سخن مدیرمسئول
انتخاب دوباره نتانیاهو و تزویرهای بینالمللی
ظاهراً برای انتخاب یک تروریست در سرزمین اشغالی فلسطینیان با نام اسرائیل، ابر و باد و مه و تزویر در کار شدند، تا در کشوری که خود را بزرگترین دموکراسی جهان میداند، فردی برای دهمین سال در مسئولیت اجرایی یک سرزمین اشغالی با نام نخستوزیر، همچنان به کار مشغول باشد. نتانیاهو، که هماکنون با سه اتهام مهم در دادگاه اسرائیل مواجه است، به این سمت برگزیده شد که بهنظر میرسد بهزودی با همین اتهامها، باید با نخستوزیری وداع کند. سخن امروز من درباره چگونگی این انتخاب است و اینکه چرا باید فردی برای 10سال در یک مسئولیت مهم باقی بماند؟ نخست به چگونگی این انتخاب میپردازم. سفرهای متعدد این فرد به روسیه و آمریکا و خوشخدمتی به این دو کشور و پارهای از کشورهای اروپایی، او را در اصطلاح بینالمللی مقبولیت دادند. درکنار این سفرها، مانورهای آمریکا و بهویژه شخص ترامپ و دشمنی با مردم کشور ما که بزرگترین مخالف این رژیم است و هزینههای فراوان مالی بعضی از سرمایهداران یهودی آمریکا و اسرائیل، زمینهساز ایجاد محبوبیتی کاذب برای نتانیاهو در بین رأیدهندگان شد. دفاع غیرمستقیم سه کشور عربی عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی نیز تا حد بسیاری در این انتخاب نقشآفرینی کرد. و اما سهم ترامپ؛ دوست و یار قدیمی نتانیاهو، بسیار زیاد بوده و از ششماه قبل از انتخاب با چند تزویر و چند ژست مدیریتی، بهطور مستقیم در انتخابات اسرائیل نقش عمدهای داشت؛ همانطوریکه برای خودش در آمریکا از این نوع حیلهها برخوردار بوده است. اعلام بیتالمقدس بهعنوانِ پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا به آنجا، نخستین گام برنامهریزیشده ترامپ بود. دومین گام مهم و عملی ترامپ برای شعبدهباز اسرائیل، اعلام وقیحانه الحاق تپههای جولان به اسرائیل بود تا بدینوسیله، اعتبار نتانیاهو را حتی در بین مخالفین او در سرزمینهای اشغالی تا حد قابلِقبولی بالا ببرد؛ بنابراین، با چنین ترفندهایی بود که او در انتخابات، بهصورت میلیمتری پیروز شد و چون در باورش نمیگنجید، در اجتماعی که پس از اعلام پیروزی و با حضور طرفدارانش برگزار شد، با حرکات عجیب و غریب، میرقصید و همسرش را غرق در بوسه میکرد. این هیجان و سرخوشی، نشان از خوشحالی فزون از حدیست که همه وجود او را فرا گرفته بود و مطابق معمول، نخستین کسی که به او تبریک گفت، دونالد ترامپ آمریکایی یا همپالگی او بود. مورد دومِ توجه من نگارنده به این انتخاب، طولانیبودن حضور او در سمت نخستوزیری اسرائیل است که باید پذیرفت اصلی را که میگویند و اکثر مردم دنیا و نظامهای حاکم بر کشورها، پذیرفتهاند، دو دوره چهارساله نخستوزیری یا ریاستجمهوریست و پس از آن باید فرد جدیدی، در این سمتها مشغول به کار شود. جامعهشناسان و حتی سیاسیون براینباورندکه در چنین مشاغلی، تدبیر، ابتکار و ادارهکرد خوب حداکثر هشتسال باید باشد و پس از آن تحول و دگرگونی و جابهجایی اثرات نیکویی داشته و دارد. بدیهیست، در کشورهای اروپایی و پیشرفته جهانی اصل تغییر و محدود بودن دوره ریاستجمهوری کاملاً پذیرفتهشده و قانونیست.