• شماره 3208 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۰ آبان

نگاه قرن بیست‌ویکمی به «زنگ تفریح» در مدارس

زنگ تفریح؛ زنگ خردورزی و گستره دانایی

بی‌‌شک یکی از موضوعات مهم در مدارس «زنگ تفریح» است. وقتی‌که صدای زنگ به‌صدا درمی‌آید، دانش‌آموزان با خوشحالی و شور‌و‌هیجان بالایی کلاس‌ها را ترک کرده و به‌سمت حیاط مدرسه روانه می‌شوند. این احساس هیجان برای زنگ تفریح‌ها نشان می‌دهد که دانش‌آموزان وقتی در کلاس‌ها هستند، به‌نوعی هیجانات خود را کنترل یا خفه می‌کنند و وقتی‌که صدای زنگ به‌صدا درمی‌آید، برای ورود به دنیایی جدید آماده می‌شوند. گویا بین دنیای کلاس و خارج‌ازآن یک تفاوت و تمایز گسترده‌ای وجود دارد. 

«پائولو فریره»؛ یکی از صاحب‌نظران مشهور تعلیم‌وتربیت معتقد است: «قدرت آموزش، در ضعف آن است»؛ این جمله اگرچه در خود تناقض دارد؛ اما با نوعی هدفمندی خاص بیان شده و نشان می‌دهد که اگر در نظام‌های آموزشی، از رویه‌های سنتیِ ازبالابه‌پایین استفاده می‌شود، باید انتظار داشت نتیجه آن نامطلوب و ضدِپرورش و نامنطبق با خواست‌ها و مناسبات روحی و روانی دانش‌آموزان باشد. درحقیقت، این گفتار «فریره» ما را به این فکر وا‌می‌دارد که آیا ما باید در نظام آموزشی دخالت مستقیم داشته باشیم یا باید اجازه دهیم همان‌طور‌که «ژان ژاک روسو» می‌گوید، این امکان را فراهم کنیم تا دانش‌آموزان در مسیری که طبیعت درونی آن‌ها برایشان ایجاب می‌کند در همان مسیر حرکت کنند؟ دراین‌صورت شاید بهتر باشد نام معلم را به‌عنوان فردی‌که می‌خواهد علم و دانش دانش‌آموزان را ارتقاء دهد به‌ فردی‌که می‌خواهد نقش یک تسهیلگر را داشته باشد، تغییر دهیم. به‌عبارتی، وقتی در مدارس تسهیلگری وجود نداشته و معلم‌ها بچه‌ها را در اتاق‌های دربسته برای آموزش و یادگیری به‌نوعی «حبس» کنند، این‌مسئله به‌جایی می‌رسد که ما همچنان در نظام آموزشی با چالش‌های تناقض بین یادگیری و کلاس درس مواجه می‌شویم. براین‌‌مبنا؛ شاید نوع نگاه به ورود دانش‌آموزان از کلاس‌های درس به زنگ تفریح، نشانه‌ای‌ست که ما نتوانسته‌ایم رویکرد مناسبی را در آموزش خود مدنظر قرار دهیم. اگر بپذیریم مهم‌ترین نکاتی که یک دانش‌آموز در مدرسه علاوه‌بر اطلاعات و دانش موردنیاز باید بیاموزد این‌است‌که بتواند:
۱. قابلیت‌هایش را به‌مرور تشخیص دهد و با کمک معلم‌ها در تحقق استعدادهای درونی‌اش کوشش کند؛
۲. اعتمادبه‌نفس لازم برای یک زندگی سرشار از شادی و عشق را در خود ایجاد کند؛
۳. به‌مرور قدرت خردورزی و تفکر نقاد و خلاق را در خود تقویت کند؛
این‌ها چیزهایی‌ست‌که در قرن 21 بر آن‌ها تأکید می‌شود. دراین‌صورت باید بپذیریم ما با دانش‌آموزانی روبرو هستیم که می‌توانند انسان‌های متفاوتی از دانش‌آموزان قرن بیستم باشند. نکته مهم اینکه اصولاً در نظام آموزشی فعلی دانش‌آموزان و والدین در مقابل مربیان آموزشی قرار می‌گیرند و چه‌بسا تقابلی که بین این دو در دنیای امروز دیده می‌شود با گذشته قابل‌مقایسه نیست. اینکه چرا این تقابل وجود دارد می‌توان دلایل آن‌را در موارد زیر خلاصه کرد:
اول‌آنکه نوع تعلیم‌وتربیت موردنظر والدین با معلمان و مربیان آموزشی بعضاً متفاوت است.
دوم‌آنکه والدین در دوره جدید از فرزندان، بیشتر حمایت کرده و حتی اگر آن‌ها دچار خطا شوند، والدین تشخیص می‌دهند که با پشتیبانی از منافع فرزند خود، او را در برابر مدرسه به‌عنوان یک نیروی بیرونی حفظ کرده‌اند.
همه این‌ها برساخت حالتی‌ست که نتیجه آن، می‌تواند نظام آموزشی را در حاشیه بیشتر قرار دهد. ازطرفی باید بپذیریم دانش‌آموزان در فضای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی رشد می‌کنند. درحقیقت، رقیب اصلی دیگری که در برابر مدرسه قرار دارد، شبکه‌های اجتماعی‌ست که معلم‌ها نمی‌توانند دراین‌رقابت موفق شوند. براین‌‌مبنا؛ باتوجه‌به‌اینکه تحرک فعالیت در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی از آزادی عمل بیشتری برخوردار است، هر دانش‌آموزی ترجیح می‌دهد به‌جای‌آنکه در کلاس‌های درس باشد در موبایل خود به وب‌گردی و چت‌کردن یا گوش‌کردن به موسیقی و تماشای فیلم بپردازد. همه این‌ها برساخت جدیدی‌ست که در دنیای مدرن امروزی شکل گرفته. حال درنظر بگیرید باتوجه‌به‌اینکه آوردن گوشی موبایل در مدارس ممنوع است؛ اما بعضاً دیده شده دانش‌آموزانی از این قاعده و قانون عبور؛ و با آوردن گوشی سر کلاس، فضای ایستای آموزش را بااستفاده‌از موبایل دچار خدشه می‌کنند. باتوجه‌به همه ‌موارد اشاره‌شده؛ نکته مهم اینکه اگر نگاهی جامعه‌شناختی به نحوه ورود دانش‌آموزان از کلاس‌های درس به زنگ تفریح داشته باشیم، می‌توان گفت که زنگ تفریح را نباید به‌مثابه ساعتی برای گذران وقت یا تغذیه‌کردن صرف و ... درنظر گرفت. شاید بتوان با یک نگاه جامعه‌شناسی اوقات فراغت زمان‌های زنگ تفریح را به‌عنوان زمانی برای پرورش عمیق روحی دانش‌آموزان درنظر گرفت. در یکی از مدارس کشور انگلستان برای‌اینکه بتوانند دراین‌زمینه کار متفاوتی انجام دهند، در ساعات زنگ تفریح به‌نوبت معلم‌ها در کنار بچه‌ها حاضر می‌شوند؛ این‌اقدام، دو نتیجه مثبت را به‌همراه دارد:
۱. دیوار حائل بین معلم‌ها و دانش‌آموزان برداشته می‌شود و به‌نوعی آن‌ها نزدیکی عاطفی بیشتری به یکدیگر احساس می‌کنند.
۲. معلم می‌تواند بااستفاده‌از تکنیک‌های پرورشی زمینه‌ای برای ارتباط‌برقرارکردن با دانش‌آموز و فرایند یاددهی-یادگیری استفاده کند.
از همه این‌ها که بگذریم؛ نکته بسیارمهم در زنگ تفریح ایجاد فضای گفتگومحور، همراهی و همگرایی بین دانش‌آموزان است. درحقیقت، دانش‌آموزان وقتی‌که درکنارهم قرار می‌گیرند، این امکان را دارند که وارد یک‌نوع مبادله اجتماعی غیررسمی شوند؛ درحالی‌که در کلاس‌های درس حتی اگر درکنارهم قرار می‌گیرند، مبادله آن‌ها یک «مبادله رسمی» به‌حساب می‌آید. تجربه آموزشی نشان می‌دهد هرنوع مبادله غیررسمی می‌تواند شرایط را برای گسترش ذهن خردورز دانش‌آموز مهیا سازد. نکته مهمی که از شاخصه‌های مهم تعلیم‌وتربیت است اینکه بچه‌ها باید بتوانند رفتار مدنی،‌ اخلاق مدارا، احترام به یکدیگر، حقوق شهروندی، همدلی و توانایی شرکت در جمع دوستانه را به‌مرور پیدا کنند. همه این‌ها ابعادی‌ست که یاددادن آن‌ها سر کلاس‌ها امکان‌پذیر نیست؛ چه‌بسا لازم است در فضای غیررسمی آموزش به این مصادیق توجه شود. ازاین‌منظر باید از زنگ‌های تفریح به‌مثابه زمانی برای پرورش و گسترش اخلاق مدارا و تربیت انسان خردورز یاد کرد. درحقیقت، باید زنگ‌های تفریح‌ را به کلاس‌های درس غیررسمی که در آن لذت و تفریح و همگرایی و هم‌گروهی دارد، تغییر داد. در مدارسی که فرایند توسعه فکری و خردورزی دانش‌آموز مدنظر است طبیعتاً به ظرفیت‌های شکل‌دهنده آن توجه می‌شود. مدرسه می‌تواند به مکانی تبدیل شود که در آن، بچه‌ها به‌شیوه‌های نوین گفتگو‌کردن و خردورزی روی آورند. درحقیقت، اخلاق مدارا یعنی اینکه من بتوانم با دیگران ارتباط بدون خشونت را تجربه کنم؛ ارتباط موفق تأثیرگذاری که قدرت بالایی به دانش‌آموزان می‌دهد؛ ازاین‌منظرکه در یک قالب گروه می‌توانند نقش متفاوتی را ایفا کنند. اگر بپذیریم یکی از شعارهای اصلی یونسکو «یادگیری چگونه باهم‌زیستن است»، درآن‌صورت نظام آموزشی باید در فرایند یاددهی و یادگیری نوعی تجدیدنظر را در دستورکار قرار دهد. درواقع، باید بتوانیم کنارهم‌بودن را با بچه‌ها تمرین کنیم. مهارت زندگی آن‌چیزی نیست که سر کلاس معلم آن‌ها را روی تخته بنویسد و دانش‌آموزان با یادداشت در دفترشان یاد بگیرند. اساساً مهارت‌های زندگی درس حفظ‌کردنی و مبتنی‌بر حافظه‌محوری نیست؛ بلکه آن‌را باید درسی مبتنی‌بر یادگیری «فرایند چگونه‌زیستن» دانست. مهارت‌های ارتباطی و چگونگی خویشتن‌داری، چگونگی حفظ موقعیت طرف مقابل در بحث و مجادله از جمله موضوعاتی‌ست که باید به آن‌ها توجه شود. درحقیقت، فعالیت‌های پرورشی متنوعی را می‌توان در کنار کتاب‌های درسی عنوان کرد که ساعات زنگ تفریح دراین‌زمینه می‌تواند نقش مؤثر داشته باشد. نکته بسیارمهم دیگر این‌است‌که در مدارس همان‌طورکه در بالا اشاره شد؛ علاوه‌بر دانش مبتنی‌بر علوم و فنون جدید، باید نحوه تکامل خود نیز به آن‌ها آموزش داده شود. دانش‌آموزان باید بفهمند وقتی در قلمرو خرد بشری حرکت می‌کنند، دراین‌مسیر، آموختن مثل حرکت در مسیر باد است که به آن‌ها اجازه می‌دهد آرام‌آرام در رسیدن به موقعیت‌های بهتر گام بردارند. «کنفوسیوس» دراین‌خصوص اشاره جالبی دارد و می‌گوید: «انسان برتر ممکن است مطالعه نکند؛ لیکن اگر کرد، سست نخواهد شد تا‌اینکه آن‌موضوع موردمطالعه خود را دریابد. ممکن است تحقیق نکند؛ لیکن اگر کرد، سست نخواهد شد تاآنکه موضوع موردتحقیق خود را بفهمد. ممکن است نیندیشد؛ لکن اگر اندیشید، سست نخواهد شد تاآنکه موضوع مورد‌اندیشه خود را درک کند. ممکن است تشخیص ندهد؛ لیکن اگر تشخیص داد سست نخواهد شد تاآنکه درمورد تشخیص خود روشن شود. ممکن است ممارست نکند؛ لیکن اگر کرد، سست نخواهد شد تاآنکه در ممارست خویش جدی شود. اگر دیگری با یک‌بار کوشش موفق شود، خود صدبار خواهد کوشید. اگر دیگری با ده‌بار کوشش موفق شود، او هزاربار کوشش خواهد کرد. فردی‌که دراین‌راه گام نهد، هرچند کودن، مطمئناً هوشمند خواهد شد؛ هرچند ضعیف باشد مطمئناً قوی خواهد گشت (فو چن، ۱۳۷۳: ۷۷)». نکاتی که این فیلسوف چینی می‌گوید، درنوع‌خود قابل‌تأمل است و باید به موارد اشاره‌شده‌اش توجه کرد. درواقع، توجه به خود و حرکت در مسیر تکامل، موضوعی‌ست که در ادبیات فارسی به آن توجه ویژه‌ای شده است. «فردوسی» درخصوص «خِرد» به‌زیبایی چنین می‌سراید:
کنون ای خردمند وصف خرد 
بدین جایگه گفتن اندر خورد
کنون تا چه داری بیار از خرد 
که گوش نیوشنده ز او بر خورد
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد 
ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای 
خرد دست گیرد به هر دو سرای
از او شادمانی و ز اویت غمی است 
و ز اویت فزونی و ز اویت کمی است
خرد تیره و مرد روشن‌روان 
نباشد همی شادمان یک زمان
چه گفت آن خردمند مرد خرد 
که دانا ز گفتار او بر خورد
کسی کو خرد را ندارد ز پیش 
دلش گردد از کرده خویش ریش
هشیوار دیوانه خواند ورا 
همان خویش بیگانه داند ورا
از اویی به هر دو سرای ارجمند 
گسسته خرد پای دارد به بند
خرد چشم جان است چون بنگری 
تو بی‌چشم شادان جهان نسپری
نخست آفرینش خرد را شناس 
نگهبان جان است و آن سه پاس
سه پاس تو چشم است و گوش و زبان 
کز این سه رسد نیک و بد بی‌گمان
خرد را و جان را که یارد ستود 
و گر من ستایم که یارد شنود
حکیما چو کس نیست گفتن چه سود
از این پس بگو کآفرینش چه بود
تویی کرده کردگار جهان 
ببینی همی آشکار و نهان
به گفتار دانندگان راه جوی 
به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
ز هر دانشی چون سخن بشنوی 
از آموختن یک زمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن 
بدانی که دانش نیاید به بن
«فردوسی» اعتقاد دارد که خرد، بهترین چیزی‌ست‌که خداوند به هر انسانی داده است. خرد می‌تواند راهنمای انسان باشد و طی طریق دل انسان را به او نشان خواهد داد؛ و باتوجه‌به‌اینکه در نظام فکری جامعه ایرانی اعتقاد به جهان آخرت وجود دارد، «فردوسی» به‌زیبایی می‌گوید: خرد می‌تواند برای هر دو سرای نقش مؤثری ایفاء کند. او معتقد است که آنچه دراین‌مسیر به‌دست می‌آید، آن‌چیزی‌ست‌که انسان را متحول می‌کند و در مسیر بلوغ و تکامل قرار می‌دهد. حال باید درنظر داشت که نکاتی که در اندیشه‌های «کنفوسیوس» و «فردوسی» به‌روشنی آمده، شاید نتوان در کلاس‌های درس و در یک گفتگو در محیط بسته آن‌را آموزش داد؛ بلکه لازم ‌است در یک فضای تعاملی و مبتنی‌بر ارتباط دوسویه متقابل بین معلم و دانش‌آموزان با یکدیگر این گستره ذهنی به‌مرور در آن‌ها شکل گیرد. پس بیاییم به زنگ تفریح از زاویه دیگر نگاه کنیم؛ «زنگ تفریح» را می‌توان «زنگ تمرین خردورزی و گسترش دانایی» دانست.
*عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد و مدیر گروه جامعه‌شناسی ادبیات انجمن جامعه‌شناسی ایران

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه