• شماره 3150 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۳۰ مرداد

«اربعین» یعنی تربیت در میدان

محمدرضا بابایی

جلسات اول کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» رهبر معظم انقلاب مربوط است به ایمان؛ که آنجا ایشان بیان می‌کنند نکته مهم در ایمان، «آگاهانه و عملیاتی‌بودن» آن است و ما فکر نکنیم که می‌شود ایمان داشت و عامل نبود. البته این‌نوع از ایمان را کفر و استکبار می‌پسندد چراکه به‌دنبال عدم عمل مؤمنان است اما وقتی خداوند از ارائه پاداش‌های عظیم برای مؤمنان سخن به‌میان می‌آورد منظورش آن مؤمنینی هستند که بلافاصله بعد از ایمان، به عمل روی می‌آورند. شاید بتوان «عصر» را دراین‌زمینه از استراتژیکی‌ترین سوره‌ها معرفی کرد و به‌نظر می‌آید اگر دراین‌سفر با کودکان‌ونوجوانان محتوای این سوره را به‌صورت عملیاتی تمرین کنیم؛ هم خودمان به درجاتمان افزوده خواهد شد و هم فرزندانمان درک صحیحی از دین‌داری پیدا خواهند کرد. تکیه اصلی سوره «عصر» به عنصر زمان و خسران است؛ یعنی اگر توجه به زمان نداشته باشید، دچار خسران خواهید شد. اگر این مباحث در حلقات تربیتی یا گفتگوهای والدین با فرزندانشان ارائه شود، شاید خیلی در اذهان ایشان جایی باز نکند؛ اما رزمایش معرفتی و معنوی اربعین، جایی‌ست‌که می‌توان به‌صورت عملیاتی آن‌را نشان داد و تمرین کرد و به متربی خود نشان داد: زمان، مسئله اساسی در زندگی ماست که عاقبت انتخاب‌های ما به آن بستگی دارد. اگر به زمان حرکت دقت کردیم، می‌توانیم سفر راحت‌تری تجربه کنیم. اگر به زمان استراحت توجه داشتیم، می‌توانیم کمتر اذیت شویم. اگر به زمان خوردن و خوابیدن عنایت داشتیم، می‌توانیم با نشاط بهتری حرکت کرده و به مقصد برسیم. این‌موارد ملموس برای متربی نتایج حاصل از توجه به زمان است. حال می‌شود این میان به ابعاد دیگر از توجه به زمان توجه کرد و با مخاطب خود به گفتگو پرداخت که از آن گذر می‌کنیم. نتیجه اینکه این سفر، سفر زمان است و باید به مفهوم زمان خیلی دقت داشت. نکته مهم بعدی درخصوص سفر اربعین با مخاطبین کودک‌ونوجوان، این‌است‌که آن‌ها را با ایمان عملیاتی آشنا کنیم یعنی اینکه در راه عشق خطر باید کرد. این‌طور نیست که دم از محبوب بزنیم و ‌دنبال راحتی باشیم و هرکس‌که ادعای عاشقی کرد خود را به‌خطر می‌اندازد. اینجاست که بُعد حماسی خودنمایی می‌کند؛ همان‌که امام‌حسین‌(ع) به‌واسطه‌آن توانسته است از 1400سال‌پیش به‌واسطه همین‌نکته خود را در اذهان زنده نگه دارد. اساساً شورانگیزی «واقعه کربلا» به‌خاطر خلق حماسه‌ای از جنس کودکان، نوجوانان، جوانان و پیران بود که فرقی بین زن و مرد‌بودنشان هم وجود نداشت. مخاطب ما باید دراین‌سفر به‌فکر «خلق حماسه» باشد؛ این حماسه، همان جنبه عملیاتی‌ست که به‌تناسب توانمندی هر شخصی باید دراین‌سفر اتفاق افتد و او تغییر درونی را با حضور دراین‌سفر احساس کند. خلق حماسه فرزندان و متربیان ما ممکن است افزایش مقاومت و صبوری باشد، یا همیاری و خدمت‌رسانی باشد، یا روایتگری یا حتی بالاتر از این‌ها، گونه‌ای کنشگری فعالانه باشد. درهرحال مهم این‌است‌که او از این سفر تغییری را در خود احساس کند. علت همراهی «زهیر بن قین» با امام‌حسین‌(ع) تغییری بود که «زهیر» بعد از دیدارش با امام در خود یافت. این تغییر دیدگاه در مخاطب ما سبب عشق و دلدادگی او می‌شود و ما می‌توانیم به این حس او کمک کنیم. کاری‌که ما و سایر افراد کاروانمان در ضمن انجام اعمال نیک و خوش‌برخوردی باید بکنیم، توصیه به ‌حق و صبر است؛ شاید در دل میدان عمل عکس آن‌را هم مخاطب مشاهده کند؛ اما اتفاقاً این تناقض محل رشد او خواهد بود و این ما هستیم که رشد او را تسریع می‌بخشیم. اربعین، بستر مناسبی‌ست تا متربیان و فرزندان خود را با محور‌قراردادن این سوره و اتفاقات مسیر به‌صورت عملی و در میدان تربیت کنیم و نه به‌صورت گلخانه‌ای که این، دور از مفهوم صحیح تربیت است.
*نویسنده و پژوهشگر؛ مسئول آموزش جامعه فعالان تربیتی کشور

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه