• شماره 3121 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۲۳ تير

نگاهی نو به علم اقتصاد اسلامی

در سال‌های اخیر، شاهد اختلاف‌نظرهای جدی بین اقتصاددانان داخلی و حتی اقتصاددانان مسلمان خارجی درخصوص وجود علمی تحت‌عنوان «علم اقتصاد اسلامی» بوده‌ایم. برخی از صاحب‌نظران و اندیشمندان اقتصادی براین‌باورندکه اساساً علمی تحت‌عنوان علم اقتصاد اسلامی وجود ندارد و تنها یک تعریف مشخص می‌توان برای علم اقتصاد ارائه کرد. این‌درحالی‌ست‌که برخی‌دیگر از اقتصاددانان اگرچه بر این ادعا که علم جنبه ایدئولوژیکی ندارد، صحه می‌گذارند؛ اما براین‌باورند: تعریفی متفاوت از آنچه برای علم اقتصاد متعارف ارائه می‌شود، می‌توان ارائه داد. اندیشمندان و صاحب‌نظران بسیاری طی سال‌های گذشته تعاریف مختلف از علم اقتصاد اسلامی ارائه دادند که هرکدام نقاط قوت و ضعف منحصربه‌خود را دارا هستند. اگرچه وجه مشترک زیادی در بین این تعاریف مشاهده می‌شود اما به‌نظر می‌رسد خلط‌های قابل‌توجه نیز در‌این‌تعاریف نهفته است. یکی از نکاتی که به‌نظر می‌رسد در تعاریف ارائه‌شده ازسوی صاحب‌نظران اقتصادی کمتر به آن توجه شده و در مواردی در آن خلط صورت ‌گرفته، تفاوت در تعریف اقتصاد به‌معنای خاص آن (Science) و همچنین اقتصاد به‌معنای عام (Knowledge) آن است. نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این‌است‌که بدون درک و فهم اقتصاد متعارف، طبیعتاً نمی‌شود تعریف کامل و جامعی برای اقتصاد اسلامی ارائه داد. علم اقتصاد متعارف چیست؟ معمولاً درمورد علم اقتصاد متعارف در متون علمی تعاریف متفاوتی وجود دارد اما تعریف نسبتاً رایج «تخصیص بهینه منابع محدود برای تأمین نیازهای نامحدود انسان‌ها» مطرح شده است. در‌این‌علم از شناخت رفتارهای مصرف‌کننده، تولیدکننده و سایر بازیگران اقتصادی در بازارهای مختلف و شناخت مجموعه رفتارهای این کنشگرهای اقتصادی درصدد بررسی چگونگی دستیابی به تخصیص بهینه منابع هستیم. کلاً کلیه موضوعات اقتصادی در سه حوزه 1. مکتب اقتصادی 2. نظام اقتصادی 3. علم اقتصاد؛ موردمطالعه قرار می‌گیرند. در علوم انسانی و اقتصاد این سه حوزه اجزای لاینفک یک مجموعه است. ازآنجایی‌که علم اقتصاد متعارف در جوامع دموکراتیک کاپیتالیستی تکامل یافته، پس درک این علم، مستلزم درک مکتب سرمایه‌داری لیبرال است. کلاً مکتب اقتصادی، مجموعه باید نبایدهای ایدئولوژیکی و ارزشی‌ست که متناظر با آن‌ها باید نظام اقتصادی طراحی شود. تحت قالب آن، بازی بازیگران اقتصادی شکل می‌گیرد و علم اقتصاد به تبیین و تحلیل بازی این بازیگران می‌پردازد؛ علم اقتصاد متعارف به‌مفهوم Science، به بررسی بازی بازیگرانی می‌پردازد که در نظامی شکل‌گرفته مبتنی‌بر باورهای ایدئولوژیکی سرمایه‌داری و لیبرالیسم بوده، به ایفای نقش می‌پردازند؛ اما تعریف جامع‌ترِ علم اقتصاد دربردارنده مکتب اقتصادی، نظام اقتصادی و علم اقتصاد است. «شهید صدر» در کتاب «اقتصادنا» عنوان می‌کند: فقط هنگامی می‌توان از علم اقتصاد اسلامی بحث کرد که مکتبی اقتصادی وجود داشته باشد و این مکتب در نظام به‌اجرا درآمده باشد و دارای نهادهای اخلاقی و اجتماعی و قانونی باشد. درواقع، منظور او این‌است‌که علم اقتصاد اسلامی به‌معنای خاصش، تنها درصورتی معنا پیدا می‌کند که مبتنی با مکتب اسلام و باید نبایدهای ارزشی آن، بسترسازی و نظام‌سازی مربوطه شکل گرفته باشد؛ آنگاه می‌توان انتظار این‌را داشت که علم اقتصاد اسلامی به تحلیل رفتار بازی شکل‌گرفته دراین‌بستر بپردازد. هرگاه شاهد چسباندن پسوند «اسلامی» به اقتصاد هستیم، بلافاصله باید به ‌این‌ توجه کنیم، منظور ما از اقتصاد اسلامی کدام‌یک از سه اصل مکتب، نظام یا علم است. همان‌طورکه درخصوص تعریف علم اقتصاد متعارف نیز باید توجه کرد این علم به تحلیل و تبیین بازی بازیگرانی می‌پردازد که در نظام ساخته‌شده برمبنای تفکرات لیبرالیسم به ایفای نقش می‌پردازند. بنابراین اگر بخواهیم تصویر کاملی از علم اقتصاد اسلامی ارائه کنیم، باید به‌این‌نکته اشاره کنیم که علم اقتصاد اسلامی دارای سه بعد اساسی‌ست که به‌ترتیب: 1. کشف اصول نظری آموزه‌های اسلامی درباره موضوعات و عرصه‌های اقتصادی‌ست. این‌موضوعات مانند مالکیت، مصرف، توزیع و تولید و ... درواقع بیانگر باید نبایدهای مکتب اسلام است که از منابع اصلی دین (قرآن و روایات) کشف می‌شود/ 2. طراحی نظام اقتصادی؛ طراحی نهادها و ساختارهای سیاست‌های موردنیاز و بسترهای اجرایی باید نبایدهای ذکرشده، جهت انتقال به وضعیت مطلوب/ 3. بررسی و تبیین شرایط موجود؛ آسیب‌شناسی، نظریه‌پردازی و طراحی شیوه‌های حصول به وضع مطلوب هستند. همچنین هدف علم اقتصاد اسلامی را می‌توان بررسی و تبیین شرایط موجود با هدف پیاده‌سازی اصول اسلامی دانست.
امیرحسین تقی‌پور/ تسنیم

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه