پریسا رفیعمهر؛ کارگردان «مرگ فروشنده»:
خیلیازما در شرایط ویلی لومان زندگی میكنیم
سهیلا انصاری
پریسا رفیعمهر؛ دانشجوی رشته روانشناسی بالینی فعالیت رسمی خود را از سال ٨٥ با گویندگی و اجرا بهصورت مقطعی شروع كرده است. وی بعداز وقفهایكوتاه شروع به نوشتن داستانهای كوتاه كرده و در سال ٩٠ با انجمن سینمای جوان، آشنا شده و یكدوره فیلمسازی را آنجا گذرانده است. رفیعمهر چند كار كوتاه برای جشنوارههای مختلف ازجمله تكهگمشده كه برای جشنواره احیای دریاچه ارومیه ساخته را در كارنامه هنری خود دارد. وی ادامه داد: «این، درست زمانی بود كه تئاتر به طرز معجزهآسایی متحول شد و رونق گرفت از سال ٨٧ بهبعد تئاتر شاهد معجزه بود و من سخت پیگیر تئاتر بودم و همینامر من را علاقهمند كرد تا بیشتر بهاینحیطه جذب شوم، با نمایشنامهنویسی شروع كردم و رفتهرفته علاقهام بیشتر شد و جدیتر دنبال كردم». وی درادامه افزود بعدازمدتی با آموزشگاه هنر و سینما آشنا شدم و با شركت در كلاسهای فوقالعاده استاد الوند و معیریان افتخار شاگردی این عزیزان را پیدا كردم. رفیعمهر افزود: «بعداز كارگردانی فیلم كوتاه، درزمینه تئاتر و نمایشنامهخوانی مرگ فروشنده اولینكار رسمی من بود كه برای اولینبار در اولینجشنواره نمایشنامهخوانی به صحنه رفت و بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و همیناستقبال باعث شد تا برای اجرای عموم اقدام كنیم كه ١٠ اجرای عموم برای اینكار درنظر گرفته شد كه دو اجرا در سالن آمفی تئاتر ٣٠٠نفری برج آزادی، قطعی شد، اجرای اول 24 آبان بهروی صحنه رفت كه با استقبال مخاطبان و حضور بازیگران سینما، تئاتر و تلوزیون بهپایان رسید و اجرای دوم، ١٣ آذرماه در همان سالن بهروی صحنه خواهد رفت. البته از چند شهر دیگر ازجمله یزد و تبریز دعوت رسمی برای اجرا شدیم كه انشالله حتما برنامهریزی خواهیم كرد». وی درادامه گفت: «تمرینات ما برای رسیدن به اجرا برای جشنواره سهماه طول كشید و البته بعداز اجرای جشنواره تمرینات ادامه داشت و مرگ فروشنده به نسبت متن فوقالعاده قدرتمند و پرسوناژ بالا و شخصیتهای مختلف تقریبا نتیجه چهارماه تمرین فشرده و مداوم است». رفیعمهر به انتخاب بازیگران اشاره كرد و گفت: «در انتخاب بازیگران سعی كردیم كه صدای جذاب و قدرتمند و تخصص نقشخوانی و بازیگری را در اولویت قرار دهیم و البته من بهشخصه بسیار خوششانس بودم؛ چون كسانیكه برای كار انتخاب شدند همه از دوبلورها و گویندههای موفق و اساتید بیان و بازیگران حرفهای تئاتر بودند، درواقع، تكنیكال بودند و قدرت بیان و توان انتقال احساس برای من بسیار مهم بود؛ چراكه در نمایشنامهخوانی بازیگر هیچگونه اكت بدنی و بازی ندارد و تنها ابزار انتقال مفهوم برای ما صداست و اگر نقشخوان توان اینانتقال را نداشته باشند، مطمئنا مخاطب هیچ دریافتی از نمایش نخواهد داشت». رفیعمهرگفت: «بهنظرم دراینبرههاززمان نهتنها تئاتر بلكه تمام عرصههای نمایشی دارای ضعف هستند. ازنظر من، مهمترین ضعف اینروزهای تئاتر، استفاده از بازیگران غیرتئاتری فقط بهخاطر فروش گیشه است؛ چراكه بازیگر تئاتر، تخصص مخصوص خودش را میطلبد كه فقط روی صحنه میتوان آموخت و ازنظر من، هیچكلاسی توان آموزش تئاتر و بازیگری تئاتر را ندارد؛ چراكه تئاتر، خود زندگیست. زندگی را فقط باید تجربه كرد تا آموخته شود و اینكه سوپر استار موفق را به صحنه تئاتر بیاوریم، صرفا برای اینكه سالن نمایش پر شود، ازنظر من، غلط است و با تمام احترامی كه برای بازیگران عزیز و توانمند عرصه سینما قائل هستم، نظر شخصی من این است كه بازیگر تئاتر باید روی صحنه تئاتر ساخته شود». وی افزود: «حمایت بخشهای مختلف از تئاتر باید بیشتر شود تا چراغ سالنهای نمایش روشن بماند». رفیعمهر درادامه افزود: «متاسفانه از تئاتر حمایت نمیشود و هیچكمكی برای رونق آن صورت نمیگیرد؛ اگر از گروههای تئاتری حمایت شود، متعاقبا مبلغ بلیطها كاهش پیدا میكند و تعداد بیشتریاز اقشار مختلف جامعه توان رفتن به تماشاخانهها و سالنهای تئاتر را خواهند داشت؛ متاسفانه درحال حاضر رقم بلیطها بهحدی بالاست كه فقط یکعده خاص توان پرداختش را دارند و بههمینخاطر دیگر سالنها پر نمیشوند. كاش تئاتر بهاندازهای حمایت شود كه مردم بتوانند رایگان بهتماشای تئاتر بنشینند و این شاههنر اصیل، جایگاهش را برای مردم عامه پیدا كند». وی درادامه گفت: «ضعف ارتباط بین مردم و تئاتر برمیگردد به ضعف در نمایشنامههایی كه كار میشوند. متاسفانه آثاریكه جهانی هستند، بهقدری تكرار شدند كه دیگر حرفی برای گفتن ندارند و نمایشنامه داخلی هم جز تعدادی انگشتشمار ازجمله آثار استاد نصیریان، بیضایی، رادی، ساعدی و خلج، كه همیشه بینظیر بودند و توان جذب مخاطب را داشتهاند، مابقی شاید جذابیت و چهارچوب مقبول مخاطب را كمرنگتر داشتهاند و همینموضوع باعث ایجاد فاصله بین مردم و تئاتر شده؛ البته گفتم هنوزهم آثار بینظیری نوشته و كار میشود كه واقعا باارزش هستند. شاید اگر نویسندگان جوان و خلاق همینطوركه در سینما میدرخشند، درزمینه تئاتر هم فعال باشند، حتما اینفاصلهها ازبین میروند». رفیعمهر بابیان اینكه پشتوانه مالی خاص یا حمایت ویژهای نداشته، گفت که شخصا تهیهكنندگی نمایش را برعهده دارم. وی درادامه افزود: «تئاتر، بارزترین نماد فرهنگی هر ملتیست و آموزش مردم برای دیدن تئاتر میتواند بارزترین نمونه فرهنگسازی باشد؛ صرفاینكه ما سالن خوب داشته باشیم، برای كشاندن مردم بهسمت سالنهای نمایش، متاسفانه تعداد سالنهای تئاتر كافی نیست. باید آموزش داده شود؛ همچنین حل معضلات و مشكلات جدی درزمینه تئاتر در شهرستانها كه واقعا روح هر هنرمند تئاتری را میآزارد و قلبش را بهدرد میآورد». كارگردان «مرگ فروشنده» گفت: «من بهشخصه تمام سعی خود را بهكار میگیرم كه بههرشكل چه در صحنه چه در فعالیتهای روزمرهام بهاین امر مهم كمك كنم، البته برای فرهنگسازی باید گامی بزرگ و قدرتمند برداشت كه مطمئنا با یكنفر میسر نخواهد شد». رفیعمهر درادامه افزود: «تئاتر، پنجقرن پیشازمیلاد در آتن و روم پا به عرصه گذاشته و پساز خودنمایی در آثار قرون وسطی، رنسانس و عصر جدید اروپا میهمان تماشاخانههای ایرانی شده است». وی افزود: «ضرورت و اهمیت به تئاتر بهنسبت بسیار بالایی در جامعه ما خوشبختانه حاكم است؛ سیاه بازی، تعزیهخوانی، نمایشهای تخت حوضی و خیابانی از سالیان دور با جامعه ما بود و نسلبهنسل فرهنگ و تمدن و تاریخ را منتقل كردهاند و خوشبختانه هنوز در قرن بیستویك كودكان ما حاجیفیروز را میشناسند و با تعزیهخوانیها اشك میریزند». وی ادامه داد: «دغدغه من برای انتخاب ایننمایشنامه این بود كه خیلیازما در شرایط قهرمان نمایش ویلی لومان زندگی میكنیم؛ ولی متاسفانه قادر به درك شرایط نیستیم و بهدرستی مشكلاتمان را نمیشناسیم و حس درستی نسبتبهآن نداریم. این، برای من ثابت شد كه دیدن ایننمایشنامه آگاهی خاصی به مخاطب میدهد كه بهخودش بیاید و بگوید که منهم همین شرایط را دارم و چشم خیس مخاطبان نمایشنامهخوانی ما، سند اینموضوع است كه بعداز دیدن اینكار انگار شناخت دیگری نسبتبه زندگی پیدا میكنند».