دیالـوگ
هادی غفاری
حضرت علی(ع) در نهج البلاغه تحلیلی را از وضع جامعهی خود ارائه میدهد که بیشک این وضع به صورت بسیار شدیدتر در دوران امام حسین(ع) نیز وجود داشته است. ایشان میفرمایند عمدهی مردم در این روزگاران چهار گروه شدهاند. اول گروهی که اگر دست به فساد نمیزنند به این دلیل است که روحشان ناتوان، شمشیرشان کند و امکانات مالی در اختیار ندارند. این گروه اگر فساد نمیکنند برای این است که آبی پیدا نمیکنند تا شنا کنند. گروه دوم آنانند که شمشیر کشیده و شر و فسادشان را آشکار کردهاند، لشکرهای پیاده و سوار خود را گرد آورده و خود را آمادهی کشتار دیگران کردهاند و دین را برای به دست آوردن دنیایشان تباه کردند که یا یا فرمانده یا رییس گروهی شوند یا به منبری بروند و خطبه بخوانند. گروه سوم کسانی هستند که با اعمال آخرت، دنیا را طلب میکنند و با اعمال دنیا آخرت را، خود را متواضع و کوچک جلوه میدهند و گامهای ریاکارانه و کوتاه برمیدارند، دامن خود را جمع کرده و خود را همانند و همشکل مؤمنان واقعی میآلایند و پوشش الهی را وسیلهی نفاق و دورویی و دنیاطلبی خود قرار میدهند. گروهی هم هستند که با پستی، ذلت و فقدان امکانات از به دست آوردن قدرت محروم ماندهاند و خود را اینک به زیور قناعت آراستهاند و لباس زاهدان را پوشیدهاند؛ آنان هرگز در هیچزمانی از زاهدان راستین نبودهاند؛ اما زبانشان و تعریفشان از خود، تعریف انسانهای زاهد و مؤمن است.
آنا
سید هادی خامنهای
عدالت در معنای کلی یعنی همهچیز را سر جای خود قرار دادن و همهکس را به حقوق حقهی خود رساندن، اما مانند تمام واژهها، در ادوار تاریخی این واژه نیز بهدرستی شناخته نشد و مورد سوءاستفاده قرار گرفت. در بلوک غرب، برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم، احساس کردند باید به شعار دیگری متوسل شوند که با شعار عدالت متفاوت اما متقابل باشد و شعار آزادی را برگزیدند. اما آزادی امروز در غرب، تنها به معنای افسارگسیختگی آن هم به معنای سلبی و نادرست آن است. به قول دکتر شریعتی، آنچه که در غرب به عنوان حق رای در انتخابات وجود دارد، حق رای نیست؛ یعنی انسانها خریداری میشوند. امروز در غرب سرمایهداران برندهی انتخابات هستند و مردم عادی هیچ نقشی در تعیین سرنوشت خود ندارند. پس مسالهی آزادی در آنجا به این معنا ترجمه شده است. ما مسلمانانی که معتقد به قرآن هستیم بر این باوریم که آزادی نهتنها با عدالت در تضاد و تقابل نیست بلکه جزیی از آن و لازمهی آن است. در نگاه ما به عدالت، آزادی حتما باید در جامعه بهوجود بیاید چراکه یکی از حقوق حقهی انسانهاست. خودکامگی، امتیازجویی، تبعیض، پیشداوری، تکیه بر گمانها، سودپرستی، هوا و هوس و بسیاری چیزهای دیگر از موانعی است که ممکن است بر سر راه عدالتخواهی پدیدار شود.
ایسنا