سخن مدیرمسئول
مجموع آب دو سد مهم؛ هشتدرصد
بیآبی و کمآبی؛ پدیده سه دهه اخیر آب در کشور است که حاصل بیفکری و عدم توجه مردم و مسئولین کشور است که همگی نصایح کارشناسان محیطزیست و آب را به هیچ انگاشتند و تا توانستند آب را هدر دادند و قدر این مایه حیات را ندانستند تا به امروز رسیدهایم که مجموع آب موجود در دو سد کرج و لار به هشتدرصد رسیده است و در معادلات ریاضی هشت در مقابل 100 یعنی عملاً خشکی؛ مگراینکه انقلابی در جو و هوا ایجاد شود و در فصل بهار و تابستان، آنقدر باران ببارد که دگرباره از کنار سد کرج که عبور کنیم، صدای غرش و امواج آنرا بشنویم و برای لحظاتی به تماشای آن بنشینیم که این خواست، رؤیاییست دستنیافتنی؛ میتوان برای دلخوشی با قلم و غذا خطخطی کرد؛ پس باید قید این دو سد را بزنیم یا به امید آینده بمانیم. بههرروی خودکرده را تدبیری نیست و آب رفته به جوی بازنمیگردد؛ اما چرا و بهچهعلت به این روز افتادهایم که حسرت گذشته را بخوریم؟ آیا بازهم باید به نصایح کارشناسان بیتوجهی کنیم یا بهقولمعروف جلوی ضرر را از هرجاییکه بگیریم منفعت است و یکبار و برای همیشه از لجاجت و ابتکارات خلقالساعه دستبرداریم و از افکار و تعقلات ازمابهتران پشتیبانی کنیم که عدم توجه، روزگار کشور را بدتر از این خواهد کرد و براساس باور کارشناسان تا سهدهه دیگر 12 منطقه یا استان کشور بهعلت بیآبی، عملاً به خشکزار تبدیلشده و بازماندگان آن باید خانه و کاشانه خود را ترک گفته و به نقاط دیگر کشور کوچ کنند. دراینصورت تراژدی غمباری رخ خواهد داد؛ آنهم برای کشوری که چندهزارسال سابقه درخشان داشته و هماینک هم حتی ابرقدرتان جهانی، چشم طمع به این آبوخاک دارند و پارهای از آنان نابودی کشورمان را در دل آرزو میکنند؛ اما و بهواقع هنوز هم خیلی دیر نشده و میتوان تدابیری اندیشید که از فاجعه پیشگیری کنیم؛ ازجمله و ازآنجاییکه کشور ما مجبور است به صنعت و صنایع توجه کرده و نسبت به تعطیلی بخش کشاورزی، با همه دلبستگیها دل بکند و هموغم خود را معطوف به کارخانهها و کشف معادن کند. اگر بهعنوان یک راهحل فقط یک راهحل، تنها کشت هندوانه را موقوف کنیم، یک گام اساسی در راه مبارزه با بیآبی برداشتهایم؛ یعنی کشت محصولی که برای کشت و برداشت آن برای هرکیلو باید 40مترمکعب آب را به هدر دهیم و آنقدر از این محصول به بازار روانه کنیم که براساس اظهارات کارشناسان کشاورزی دوپنجم آن عملاً بدون مشتری میماند و پوسیده میشود تا مثلاً آنرا به امارات متحده عربی صادر کنیم و درازای هرکیلو هندوانه دودلار بهدست بیاوریم که این عمل دیوانگی یا بهتر بگویم خودکشیست که امیدوارم، دراسرعوقت کشت اینمحصول و نظایر آن متوقف شود و عطای آنرا به لقایش ببخشیم که این تصمیم عین صواب است. بیتوجهی به آن اصل گناه و خیانت به نسل آینده خواهد بود. پس چهبهتر تا فصل بهار نرسیده با یک بسیج همگانی کشت هندوانه برای همیشه ممنوع اعلام شود یا محصولی بهنام برنج که روزگاری یک غذای پولداران و متمولین بود و در اقصینقاط کشور هماکنون کشت میشود تا بهاصطلاح خودکفا شویم. گیرم که خودکفا نباشیم؛ چه صدمه به کاشت و برداشت برنج در اهواز، کهکیلویهوبویراحمد، چهارمحالوبختیاری، ایلام، هرمزگان و سایر مناطقی که متأسفانه نباید کشت شود که میشود، ممانعت کنیم و این آب مصرفی را برای آشامیدن ذخیره کنیم یا آبی که در استخرهای عمومی و منازل مصرف میشود، آنرا نباید یک ضرورت بدانیم و هزاران موردی که آب را ما مردم هدر میدهیم که برای شستن ماشین و در و دیوار، این مایه حیاتی را به هدر میدهیم؛ پس تا بسیار دیر نشده، از ضرر بیشتر جلوگیری کنیم تا نسلهای بعدی ما را تکفیر نکنند. انشاءالله.