برچسب تقلبی انسانیت!
وحید حاجسعیدی
جهانیان را چه میشود که در مقابل دیدگانشان، گاهنامهای از جنایت و جنگجویی، جوی که نه دریایی از خون و سوگوارهای از درد و ماتم به راه افتاده، ولی سکوت همچنان بر مجامع پوشالیشان حاکم. جایی که مرز انسانیت و حیوانیت به تار مویی رسیده است و بوی گند نطفههای بیعاطفگی و وحشیگری مشام جهانیان را میآزارد. جایی که تاریخ از ثبت وقایعش شرمسار است و خورشید از درخشش در چنین سرزمینی شرمسارتر... جایی که خانهها و مغازههای وزندگیها در ثانیهای تاراج میشوند و بر آینده کودکان نیز به ثمن بخس چوب حراج زده میشود؛ جایی که مردمانش آرزو دارند تئوریهای زمان و مکان و نسبیت در هم بیامیزند و عقربههای ساعت شتابان شوند تا این چند ثانیه، چند دقیقه، چند روز، چند هفته، چند ماه و یا چند سال باقیمانده از جنگ به طرفهالعینی سپری شود؛ جایی که قصههای نیمهشب مادران، خواب بر چشمان هراس آلود هیچ کودکی جاری نمیسازد؛ جایی که رعب و وحشت، شنیده نمیشود، بلکه با تمام وجود حس میشود؛ بااینهمه، وجدانهای خفته، انسانیتهای رنگ و رو رفته، نمادهای پوشالی حقوق بشر و چهرههایی با برچسبهای تقلبی انسانیت، همچنان چشمان ناپاک خود را بر جنایتهای ابدی صهیونیستها بسته نگاه داشتهاند و لب به سکوت گزیدهاند. البته پا روی انصاف نگذاریم؛ اینان هرازگاهی در کنار بارانی از بمبهایی با هولوگرام ساخت خودشان، بستههای غذایی و آشامیدنی نیز بر سر مردم مظلوم غزه فرود میآوردند! در این گیر از حکام عرب هم امیدی نیست. از آنان که نام عرب بر خود نهادهاند و با مردم غزه همکیش و همزبان و هم پوششاند، انتظاری جز نامههای عاشقانه و زنبارگی و قطعنامههای بیاثر مدارید. آنها مردانگیشان را در حوالی تختهای مرصع و دیجیتال در هنگامههای زنبارگی شبانه، جا نهادهاند! کاش پدرانتان، گاه هرزگی و بیبندوباری به خوابی همیشگی فرومیرفتند و تفالههای بیغیرتی و بیعفتیشان، زمین را نمیآلود. امیدی به رستن از ظلمت در این دیار نیست، چراکه چشمان مستکبران جهان به تاریکی و ناپاکی خو گرفته است؛ اما مردم این دیار هنوز زندهاند؛ هرچند سخت ولی هنوز نفس میکشند. راستی «محمود درویش» شاعر فلسطینی چه نیکو سروده است: اگر از غزه پرسیدند، بگو: در آن شهیدی است که شهیدی تیمارش میکند و شهیدی به تصویرش میکشد و شهیدی تشییعش میکند و شهیدی بر آن نماز میگزارد! روزی خون پاک این شهیدان دامانتان را خواهد گرفت و تقاص پس خواهید داد ... یقین بدانید ...