازیکنان و داوران را یاد گرفتهاند. از وقتی من به فوتبال وارد شدم، همه فامیل و خاندانم میخواهند فوتبالیست شوند.
پدر سختگیری داری؟
بسیارزیاد. با اینکه سالهاست تنها زندگی میکنم؛ اما پدرم هرروز چندینبار به من زنگ میزند و من هم شبها ساعت 11 با تلفن خانه به او زنگ میزنم تا بگویم خانه هستم.
هرچندوقتیکبار پدر و مادرت را میبینی؟
زمانیکه اصفهان بودم، هر سهماهیکبار خودم میرفتم. چون پدر و مادرم وابستگی به یکدیگر دارند و ازطرفی رانندگی و مسافت زیاد، برایشان سخت است؛ ولی الان که تهرانم تنها سهساعت فاصله است و هرموقع که بتوانم حتما میروم و سر میزنم و دلیل اصلی تهران بودنم هم همین بعد کم مسافت با خانه پدریام است.