سونامی سالمندان بالایِ100سال!
وحید حاجسعیدی
چندیقبل سونامی دههشصتیها خاطر خطیر برخی مسئولان دهه سی و چهل یا پائینتر را مکدر ساخت و درصدد چارهاندیشی برای این معضل درشت برآمدند. هرچند ما دههشصتی نیستیم که عزیزان همه مشکلات مملکت را گردن ما بیندازند؛ ولی خداوکیلی اوضاع ما دههپنجاهیها هم چندان روبهراه نیست؛ زیرا با 28سال سابقه معلمی هنوز حقوقمان به خط فقر نرسیده و هروقت هم نزدیک میشود، سکه و دلار رم میکنند و با یک جفتک تمام معادلات را بههم میریزند! اوضاع داراییها و اموال منقول و غیرمنقول ما هم کشمشیست؛ تاجاییکه رئیسپلیس استان فارس خودروی ملی اطلسیرنگ مدل 86 با دوماه بیمه شخص ثالث ما را «ارابه مرگ» صدا میکند و سایر دوستان هم منزل پر از مهر و صدقهسری مردی که میخواست همه کارها را یکتنه انجام دهد، «قوطی کبریت» مینامند و باقی داستان! باایناحوال، بنده شخصاً اعتقاد دارم که نباید همیشه به نیمه خالی آفتابه نگاه کرد؛ چراکه با همین شرایط موجود، دوستان امید به زندگی در کشور را تا مرز 75سالگی هل دادهاند و درتلاشاند بازهم این رکورد را جابهجا کنند. بههرحال، در مملکتی که با یک دم و بازدم یا یک وعده غذایی غیرارگانیک، چند قاشق سرب و گوگرد و آرسنیک و بهعبارت فصیحتر، نیمی از عناصر جدول تناوبی خدابیامرز مندلیف، وارد امعاء و احشاء بدنمان میشود؛ در کنار آمار تصادف و طلاق که از روند ساعتی، میل به دقیقه پیدا کردهاند و سایر آمارها و رکوردهای دستنیافتنی نظیر عصبانیترین مردم دنیا، سرانه بالای مصرف نمک و نوشابه و غذای فوری و کمتحرکی، ریزگردها، طوفان نمک و ...؛ رسیدن به متوسط 75سال عمر بابرکت، جای دستمریزاد و خداقوت دارد! دم همه شما گرم ...؛ اما اصل خبر بهروایت جراید؛ گزارش توسعه انسانی سازمان ملل نشان میدهد که شاخص «امید به زندگی» در مردم ایران طی چهاردههاخیر رشد خیرهکننده داشته و ایران، ۸۲ کشور را پشتسر گذاشت. رشد «امید به زندگی» هم در ایران طی ۴۰سالاخیر از ۱۸۰ کشور دنیا بیشتر شد. میزان امید به زندگی ایرانیها در 40سالگذشته، 54سال بود و در آخرین گزارش، به بیش از 75سال رسیده است که رشد حدود ۲۲سال را نشان میدهد. حقیقتاً دست مَمَلی ... درواقع، این آمار نشان میدهد که رعایت حقوق شهروندی که یکی از شاخصهای توسعه در کشورهای پیشرفته است، در کشور ما به اعلیدرجه مورداهتمام و توجه است که ماحصل آن، افزایش خیرهکننده و نجومی امید به زندگی در ایران است! هرچند نوع نگاه مردم و توجه به فرموده سهراب که «چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید»، هم دراینداستان بیتأثیر نبوده. در گذشته، بیشتر نیمه خالی آفتابه توجه مردم را بهخود جلب میکرد. شاهد مثال: «من از بینوایی نیم روی زرد/ رخ بینوایان رخم زرد کرد!» خوب مرد حسابی! چرا باید از صبح تا غروب رخ بینوایان را آچارکشی کنی تا زردی رخ آنها را به خودت جذب کنی! ما اینجا بهجای نالیدن از حقوق بخورونمیر خودمان، به حقوق نجومی و بالای 30،40میلیونی برخی دوستان که اتفاقاً شرعی و قانونی نیز دریافت میکنند، نگاه میکنیم و از کائنات برای نامبردگان طلب عشق و برای خودمان افزایش حقوقی متناسب با ژن خانوادگی و میزان تورم جامعه طلب میکنیم! یعنی همینقدرکه حقوقمان با تورم تاتیتاتی کند و زیاد عقب نیفتد، کفایت است و ذوق میکنیم. ملاحظه فرمودید؟! یکنفرِدیگر حقوق نجومی میگیرد، ما امید به زندگیمان تا حوالی 80سال یورتمه میرود! فکر کنم اگر فقط اندازه این حقوق نجومی، به ما وام 24درصد هم بدهند، شیرین 100سال عمر کنیم! علیایحال، ازآنجاکه توسعه حقوق شهروندی با افزایش امید به زندگی، رابطه مستقیمی دارد، دوستان عنایت داشته باشند که زیاد هم پرگاز و بهتاخت جلو نروند که مردم خوشبهحالشان شود و چند صباح دیگر سونامی دههشصتیها جای خود را به سونامی سالمندان بالای100دسال بدهد! از ما گفتن بود ...