گفتوگو با مهسا مشایخی؛ طراح و نقاش
آنچه زندگی را شایسته زیستن میکند، هنر است
علیرضا نیاکان/مهسا مشایخی متولد شهریورماه 1355 و ساکن تهران است. وی که طراحی و نقاشی را از کودکی آغاز کرده است؛ میگوید که در تمام مراحل زندگیاش به آن ادامه داده و تاکنون قریب به ۲۰سال است که فعالیت حرفهای در زمینه هنر داشته است...
مهسا مشایخی گفت: «نقاشیکشیدن برای من، نه یک حرفه و نه وسیلهای برای پُرکردن اوقات فراغت؛ بلکه همواره یک نیاز بوده و هست و معتقدم که آنچه زندگی را شایسته و بایسته زیستن میکند، هنر است». این هنرمند ادامه داد: «همیشه بهدنبالِ کشف و یافتن جواب ندانستههایم بوده و هستم و خوب میدانم که این روند تا آخرین لحظه زندگیام ادامه خواهد داشت». وی دراینباره افزود: «معتقدم که یک هنرمند باید همواره بهدنبالِ کشف و شهود دنیای درون و پیرامون خود باشد و دائم خود را احیاء کند». او بااشارهبهاینکه از سال 87 تدریس در دانشگاه را آغاز کرده و مدت ۱۰سال است که به این فعالیت اشتغال دارد؛ گفت: «علاقه بسیاری به کلاسهای درس و دانشجویانم دارم. معتقدم که تدریس، یک تعامل و دریافت دوجانبه است و کمک شایانی در مسیر پویایی فرد میکند». او که تاکنون سه نمایشگاه انفرادی (گالری سریر؛ ۱۳۸۴)، (گالری بهنام دهشپور؛ ۱۳۹۵) و (گالری گلستان؛ ۱۳۹۷) و تعداد بسیاری نمایشگاه گروهی داشته؛ گفت: «سال آینده باتوجهبه برنامهریزی صورتگرفته توسط یک گالری در کشور اتریش؛ نمایشگاهی در شهر وین برگزار خواهم کرد».
وی درباره اینکه وظیفه حمایت از هنر و هنرمندان برعهده دولت است یا بخش خصوصی؟ معتقد است: «مشکلی که همواره هنرمندان مستقل با آن مواجه بودهاند، نبود حمایتهای مادی و معنوی از آنها بوده است. گرچه در سالهای اخیر، گالریهای خصوصی متعددی دایر شدهاند؛ ولی تعداد هنرمندان و میزان تقاضا همچنان بسیار بالاست. بهنظرم دولت باید نقشی پررنگتر دراینزمینه ایفاء کند». وی دراینباره ادامه داد: «گرچه بودجهای به برخی وزارتخانهها و ارگانهای دولتی برای خرید آثار هنری اختصاص داده میشود؛ ولی این قضیه چندان کارگشا نبوده و ما همچنان شاهد هنرمندان بسیاری هستیم که در این مسیر مهجور ماندهاند». مشایخی تصریح کرد: «حمایت دولت از هنرمندان مشخصاً باعث افزایش بهرهوری و بهبود فعالیت هنرمند میشود اما نباید بهگونهای باشد که افزایش این حمایت در پرتوِ ایدئولوژی خاصی ایفاء شود؛ دراینصورت، خلاقیت هنرمند تحتالشعاع این موضوع قرار میگیرد. باید درنظر داشت که ارائه امکانات و تسهیلاتی برای هنرمندان؛ ازقبیلِ داشتن بیمه، کمک درزمینه نمایش اثر خلقشده وی در جوامع خارجازکشور و امکانِ داشتن روابط بیشتر بین فرهنگهای مختلف، ارائه تورهای فرهنگی،هنری و ... تمهیداتیست که از سمت دولت میتواند قابلِاجرا باشد. پُرواضح است که بخش خصوصی نیز دراینورطه برای حمایت از هنرمند، وظایف و توانمندیهایی قابلِتوجه دارد که لازم است با نظارت ازسویِ انجمنهای هنری برای احقاق حق هنرمند و بهدور از اعمال سلیقه فردی توسط بخش خصوصی به حمایت از هنرمند بپردازد».
مشایخی درباره اینکه وضعیت ورود هنرمندان در عرصههای مختلف هنری را چگونه میبیند؟ گفت: «امروزه درهمتنیدگی هنرها امری اجتنابناپذیر است و ما شاهد هنرمندان توانمندی هستیم که در عرصههای مختلف هنری فعالیت داشتهاند؛ همچون سهراب سپهری (نقاش و شاعر) یا عباس کیارستمی (فیلمساز و عکاس)؛ لیک بحث درایناستکه شهرت درزمینه هنری خاص، مجوز ورود به زمینهای دیگر نخواهد بود و داشتن اطلاعات و راز و رمز هنر مربوطه به شکلی دقیق و علمی، لازم و ضروریست».
وی بااشارهبهاینکه به دانشجویان و هنرجویانش همواره توصیه میکند که با همت و پشتکار، مسیر خود را ادامه دهند و موانع راه، آنها را دچار یأس و ناامیدی نکند؛ گفت: «هر حرکتی بهسمتِ جلو؛ ولو یکقدم، مغتنم بوده و ارزش بسیاری دارد. داشتن شور و شوق بالا دراینراه، چراغ و روشنیبخش مسیر خواهد بود».
این هنرمند درباره اینکه از مسئولین فرهنگی کشور چه توقعی دارد؟ گفت: «از مسئولین فرهنگی کشور انتظار میرود که در جامعه هنری، بستری مناسب برای عرضه آثار هنری جوانان و هنرمندان نوپا فراهم آورده و با اتخاذ تمهیدات مناسب، زمینه رشد و شکوفایی آنها را مهیا سازند. با تمام احترامی که برای پیشکسوتان جامعه هنری قائل هستم؛ ولی باید این نکته را مطرح کنم که متأسفانه عمده توجه مسئولین و دستاندرکاران هنر، متوجه عدهای خاص بوده و فضا برای ارائه ایدههای نو و خلاقانه جوانان محدود است».
مشایخی درپاسخبهاینسؤالکه آیا ازنظرِ وی، استانداردسازی دررابطهبا کارهای هنری، کاری صحیح است؟ توضیح داد: «معتقدم که تعریف استانداردهای مشخص و بیان کلیشه در حیطه هنر، موجب عدم بروز خلاقیت میشود و آزادی فکر و سیالی ذهن را محدود میکند؛ هرچند باید درنظر داشت که رعایت چهارچوبهایی که خدشهای به روح آزادیخواه هنر وارد نکند نیز ضروری بوده و بدیهیست که عدم وجود اینقبیل چهارچوبها باعث ایجاد هرجومرج و پراکندگی در اجراهای هنری میشود».
این هنرمند نقاش درمودردِ نقد آثار هنری معتقد است: «اگر بخواهم بهطورِدقیق این واژه را تفسیر کنم باید بگویم که نقد در لغت بهمعنایِ داوری و قضاوت دوجانبه و شناخت و بررسی نقاط ضعف و قوت است. در کشور ما، این فرایند، پیشینه چندانی ندارد؛ حالآنکه در مغربزمین بسیاری از سبکهای هنری؛ ازجمله کوبیسم و امپرسیونیسم، نام خود را از منتقدین دریافت کردهاند». وی دراینباره افزود: «بهنظرم، نقد بهشرطآنکه ازسویِ افراد ذیصلاح و متخصص انجام شود، میتواند بسیار کارا و مفید باشد و به هنرمند در شناخت نقاط ضعف و قوت کارهایش کمک کند؛ البته باید این نکته را درنظر بگیریم که رعایت حدود اخلاقی، بسیار مطرح و قابلِتأمل و توجه است؛ بهویژه در کشوری که از دیرباز ادب و فرهنگ و هنر درهمتنیده و باهم عجین بوده است. متأسفانه امروزه شاهد آن هستیم که نقادیهایی خارج از حوزه ادب و توسط افراد فاقد صلاحیت صورت میگیرد و این امر، ثمرهای جز انزوای هنر و بهخصوص هنرمندان بهدنبال نخواهد داشت».
وی ادامه داد: «از مسئولین کشور درحوزه هنر تقاضا دارم که به رشتههای هنری، در دانشگاهها بهای بیشتری بدهند و همانطورکه برای دانشجویان سایر رشتهها مرکزی تحتِعنوان استعدادهای درخشان وجود دارد و المپیادهایی برگزار میشود؛ چنین برنامههایی بهطورمشخص در حیطه هنر تدوین و برای دانشجویان ممتاز دانشگاهها، بورسیههای هنری در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان میراثفرهنگی و سایر سازمانهای مربوطه درنظر گرفته شود». مشایخی بااشارهبهاینکه خوب است از اعمال سلیقه و داوریهای انحصاری در رویدادهای هنری پرهیز شود (امریکه متأسفانه سالهای طولانیست که درگیر آن هستیم) درپایان گفت: «معتقدم که باید نظارت بیشتر و دقیقتری بر روی مدیریت فرهنگسراها و مراکز هنری دولتی اعمال شود و مدیران فرهنگسراها بهشکلِ دورهای تغییر کنند تا دچار روابط کاری ناسالم و ایجاد رانت با هنرمندان مشخصی نشوند. متأسفانه امروزه شاهد آن هستیم که بحث کیوریتینگ، مفهوم اصلی خود را از دست داده و تبدیل به سفرهای برای سودجویی عدهای خاص شده است که با بعضی مدیران مراکز دولتی وارد معامله میشوند و عرصه را برای هنرمندان واقعی تنگ میکنند. بهاعتقادِ من، امروزه این مسئله به یکی از معضلات جامعه هنری تبدیل شده است که باید بهسرعت به آن رسیدگی شود».