سخن مدیرمسئول
خیابانها به روکش و ترمیم نیاز دارند؟
از سالهای دور مردم معتقد بودند که نگهداری از ساختمانها و ابنیه و بناهای تاریخی بسیار سادهتر از نگهداری آن است و در کشور ما چون مسئولیتها زودبهزود تفویض و تغییر میکند، این مهم جدی گرفته نشده است؛ چراکه تغییرات پیدرپی مدیریتی و باریبههرجهت دانستن مسئولیتها و این تصور باطل که شغل دائمی نیست، موجب میشود هرکس که بر مسند کاری مینشیند، هنوز نیامده به روزی فکر میکند که مسئولیت او تمام میشود و چون باور ایناستکه هرکسی که مسئول شد با حداقل عهدهدار اموری شد، سعی میکند، خود را درگیر ساختوساز و تغییر اوضاع نکند؛ یعنی باوری را که در گذشتههای دور وجود داشت مبنیبراینکه برای آینده هم برنامهریزی میشد، نپذیرند و با بیت شاعر نامی ما که گفته است: «هر که آمد عمارتی نو ساخت»، رفت و منزل به دیگری بسپارد را همراه نشوند، نمونه عینی آن را در ورزش بهروشنی میبینیم که اولین رئیس سازمان ورزش پسازانقلاب بهیکباره ۲۰۰نفر از کارگران استادیوم آزادی را از کار برکنار کرد تا بگوید صرفهجویی کردم و متأسفانه دهها رئیس پس از او نیز با همین اعتقاد فقط بسان دراویش دم را غنیمت شمرد و این استادیوم بزرگ که هنوز هم در خاورمیانه همتا ندارد را به حال خود رها کردند تا این روزها که برای انجام مسابقه در زمین فوتبال آن ناچار شدهاند، آن را با صدهامتر پارچه شعارگونه بپوشانند تا خبرنگاران خارجی از خرابی سکوها نتوانند عکس و خبر تهیه کنند و اینقدر این مجموعه بزرگ به حال خود رها شده است که پیست دوچرخهسواری آن از بین رفته است، فضای سبز آن زایل شده، دریاچه قایقرانی آن به نفسنفس افتاده است، زمینهای چمن آن اسفبار شده و بهخصوص چمن زمین فوتبال آنقدر خواب شده که رونالدو فوتبالیست پرتقالی که دهها هدیه از مردم و باشگاه پرسپولیس دریافت کرده، چمن آن را به تمسخر گرفت. این استادیوم را گفتم تا برسم به خیابانها، کوچهها، سکوهای ایستگاههای اتوبوسرانی، سرپناهها، آسفالت پلهای هوایی و داستان، خاموشی پلههای برقی که مردم مرتباً میگویند پلههای برقی کار نمیکنند و بعضیها هم صرفهجوبی بهای برق را عامل خاموشی بعضی از اینها میدانند و بر آن اصرار هم دارند؛ اما از مردم اصرار و از شهرداری تهران انکار، یا روکش خیابانها و آسفالت خیابانها و کوچههای تهران که بسیاری از این خرابیها و دستاندازهای موجود در معابر، باعث رونق کار تعمیرکاران ماشین بهخصوص جلوبندی اغلب ماشینها، زودبهزود خراب میشود، درمورد تپههای ساندویچ سوسیس مانند روی خیابانها آنقدر زیاد شده که آدمی فکر میکند، نوعی اسباببازی شده است، آنهم در خیابانهای تهران که حداکثر سرعت در بسیاری از ساعات روز به علت ترافیک فشرده از 30کیلومتر کمتر است، پس اینهمه سرعتگیر بهچهعلت ایجاد شده است که اگر در اطراف مدارس یا بیمارستانها وجود داشته باشد، امریست طبیعی تا از اتفاقات ناگوار جلوگیری شود؛ اما لازم است به این برادران شهرداریچی گفته شود که برادران زحمتکش اینهمه موجگیر ایجاد کردهاید، حداقل آن را رنگی کنید تا در شبها قابلتشخیص باشد، رنگ کردن این دستاندازیهای برآمده که یک کار فنی نیست و نیاز به محاسبه ندارد؛ درنتیجه شما را به خدا از این وظیفه کوتاهی نکنید. اگر از چراغهای نئون یا کاغذهای فسفری و رنگین استفاده نمیکنید، نصب یک میله یکمتری که به روی آن کاغذهای رنگین نصب شده باشد که کار شاقی نیست. پس لطفاً دراینمورد که مبتلا به تمام مردم صاحب خودروست، کوتاهی نکنید. خدا یارتان باد.