اختلاسها از کجا شدت گرفت؟
خبر وقوع اختلاسهای سنگین واقعاً برای مردم سخت و گزنده و نگرانکننده است. اینکه هرازچندی پروندهای گشود میشود و اختلاسگران قدر پا به عرصه میگذارند و معلوم میشود که گوی سبقت را از گذشتگان ربودهاند؛ بهقدری ناگوار و مشوشکننده است که شاید هیچ خبر منفی دیگری به اندازه آنها مردم را آزار ندهد. باید اما این سؤال مهم را مطرح کرد که چرا با وجود این همه دستگاههای نظاراتی؛ عدهای امکان اختلاس را پیدا میکنند و حتی برخیازآنها پیش از گرفتارشدن در دستان قانون، میگریزند و به ریش ملت میخندند؟ مسلماً خلاءهای اداری و نواقص ساختاری در دستگاههای دولتی و حکومتی، یکی از عوامل رخدادن این پدیده است. بیاخلاقی و منفعتپرستی مفرط که در سطوح مختلف جامعه رسوخ کرده؛ بلای گران امروز ماست که خطری بزرگ و بنیانبرانداز است. دراینمیان، موضوع مهمی دیگری هم وجود دارد که پرداختن به آن ضروری بهنظر میرسد؛ متأسفانه در لابهلای دعواهای سیاسی و جناحی و در فضای نهچندان سالمی که بهوجود آمده، عدهای بهخوبی سوراخ دعا را پیدا کردهاند؛ افراد ضعیفی که دارای پایههای اعتقادی و انسانی مستحکمی نیستند و در ظاهرسازیها استادند و بهراحتی دل مدیران را میربایند و اغلب از خطاهای کوچکشان اغماض میشود. اینان بهسرعت راه ترقی را میپیمایند و با رندیِ وصفناشدنی، از همهچیز رانت میسازند و سطح ارتباطهایشان چنان گسترده میشود که امکان سوءاستفاده و دورزدن قانون برایشان فراهم میشود. زمانیکه در کشور ما بهبهانه پارهکردن دایره بسته مدیریتها؛ حداقل استانداردها درنظر گرفته نشد و هرکس بهتر و بیشتر شعار داد و آساننمایی کرد، راه صدساله را یکشبه پیمود؛ باید انتظار میداشتیم که در سطحی انبوه و باورنکردی فرصتطلبان که به هیچ جناح و مرامی اعتقاد نداشته و ندارند، در هزارتوی ساختار عظیم دولتی لانه کنند و تازه حالا پسازسالها فضاحتها یکیپسازدیگری شناسایی شوند! مشکل اصلی از همانجا شدت گرفت و به اوج خود رسید و اینکه امروز اختلاسگران میلیاردی را به فلان جناح وصل بکنند که مثلاً روزی خبرنگار یک روزنامه دستچندم جناحی بوده؛ هیچ مشکلی را حل نمیکند. اگر فضای شعاری برچیده شود، هرروز علمی راست نشود و سینزن طلب نکند و فرصتجویان خود را همرنگ جماعات نکنند، امکان این همه سوءاستفاده فراهم نمیشود. ما بهشدت به فضای واقعی نیازمندیم؛ واقعیشدن همه آدمها، ساختارها، مناسبات اداری و سیاسی، ضرورت استراتژیک است. تازمانیکه شعارهای موسمی و سطحی، تعیینکننده هستند و همراهیهای ظاهری با مسئولان و مدیران در هر جناح و گروهی نان میآورد، باید منتظر بروز و ظهور انواع سوءاستفادهها باشیم. اختلاسها تنها یکی از پیامدهای چنین فضایی هستند. همینالان بسیاری از معتقدان اصلی و باریشه و صادق به انقلاب و کشور، خانهنشین هستند؛ عده دیگری از کاربلدان، امکان مدیریت ندارند و در گوشهای لقمه نانی برای خانواده تهیه میکنند ولی کثیری از رندان نامعتقد عزیزند و احترام میشوند و چون به خلوت میروند، آن کارِ دیگر میکنند! انتظار از دولت آقای روحانی این بود که در عرصه مدیریتها و نظام اداری شفافیت و صداقت و تعهد واقعی را بهارمغان بیاورد و تلاشهای بسیاری هم دراینعرصه صورت گرفت؛ ولی همانها که عامل اصلی فضای شعارمحور بودند، تا توانستند مانعتراشی کردند و نگذاشتند که تغییرات مؤثر و مثبت و گستردهای دراینرابطه صورت گیرد و با ریشه مفاسد گوناگون برخورد شود. اختلاس بزرگ در پتروشیمیها که در سال 90 و 91 صورت گرفته و اخیراً فاش و به دادگاه کشیده شد؛ نمونه دیگری برای عبرتآموزی و اصلاح جدی روشها و درمان دردهای روبهتزاید جامعه است. اگر همچنان تعلل کنیم و چارهجوییهای اساسی را صورت ندهیم، چهبسا همین تسامحها و تأخیرها کار دستمان دهند.
جعفر گلابی