سخن مدیرمسئول
لزوم توجه به جامعه پزشکی
باوری غلط در اذهان مردم ما جاافتاده که روزگار جامعه پزشکی خوش است؛ تاحدیکه این طبقه را پس از بازرگانان، طبقه متمول، باسعادت و خوشبخت میدانند که بهیقین باوری غلط، اشتباه و حتی ظالمانه است و در باور اکثریت مردم ما جای خوش کرده و پدیدهای ناگوار را در کشور ما به نمایش گذاشته است؛ اما هیچگاه و هرگز وزارت بهداشتودرمان و آموزش پزشکی نخواسته یا نتوانسته است، این باور غیرحقیقی را از جامعه پزشکی بزداید و اگر روزگار تعدادی پزشک متخصص بر وفق مراد آنان پیش میرود که شاید تعداد آنان از هزارنفر کمتر باشد، نمیتواند نمایندگی از بیش از چندمیلیون کادر درمان را داشته باشند که متأسفانه در حق آنان، بیمهری روا شده است و بسیاری از آنان حتی با مرارت و کار چندشیفتی هم نمیتوانند از حداقل درآمد برخوردار باشند و حقوق و دستمزد ناچیز آنان، کار را بهجایی رسانده که در چهارماهه اخیر، تحتفشارهای روانی شدید، خودکشی کردهاند و یادگار و یادگارهای برجایمانده خود را بدون پشتوپناه رها کرده تا خود را از عذاب برهانند. آنچه مردم میبینند و میشنوند، بیتفاوتی مطلق مدیران وزارت بهداشتودرمان نسبت به فرار کادر درمانی و مهاجرت به کشورهای مجاور، همچون کشور عمان است که باید آن را از نقاط بسیار تاریک این وزارتخانه داست و شاید هم بودجهنویسان دولتها به هنگام تقدیم لایحه بودجه کشوری به ساحت مجلس این طبقه زحمتکش، مزد به منفعت را نمیدانند و نمیفهمند. اگر با اندکی دقت نسبت به کار و وظیفه اینان که ایجاد سلامت جسمی و روحی در بیماران کشور است که بهیقین از 85میلیون جمعیت کشور، حداقل هرکدام از این جمعیت درطول سال حداقل دو یا سهبار نیاز بهمدد این مددکاران سالمسازی جامعه دارند و رنج و مرارت اینان است که زندگی و ادامه حیات مردم را امکانپذیر ساخته است؛ ولی هرگز در تمام این سالهای پس از انقلاب هیچ دولتی، به فکر طبقه بهداشتی کشور نبوده و متر اندازهگیری آنان، تمام کارکنان این طیف فداکار کشور را شامل نشده است؛ بهخصوص رزیدنتهایی که تمام کار پزشکی را در بیمارستانها انجام میدهند؛ اما دریافت حقوق یک شیفت 24ساعته آنان از مزد ساعتی 150هزارتومان یک کارگر نظافتچی که بهزحمت، چندکلاسی درسخوانده است، نیز کمتر است و گاهی چون این طبقه پزشک پس از 20سال تحصیل و خدمت دور از مرکز و همه مشکلات، در زندگی کم میآوردند، چاره را در خودکشی مییابند. حالآنکه همین طبقه پزشک در برخورد با بیماران همه سعی و تلاش خود را مبذول میکنند تا بیمار را ازنظر جسمی و روحی درمان کنند و به جامعه برگردانند؛ اما خودش در برزخ کار و مادیات هیچ یار و یاور و راهنمایی ندارد تا او را دلگرم به زندگی کند و متأسفانه روز کار پرستار و تکنسین اتاق عمل و بهیار و آزمایشگاهی و سایر ارکان پزشکی بهعلت عدم تأمین هزینه زندگی راهی کشورهای عربی همسایه میشود تا با دریافت حقوق به دلار، توازن حداقلی را حتی با دوری از وطن و خانواده، بهنوعی جبران کند و باز دراینمورد وزارت بهداشتودرمان و آموزش پزشکی، هیچ فکری حتی حداقل برای نگهداشت این اقلیت و تشویق به زندگی با دریافت حقوق متوسط، برای جلوگیری از فرار این مغزهای پزشکی، نمیاندیشد و باز درها بر روی پاشنه معیوب همیشگی میچرخد و چون این مدل روال شده است، در آیندهای نزدیک چشمانداز روشنی متصور نیست. امیدواریم و آرزو میکنیم که رئیسجمهوری محبوب و منتخب که خود از جنس و بدنه اصلی بهداشتودرمان است، به این طبقه زحمتکش توجهی حداقلی کند.