• شماره 1802 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۷ مرداد

بازی زمان با روح و روان ما

آیا واقعاً هیچ‌وقت سرمان خلوت نمی‌شود؟

این‌روزها با هر‌کس که صحبت می‌کنید، از سر‌شلوغی بیش‌ازحد زندگی امروزی ناراحت است و آرزو می‌کند که کاش کمی وقت داشت تا به کارهای دلخواهش برسد یا استراحت کند! محققان یک مرکز پژوهشی در انگلستان برای سنجیدن شیوه صرف وقت مردم درطول شبانه‌روز، راه تازه‌ای را درپیش گرفتند، آنها دفترچه‌هایی به افراد دادند و خواستند تا هر 10دقیقه یک‌بار، فعالیت‌های روزانه‌شان را ثبت کنند. نتایجی که به‌دست آمد، بسیار شگفت‌انگیزتر از چیزی بود که فکر می‌کردند ...

واقعاً هیچ دوره‌ای مثل امروز بوده؟ سرعت زندگی بی‌محابا بیشتر می‌شود: تغییرات هرچه‌سریع‌تر و سریع‌تر رخ می‌دهند، سر‌شلوغی ما بیش از هر زمان دیگری‌ست و صفا و سادگی انسانی در این ازدحام، از‌دست‌رفته است. درواقع، پیش‌تر هم ‌چنین دوره‌ای بوده است: اواخر قرن 19 میلادی که بسیاری از نویسندگان آن‌زمان درباره شتاب بی‌سابقه عصر مدرن شکایت می‌کردند.
چند‌دهه پیش‌ازآن، تلگراف، تغییری در سرعت ارتباطات به‌وجود آورد که هرآنچه ما در عمر خود دیده‌ایم، در مقابل آن، ناچیز است. در عصر ما که قرار است عصری شتاب‌گرا باشد، گوشی‌های هوشمند و شرکت‌های انحصارگرای عمده اینترنتی، بیش از یک‌دهه است که حضور دارند و بیشترِ آن به‌اصطلاح «ابتکار»هایی که در بوق و کرنا می‌کنند، درواقع همه تلاش‌هایی برای ارائه نسخه‌های جدیدی از کسب‌وکارهایی مثل تاکسی‌رانی و هتلداری‌ست که به‌عنوان انقلاب‌های فناوری به ما قالب می‌کنند؛ بااین‌حال، کتاب‌ها و مقاله‌ها مدام به ما می‌گویند که جهان هرلحظه پرشتاب‌تر می‌شود. حقیقت کدام است؟
اگر اطلاعات دقیق و معتبری داشتیم از آنچه مردم وقت‌شان را واقعاً صرف آن می‌کنند و اگر می‌دانستیم که مردم دقیقاً چه احساسی به وقت‌گذرانی خودشان دارند، خیلی به کارمان می‌آمد. این، همان‌چیزی‌ست که «مرکز پژوهش‌های صرف وقت» در یونیورسیتی کالج لندن، ارائه کرده است. در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵، از هشت‌هزار‌نفر که به‌صورت تصادفی انتخاب شده بودند، خواسته شد تا دفترچه خاطراتی مخصوص صرف وقت بنویسند؛ در بازه‌های 10دقیقه‌ای در تمام طول روز. پژوهشگران 16‌هزار عدد از چنین دفترچه‌ها را جمع کردند و کتاب «واقعاً صبح تا شب چه‌کار می‌کنیم؟» تحلیلی فوق‌العاده از نتایج آن است.
اگر هم به‌راستی جهان دارد سرعت می‌گیرد، در زندگی روزمره مردم، این سرعت هویدا نیست. دو پژوهشگر ارشد این تحقیق، جاناتان گرشانی و اریل سالیوان، می‌گویند که درمقایسه‌با داده‌هایی از سال ۲۰۰۰، «شواهد اندکی در تائید افزایش ضرباهنگ فعالیت‌های روزمره» وجود دارد؛ درواقع، حتی در سال ۲۰۱۵، آدم‌های بسیار کمتری درمقایسه‌با سال ۲۰۰۰ اظهار کردند که «همیشه سرشان شلوغ است!» نویسندگان با لحنی کنایه‌آمیز می‌گویند که شکایت از سر‌شلوغی، نشانه‌ای از جایگاه و منزلت است. آنها همچنین دریافته‌اند که «هنگامی‌که به وقت‌نداشتن فکر می‌کنیم، عملاً درحال مقایسه اکنونمان با مراحل پیشین زندگی خود هستیم»؛ زمانی‌که مسئولیت‌های کمتری داشتیم؛ «درحالی‌که مقایسه صحیح باید با مقاطع قابل‌مقایسه از زندگی نسل‌های گذشته صورت بگیرد».
یافته بسیار جالبِ این پژوهش، نه «روایت مردم کوچه و بازار» از نابرابری میان دوره‌های تاریخی متفاوت؛ بلکه ماهیت جنسیتی نابرابری زمان است. زنان، بیش از مردان گفته‌اند که «همیشه سرشان شلوغ است» که جای تعجب ندارد؛ زیرا هنوز بیش از مردان، کارهای بی‌مزد انجام می‌دهند (کارهای خانه و نگه‌داری از کودکان). پس تواضع ریاکارانه مدیران ارشد مرد مبنی‌براینکه سر آنها از همتایان‌شان در دوره‌های گذشته شلوغ‌تر است، گرایشی‌ست برای تحت‌الشعاع قراردادنِ نابرابریِ اضطراب‌آوری که مدت‌هاست نیمه مؤنث جمعیت را درگیر خود کرده.
این کتاب، شامل قسمت‌های دیگری نیز هست که بسیاری از آنها تفاوتی شایان‌توجه را میان نتایج پرسش‌نامه‌های معمولی و نتایج برآمده از دفترچه‌های خاطرات صرف وقت را روشن می‌سازند. مثلاً، اگر از آدم‌ها بپرسید که به‌صورت مرتب چقدر ورزش می‌کنند؟ احتمالاً دوبرابر بیش از آن چیزی خواهند گفت که در دفترچه خاطرات صرف وقت، ثبت شده و این موضوع، دلالت‌هایی برای سیاست‌گذاری عمومی دارد. توصیه رسمی به 30‌دقیقه ورزش هوازی برای پنج‌روز در‌ هفته براساس خروجی مشاهده‌شده آن در افرادی‌ست که ادعا می‌کنند این مقدار را انجام می‌دهند که البته می‌توان تقریباً به‌قطع گفت که انجام نمی‌دهند! تغییر این توصیه به سه‌بار در هفته که واقع‌گرایانه‌تر است، ورزش را برای بسیاری عملی‌تر می‌کند و می‌تواند به‌سلامت عمومی یاری برساند.
از قرار معلوم، «استراحت‌کردن» چیز دیگری‌ست که آن‌قدری که ما ادعا می‌کنیم، تغییر نکرده است: سبک زندگی شبانه‌روزی و مبتنی‌بر گوشی هوشمند، خواب را از ما نگرفته است؛ بلکه به‌طورمیانگین نسبت به چند‌دهه گذشته درمجموع بیشتر می‌خوابیم! اهمیت خواب برای حس خوشبختی انسان در نتایج نظرسنجی‌ها مشهود است. تنها فعالیتی که انسان‌ها بیش از خوابیدن از آن لذت می‌برند، رفتن به کافی‌شاپ یا رستوران یا بازی با کودکان است. نکته خاص خوابیدن در‌این‌است‌که طبیعتاً شخص نمی‌تواند به‌صرف خوابیدن، لذت ببرد؛ زیرا فرد در‌آن‌حال، به خودِ فعالیت خوابیدن آگاه نیست؛ پس آنچه از آن لذت می‌بریم، به‌خواب‌رفتن است و شاید (چنان‌که برخی می‌گویند) لحظه برخاستن از خواب با حس دررفتن خستگی و استراحت کامل.
فیلیپ لارکین نوشته است که فایده روزها «این‌است‌که در آنها خوشحال باشیم!» به‌هرحال «خارج از روزها کجا می‌توانیم زندگی کنیم؟» این واقعیت که به‌هرحال خوابیدن در سراسر جهان، یکی از لذت‌بخش‌ترین فعالیت‌های ممکن ارزیابی شده، می‌تواند داستانی غم‌انگیزتر از آنچه پژوهشگران دریافته‌اند، درباره زندگی مدرن بگوید. تجاری‌شدن مدرن خواب در شکل فناوری‌های خواب‌سنجی و شرکت‌های اینترنتی تشک و مواردی ازاین‌قبیل، به ما می‌گویند که باید به خواب، ارزش دهیم؛ زیرا «بهره‌وری» را بهبود می‌بخشد ولی محتمل‌تر به‌نظر می‌رسد که خواب، یکی از لذت‌بخش‌ترین چیزها در هستی ما باشد؛ زیرا مرتباً فرصت خاموش‌کردن همه‌چیز را در اختیارمان می‌گذارد!
بابک طهماسبی/ ترجمان

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه