• شماره 3128 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۲ مرداد

نقش ائتلاف خانه و مدرسه در پویایی جامعه

وحید حاج‌سعیدی

نقش و جایگاه خانواده در عصر حاضر به‌عنوان مهم‌ترین نهاد اجتماعی و تأمین‌کننده‌ی نیازهای عاطفی، روانی و جسمانی افراد، به مرتب پررنگ‌تر و بااهمیت‌تر از ادوار گذشته شده است. ساختار و فضای کنونی جوامع عصر حاضر به‌گونه‌ای رقم خورده است که اگر شهروندان در مسیر ورود به این فضا دارای پیش‌آگاهی و ملزومات موردنیاز نباشند، دچار یک سردرگمی و توهم آنی می‌شوند. درچنین‌شرایطی نقش خانواده به‌عنوان نخستین بستر آموزش بیش از گذشته موردتوجه است و کارشناسان بر ضرورت آموزش در این بستر تأکید فراوان دارند. در حقیقت خانواده در رشد شخصیت فرزندان، تحکیم ارتباط میان اعضای خود و اعتلای فرهنگ جامعه و تربیت فرزند مسئولیت‌پذیر و نقش و اهمیت بسزایی پیدا کرده که هرگونه اهمال و سهل‌انگار در این رهیافت مهم، اعضای خانواده و به‌تبع آن افراد جامعه را با خسران‌های جدی مواجه می‌سازد. از سویی اثرپذیری کودکان از والدین تنها محدود به جنبه‌های وراثتی نیست و کودک در بدو ورود به زندگی جمعی اولیه (خانواده) و قبل از ورود به زندگی جمعی ثانویه (اجتماع)، بستر خانواده را به‌عنوان اولین الگوی مجسم و زنده تجربه می‌کند؛ بنابراین موقعیت اجتماعی خانواده، وضعیت اقتصادی آن، افکار و عقاید، آداب‌ورسوم، ایدئال‌ها، آرزوهای والدین و سطح تربیت آنان در رفتار کودکان و شکل‌گیری منش و شخصیت آن‌ها، تأثیر مستقیم دارد. سخن در این باب بسیار است و آموزش والدین در نحوه تعامل با کودکان در سنین مختلف یکی از نیازهای اساسی خانواده‌های امروزی است، اما تنها آموزش خانواده چاره کار نیست و نحوه تعامل خانه با مدرسه دومین گامی است که در تربیت نسلی تأثیرگذار و پویا مؤثر است. خانه و مدرسه به‌عنوان دو بال اصلی تعلیم و تربیت هر جامعه‌ای محسوب می‌شوند که اگر در حین پرواز ناهماهنگی در این ساختار به‌وجود بیاید، پرواز میسر نخواهد بود. چراکه این رابطه تعاملی و دوطرفه است و هماهنگی این دو نهاد تربیتی و انسان‌ساز بسیارمهم است. والدین و معلمان هرکدام باید به نقش و وظایف خود کاملاً آگاه باشند تا تعلیم و تربیت ثمربخش و اثرگذار باشد. در سوی دیگر وجود معلمان آگاه، بادانش و دارای صلاحیت در مدارس، خلأ وجود پدر و مادر آگاه و دارای بینش را پر نمی‌کند و همچنین بهره‌مندی خانواده از والدین توانا و قابل نیز نمی‌تواند جای مدرسه و آگاهی‌بخشی‌اش را بگیرد. فلذا همکاری و هماهنگی تعریف‌شده و مسیریابی شده این دو نهاد مهم در قالب یک برنامه واحد و منسجم می‌تواند در تربیت نسلی مسئولیت‌پذیر و آگاه مؤثر باشد. در ضمن به خاطر داشته باشیم هر چه در این مسیر سرمایه‌گذاری بیشتر و آگاهانه‌تری صورت پذیرد، هم‌ خانواده و هم جامعه در آینده با مشکلات و چالش‌های کمتری مواجه خواهد شد. چراکه وقت و هزینه برای اصلاح، تربیت مجدد فرد و برطرف کردن کژتابی‌های موجود در رفتار در سنین بالا، به‌مراتب بیشتر و سنگین‌تر از هزینه تربیت در خردسالی است. در پایان باید اذعان داشت تربیت فرزند مسئولیت‌پذیر و بهنجار ماحصل تعامل یک الگوی از پیش طراحی‌شده و هوشمندانه در خانه و مدرسه است و هر چه این الگو هوشمندانه‌تر و آگاهانه‌تر طراحی شود، اثرات مثبت آن در خانه و جامعه افزایش پیدا می‌کنند و علاوه‌بر تضمین آرامش روانی فرد، جامعه نیز از گزند رفتارهای نابهنجار و آسیب‌های اجتماعی متصور در امان خواهد ماند. یادمان باشد آینده‌ای که همگان در انتظارش هستیم برآیندی از تفکرات، رفتار و برنامه‌های امروز ماست و اگر به دنبال ساختن آینده‌ای روشن و فردایی بهتر برای جامعه هستیم باید در ساختن پل ارتباطی بین خانه و مدرسه دانش‌افزایی خانواده‌ها و دانش‌آموزان سنگ تمام بگذاریم. آموزش در سنین کودکی و نوجوانی را جدی بگیریم.

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه