Responsible Statecraft گزارش داد؛
قاب عکس خالیِ صلح آمریکا و کره شمالی!
در مناظره انتخاباتی هفته پیش، دو دیدگاه کاملاً واگرا درباره چگونگی رسیدگی به زرادخانه هستهای درحالگسترش کره شمالی به مردم آمریکا ارائه شد: تعامل با رهبر کره شمالی «مشروعدانستن» یک «اوباش» یا اعمال تحریمها و فشارهای بیشتر برای «تحتکنترلدرآوردن» کره شمالی؛ اما این یک دوگانگی کاذب است. شکست سیاست ایالات متحده در قبال کره شمالی هیچ ارتباطی با دیدارکردن یا نکردن با رهبر این کشور نداشته و ندارد؛ فشارها و تحریمهای بیشتر نیز آنها را به دستکشیدن از زرادخانه هستهای خود وانمیدارد. بهگزارش دپلماسی ایرانی؛ برای دستیابی به هرگونه پیشرفت قابلتوجه، دولت بعدی آمریکا باید رویکردی کاملاً جدید برای عاریسازی شبهجزیره کره از سلاحهای هستهای درپیش بگیرد. دولت بعدی پیش از هر اقدام دیگری باید بهطور رسمی و ازطریق یک توافق صلح، به جنگ کره پایان دهد. برخلاف تصور اکثر آمریکاییها؛ جنگ 70ساله کره هرگز رسماً پایان نیافته و فقط با یک آتشبس شکننده در سال 1953 متوقف شده. این بدانمعناست که خطر تشدید تنشها (بهطور عمدی یا تصادفی) وجود دارد. دو دولت باراک اوباما و دونالد ترامپ در وادارکردن کره شمالی به دستکشیدن از برنامه سلاح هستهای به ترکیبی از تحریمها، انزوای سیاسی و تهدید نیروی نظامی وابسته بودند؛ اما نه «صبر استراتژیک» اوباما و نه «اعمال فشار حداکثری» ترامپ کمکی به پیشبرد این هدف نکردند. توافق سنگاپور در سال 2018 که در آن آمریکا و کره شمالی توافق کردند روابط جدیدی را برای ایجاد یک رژیم صلح و عاریسازی شبهجزیره کره از سلاح هستهای برقرار کنند، یک گام مثبت بود. اگرچه کره شمالی ازآنزمان توانایی نظامی خود را ارتقاء داده؛ اما هیچ موشک دوربرد یا سلاح هستهای جدیدی آزمایش نکرده است. باینحال، از اجلاس سال گذشته هانوی، گفتوگوهای کره شمالی و ایالات متحده متوقف شد؛ بهایندلیل که تعامل با کره شمالی با تغییر اساسی در سیاست ایالات متحده همراه نبود. ایالات متحده مدام انتظار دارد که فشارها کره شمالی را به خلعسلاح یکجانبه و بدون تسهیل تحریمها یا ضمانت امنیتی متقاعد کند؛ اما آنچه درواقع، خلعسلاح هستهای را ممکن میسازد، احتمال صلحیست که با دیپلماسی المپیک 2018 بین کره شمالی و کره جنوبی آغاز شد. مون جائه این؛ رئیسجمهوری کره جنوبی و کیم جونگ اون؛ رهبر کره شمالی، اعلام کردند که دیگر جنگی در کار نخواهد بود و دوره جدید صلح در شبهجزیره کره آغاز شده. در این اعلامیه صلح، پروژههای اقتصادی و مدنی بین دو کره و جایگزینی توافق آتشبس با توافقنامه صلح هم مطرح شد؛ اما ایالات متحده عملاً این تلاشهای سازش را متوقف کرد. دولت بعدی باید بهجای نظامیکردن بیشتر منطقه و اعمال تحریمها و فشارهای بیشتر که به غیرنظامیهای بیگناه کره شمالی آسیب میرساند، گامهای مشخص و پایدار جهت دیپلماسی بردارد. دیپلماسی یک «هدیه» به کره شمالی نیست؛ لازمه صلح است. گفتوگو با کره شمالی نباید متفاوت از مذاکرات آمریکا با دیگر قدرتهای استبدادی باشد. نادیدهگرفتن کره شمالی تنها بهمثابه تسریع روند افزایش قابلیتهای هستهای این کشور است. بهعلاوه؛ بیشتر آمریکاییها از مذاکرات دولت خود با دشمنانی مانند کره شمالی درجهت جلوگیری از رویارویی نظامی حمایت میکنند. بهطورخاص، دولت بعدی باید موضع «همهچیز یا هیچچیز» را با اقدامات گامبهگام، متقابل و قابلتائید جایگزین کند تا عاریسازی منطقه از سلاحهای هستهای و صلح ممکن شود که میتواند بهمعنای ایجاد اعتمادسازی ازطریق گشودن دفاتر رابط، تسهیل تحریمها، تسهیل دیدار مجدد بین خانوادههای دو کره و رسمیکردن یک مهلت قانونی برای آزمایش موشکی و هستهای کره شمالی و تمرینهای نظامی ایالات متحده و کره جنوبی باشد؛ اما مهمترین نکته ایناستکه آمریکا باید به خاتمه جنگ کره کمک کند. اگر اینوضعیت ادامه یابد، جنگ صرفاً یک مسئله فنی نخواهد ماند و همچنان دلیل اصلی گرایشهای نظامی و تنش در منطقه خواهد بود. خبر خوب ایناستکه شمار بیشتری از قانونگذاران کنگره آمریکا به اهمیت صلح بین دو کره بهعنوان گام اساسی درجهت خلعسلاح هستهای شبهجزیره کره پی بردهاند. اکنون 50 عضو کنگره وجود دارند که از قطعنامه 152 مجلس نمایندگان که خواستار پایان جنگ کره و توافق صلح است، حمایت میکنند. وضع موجود بهمعنای سلاح هستهای بیشتر، نقض حقوق بشر، خانوادههای جدا شده بیشتر، تحریمهای بیشتر و خطر ادامه جنگ هستهایست. تغییر رویه درجهت پیشبرد یک برنامه واقعبینانه و صلحآمیز برای عاریسازی منطقه از سلاح هستهای، بهنفع همه است؛ اما نهایتاً همهچیز به رئیسجمهوری بعدی ایالات متحده بستگی خواهد داشت و آمریکاییها باید او را ترغیب کنند تا هوشمندانه انتخاب کند.