بررسی اوضاع روسیه درآستانه انتخابات ریاستجمهوری
سایه اقتدار تزار قرن بیستویکم
درمیان لیست هفتنفره رقبای پوتین، نام کسی که بتواند به اندازه او قواعد بازی در تمرکزگرایی روسیه را بداند، به چشم نمیخورد؛ شاید بههمین علت است که انتخابات ریاستجمهوری روسیه، تا این حد خاموش در مقام یک نمایش بی زرق و برق سیاسی است. به گزارش دانشجو، کارمند اداره اطلاعات شوروی که حالا در 65سالگی در سراشیبی کهنسالی افتاده، بیشاز هرکس دیگری شرق را میشناسد؛ او میداند روحیه مردم مشرق زمین، اقتداری را که قرار باشد حافظ امنیت و عزت باشد، دودستی روی چشم میگذارند. او یقینا بهخوبی میداند که دموکراسی برای شرق، وصلهای بود ناجور؛ خوشبینانهترینش، یک نقاب بود و یک انگیزه برای مبارزه و اگر تعارفها کنار باشند، دستاویزی بود که پای غرب را به این نقطه از زمین باز کرد؛ جزاین هیچ. او فهمیده بود بهجای اتلاف وقت برای ژستهای دموکراتیک، نیاز دارد تا این فردگرایی عمیق را توجیه و عادیسازی کند. موسسه لواداسنتر روسیه که نظرسنجیهای سیاسی- اجتماعی را بهعهده میگیرد، گزارشی منتشر کرده بود که در آن 68درصد شرکتکنندگان در انتخابات2018 روسیه، آمریکا را دشمن درجه یک روسها میدانند؛ این درست همان ساختمانی است که ولادیمیر پوتین، از مدتها قبل پایهریزی کرده بود. حالا در مارس 2018، وقت برداشت است و پوتین، میتواند دست به سینه باشد و درحال تماشای تقلای نامزدهای انتخاباتی، لبخند ملیحی بزند و رئیسجمهور بماند. کارنامه او در سیاست خارجی اثبات عملکرد مقتدرانه او درمقابل همین دشمن درجه اول یعنی آمریکاست. اگر عرصه مشارکت عمومی، عرصه دو راهی میان بد و بدتر باشد، پس باید بپذیریم پوتین توانسته برای سالهای سال، یک چهره دوستداشتنی باقی بماند؛ بدینترتیب ( اگر جادوی سیاست را فاکتور بگیریم) پوتین برای ششسال دیگر و تا 71سالگی، صاحب کرملین بماند. اما درسوی دیگر میدان و درمقابل رئیسجمهور، هفت نامزد دیگر حضور دارند. از پاول گرودینین که کاندید تحت حمایت حزب کمونیست است گرفته تا کسینا سابچاک، گوینده 36ساله تلویزیون، که عضو حزب ابتکار مدنی روسیه است و پدرش زمانی شهردار سن پترزبورگ بوده. چندروز مانده به موعد انتخابات، برخی نظرسنجیها از افکار عمومی بهتدریج منتشر میشود؛ بهنقل از خبرگزاری تاس (روسیه)، طی یک آمار کلی، 81درصد مشارکتکنندگان، به ماندن ولادیمیر پوتین تمایل دارند و در پله دوم، گرودینین قرار دارد که نامزد دومین حزب محبوب روسها، یعنی حزب کومونیست است. او تا به اینجا 7.6درصد از آراء را به خود اختصاص داده است. نفر سوم اما دراین نظرسنجی، دراختیار ولادیمیر ژیرینفسکی است؛ سیاستمداری 71ساله که سابقهای طولانی در کاندیداتوری رویدادهای سیاسی دارد. او نامزد حزب لیبرال دموکرات است که یکی از گروههای مهم سیاسی محسوب میشود؛ درحال حاضر او حدود چهاردرصد از حمایتها را دراختیار دارد. ژیرینفسکی، در مصاحبهای گفته بود که اوضاع کشور را با روش نظامی تغییر میدهد و دست الیگارشها را از اموال مردم قطع خواهد کرد؛ او صراحتا اشاره کرده بود که از دموکراسی چنینکاری برنمیآید. این مصاحبه، عمیقا نماد بروز بیپرده منطق حاکم بر فضای سیاسی روسیه و آسیای میانه، از 1991 تاکنون است؛ به بیان دیگر، آنچه بهانه جابهجایی مداوم رژیمهای اقتدارگرا درآن دوران بود، در سال 2018، نه درقالب ادبیات پنهانی و توجیه نمادین، بلکه آشکارا درقالب دیکتاتوری نظامی مصلح، تئوریزه شد. بدینترتیب، مطابق آنچه درابتدای نوشتار بیان شد، نبرد اساسی در مسکو ( مانند غالب نبردهای سیاسی در مشرق زمین)، اساسا یک منازعه واقعی برسر تحمیل منطقی اقتدار افراد است. آنچنان که شرح داده شد، قامت رقبای پوتین، فارغ از هر اغراق بیهودهای، برای این ریاست کوتاه است. نگرانی اساسی اما 18مارس 2018 نخواهد بود؛ پرسش اصلی، سال 2024 است و درباره کسی که باید از راه برسد. درمیان لیست هفتنفره رقبای پوتین، نام کسی که بتواند به اندازه او قواعد بازی در تمرکزگرایی روسیه را بداند و اساسا الیگارش سیاسی و اقتصادی را رام کند، به چشم نمیخورد؛ شاید بههمین علت است که انتخابات ریاستجمهوری روسیه، تا این حد خاموش در مقام یک نمایش بیزرق و برق سیاسی است. این موضوع، از حالا نشان از نگرانی ششسال دیگری دارد که قرار است سرنوشت یک قدرت هم جبهه ایران را با چالش مواجه کند. تزار قرن بیستویکمی، قاعدتا اینبار هم مهمان کرملین میماند. اما این رقابت رنگورو رفته از قلب دولتی با چنین ابعاد، بیش از نتیجه 18مارس، اضطرابها را برای سیاست خارجی بدون پوتین روسیه بالا خواهد برد!