کاهش نرخ بیکاری بلندمدت
بیکاری و پیامدهای آن در جوامع امروزی بهشکل معضلی درآمده و دغدغه ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری، همه سطوح مدیریتی کشورها را بهچالش کشانده است. بهگزارشِ ایرنا؛ معضل بیکاری و پیامدهای ناشیازآن اکنون به یکی از مهمترین نگرانیهای دولتمردان در سراسر جهان تبدیل شده؛ تاجاییکه بهعنوان یکی از شاخصهای عقبماندگی فعالیتهای اقتصادی محسوب میشود. بنا بر نظر کارشناسان؛ یکی از شاخصهای مهم در شناخت معضل بیکاری، «طول مدت بیکاری» افراد بیکار است. منظور از طول مدت بیکاری، مدتزمانیست که یک فرد بیکار، جویای کار است. بیکاری ازلحاظ طول مدت آن، معمولاً به دو نوع کوتاهمدت و بلندمدت تقسیم میشود و در شاخصهای بینالمللی، بیکاری با طول مدت ششماه را کوتاهمدت و با مدت ۱۲ماه یا بیشتر را بلندمدت تعریف کردهاند. طول مدت بیکاری، عملکرد بازار کار را بهخوبی نشان میدهد. وجود بیکاری بلندمدت نشانهایست از اینکه بازار، کارکرد خوبی ندارد و موانع ساختاری از حرکت مردم بهسمت اشتغال جلوگیری میکند. بازار کار از این مسئله بیشتر متضرر میشود تا فرد بیکار؛ زیرا مهارتهایی را از دست میدهد که جبرانشان سخت است و باید آن مهارتها را دوباره به افرادیکه وارد بازار کار میشوند، آموزش داد. همچنین مدتزمان بیکاری، یک شاخص کلی اقتصادیست. وقتیکه یک بحران اقتصادی منجر به افزایش بیکاری شود، افزایش اولیه در بین بیکاران کوتاهمدت مشاهده میشود. تجربه بیکاری برای کسانیکه به داشتن شغل ثابت و مطمئن عادت کردهاند، ناراحتکننده است. نتیجه مستقیم بیکاری، ازدستدادن درآمد است و فشار اقتصادی زیادی به افراد وارد میکند. افرادیکه برای یک دوره زمانی نسبتاً کوتاه بیکار میشوند، استانداردهای زندگی آنها کاهش مییابد و علاوهبر عواقب اقتصادی؛ پیامدهای اجتماعی نیز با طول مدت بیکاری افزایش مییابد. هزینههای اقتصادی بیکاری و طول مدت آن فقط در سطح خرد و فردی نیست و در سطح کلان و جامعه نیز قابلتامل و تأثیرگذار است. مثلاً جامعه از درآمد فرد شاغل، مالیات میگیرد و برایناساس سهمی از تولید نهایی او را میگیرد. وقتی فرد بیکار شود، جامعه نمیتواند مالیاتی اخذ کند. براساس آخرین آمار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی؛ در سالهای ۹۷ـ۱۳۹۰ سهم جوانان (۲۴ تا ۱۵ساله) دارای بیکاری کوتاهمدت (زیر یکسال) درایندوره بهجز سال 92 در همهسالها روند افزایشی داشته. بیشترین میزان آن در سال گذشته بوده که به رقم ۷۱.۵درصد رسیده است. کمترین بیکاری کوتاهمدت درایندوره زمانی نیز مربوط به سال 92 است که ۶۲.۳درصد بود. همچنین براساس این آمار؛ سهم جوانان دارای بیکاری کوتاهمدت از ۶۸.۴درصد در سال 90 با میانگین نرخ رشد سالانه ۰.۶درصد در سال گذشته، به رقم ۷۱.۵درصد رسیده است. میانگین نرخ رشد برای مردان و زنان دراینمدت بهترتیب ۰.۲ و ۱.۷درصد بود. بررسی جداول آماری نشان میدهد که سهم جوانان (۲۴ تا ۱۵ساله) دارای بیکاری بلندمدت (بالای یکسال) از ۳۱.۶درصد در سال 90، به رقم ۲۸.۵درصد در سال گذشته کاهش یافته؛ درایندوره نرخ تغییرات سالانه منفی ۱.۵درصد بود. نرخ تغییرات سالانه برای مردان و زنان جوان دارای بیکاری بلندمدت بین سالهای ۹۷ـ۱۳۹۰ بهترتیب منفی ۰.۶ و ۳.۳درصد بود. بیشترین سهم جوانان دارای بیکاری بلندمدت مربوط به سال 92 با ۳۷.۷درصد و کمترین میزان آن ۲۸.۵درصد در سال 97 است. درمجموع، بیکاری کوتاهمدت نگرانی خاصی ندارد؛ بهویژه وقتیکه فرد، تحت پوشش بیمه بیکاری و حمایتهایی ازاینقبیل است اما بیکاری بلندمدت، تأثیرات نامطلوبی دارد؛ مثلاً موجب ازدستدادن عایدی و کاهش اشتغالپذیری کارجو میشود. چنانچه بیکاری کوتاهمدت باعث شود که کارجو شغل موردعلاقه و دلخواه خود را بیابد، این مدتزمان، حتی مطلوب هم است؛ درحالیکه در بیکاری بلندمدت اینچنین نیست. بنابراین، باید به بررسی طول مدت بیکاری و عوامل مؤثر بر آن بپردازیم تا بتوانیم مشکلات ناشی از این پدیده را با چارهاندیشیهای مناسب مرتفع کنیم.