• شماره 1657 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۹ دي

اهرم بودجه در اقتصاد

تقریباً بدون هیچ گزافه‌گویی می‌توان ثابت کرد که عمده مشکلات اقتصادی امروز کشور، محصول نظام بودجه‌ریزی غیرعلمی و ناکارآمد است. گرفتاری ناترازی و خشکی ترازنامه بانک‌ها، بدهی‌های باورنکردنی دولت به بانک‌ها و شرکت‌ها، نوسانات عجیب‌و‌غریب ارز و نرخ‌های تورم بالا و چسبنده؛ همه محصول نظام بودجه‌ریزی غیر‌علمی و بی‌لنگر است. این، مشکل امروز و دیروز نیست؛ سازمان برنامه و‌ بودجه براساس ساختار بودجه‌ریزی آمریکا، بخشی از ریاست‌جمهوری‌ست و هزینه‌کرد بودجه را در‌اختیار دارد و به کسی پاسخگو نیست. در‌مقابل، وزارت اقتصاد فقط منابع را جمع می‌کند و تخصیص را در‌اختیار ندارد و از‌آن‌سو، بانک مرکزی نیز حیران میان این‌دو با انبوهی از نوسانات درآمدهای نفتی ‌و تورم همچون دن‌کیشوت می‌جنگد. دردناک‌تر آنکه تقریباً هیچ گوش شنوایی برای اصلاح رویه‌های به‌شدت غلط بودجه‌ریزی وجود ندارد. هیچ‌کس نمی‌پرسد که در دنیا چند کشور مثل ایران را می‌توان یافت که این‌همه آشفتگی در بودجه‌ریزی داشته باشد و عجیب‌تر اینکه هر‌سال رئیس سازمان برنامه و بودجه اعلام می‌کند که کسری بودجه وجود ندارد و کسی هم نمی‌تواند از ایشان بپرسد این‌همه بدهی انباشته دولتی (حدود ۴۰‌درصد تولید ناخالص داخلی) از کجا ایجاد شده است؟ اما حکایت غم‌انگیز اینها نیست؛ حکایت پرفغان بودجه‌ریزی کشور در سازمان فخیم برنامه این‌است‌که برخلاف تقریباً همه کشورهای دنیا، بودجه‌ریزی در ایران دارای لنگر نیست. لنگر بودجه قاعدتاً پایداری مالی دولت در میان‌مدت و بلندمدت است؛ ولی می‌توان گفت که تعریفی از پایداری مالی میان‌مدت بودجه اساساً در ایران وجود ندارد. مجلس شورای اسلامی هم هیچ‌گونه ورودی به این داستان ندارد؛ چنان‌که در مذاکرات بررسی بودجه حتی نمی‌توان ذره‌ای از این مباحث یافت. مستقل از این، بودجه سالانه باید بر‌اساس وضعیت چرخه اقتصادی تهیه شود. در‌واقع، اگر چرخه اقتصادی مثبت است، باید بودجه را مخالف آن یعنی انقباضی طراحی کرد تا آتش تورم را خاموش کند و اگر چرخه منفی‌ست، بودجه باید انبساطی باشد تا از رکود جلوگیری شود. اولین سؤالی که از رئیس سازمان برنامه باید پرسید؛ اینکه چرخه اقتصاد کشور مثبت است یا منفی؟ اگر جواب وی این‌باشد‌که چرخه منفی‌ست (تقریباً با شرایط امروز کشور بدیهی‌ست) باید در‌ادامه پرسید که چرا بودجه را انقباضی طراحی کرده است؟! در‌واقع، چرا به‌‌جای طراحی خلاف چرخه، طراحی همراه چرخه انجام گرفته است که بر رکود بیفزاید؟ جواب وی شاید این‌باشد‌که منابع کم است و کشور در تحریم قرار دارد ولی علم اقتصاد دیرزمانی‌ست که جواب این سؤال را داده است. ایشان باید بداند که چیزی به‌نام «تراز زیرخط» در بودجه‌ریزی وجود دارد که با انتشار اوراق دولتی جبران می‌شود و این اوراق در شرایط اخیر و خطیر کشور، همچون خون است که باید تزریق شود تا از‌یک‌سو دولت بتواند سیاست مالی ضدچرخه داشته باشد و از‌سویی، بانک مرکزی بتواند نقدینگی غیر‌تورم‌زا را با استفاده از عملیات بازار باز تزریق کند. البته نباید برای سازمان برنامه و بودجه پنهان باشد که راه‌حل بسیاری از مشکلات فروش ارز دولت در بازار ثانویه به‌قیمت بازار آزاد و اختصاص یارانه به اقشار آسیب‌پذیر برای کالاهای اساسی‌ست تا بتوان منابع بودجه را افزایش داد؛ نه‌اینکه منابع نفت و ارز بسیار ارزشمند را با قیمت غیرواقعی حراج کرد و هیچ اثری از آن را در بازار و قیمت‌ها ندید. در شرایط تحریم که نیروهای متخاصم کشور را در فشار قرار داده‌اند، بودجه سال آینده و بی‌عملی ‌نباید مانند پنجه‌های آهنین به خفه‌کردن بیشتر اقتصاد بینجامد. دوستان سازمان برنامه بهتر است مقاله اخیر پل کروگمن را در «نیویورک تایمز» بخوانند تا متوجه شوند که نقش کسری بودجه در اقتصاد چیست. نداشتن کسری بودجه (با قلع‌و‌قمع هزینه‌های عمرانی و مانند آن و عدم‌سرمایه‌گذاری) افتخار نیست؛ مدیریت پایدار بدهی ‌و پایداری مالی دولت افتخار است.
اصغر شاهمرادی

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه