یادداشت
حواسمان به جیب مسافر باشد
مصطفی رفعت
یکی از بحثهای روز، بحث آزادسازی قیمت بلیت سفرها است، موضوعی که تا اینجای کار مخالفانی بیشتر از موافقان داشته و طبق معمول تمام موارد مشابه، مخالفان آن را مردم و درواقع مشتری و مخاطب تشکیل میدهد. واقعیت این است که این طرحها اگرچه در نگاه اول به جهت حمایت از مخاطب و مشتری عنوان میشود، اما در نهایت یکی از روشهای حمایتی از تولیدکننده و خدماتدهنده است. در موضوع آزادسازی قیمتها همیشه 2 نگاه وجود دارد، اول اینکه این کار «خوب» است چون به افزایش خدمات و رقابت برای بهتر شدن خدمات میان خدماتدهندگان میانجامد و دوم اینکه «بد» است چون معمولا طرحهایی اینچنینی بعد از اجرایی شدن، بدون کنترل لازم ممکن است رها شده و دود آن به چشم مشتری و مخاطب برود. آزادسازی قیمت بلیتها با این هدف عنوان شده که شرکتهای خدماتی مسافرتی برای مشتریان خود امکاناتی مطلوبتر و خدماتی بهتر ارائه دهند. بر همین اساس، نرخ بلیت متناسب با نوع و میزان خدمات افزایش خواهد یافت. در واقع نگاه اولیه بر مبنای رفاه مشتری است. اما این پرسش مهم را باید مطرح کرد که در چنین مواقعی، کف ماجرا و البته سقف ماجرا چیست؟ آیا این امکان پیش نخواهد آمد که خدماتدهنده تنها به صرف اینکه برخی از مشتریها طالب قیمت کمتر هستند، خدماتی نامطلوب به آنها داده و آنها را به شکلی غیرمستقیم به سمت خرید بلیت گرانتر سوق دهند؟ یعنی چون پول کمتری دریافت میکنند، خدماتی در سطح پایین ارائه کرده یا همان را هم ارائه نکنند. به عبارتی اگر ماجرا بر پایهی همان مثال معروف ایرانی «هر چقدر پول بدهی، همانقدر آش میخوری!» جلو برود که در این آشخوری قطعا بازندهی ماجرا مسافر یا همان مشتری خواهد بود. از سویی این سوال مطرح است که اگر قرار است در ازای دریافتی بیشتر از مخاطب به او رفاه بیشتر و خدمات قابل توجهتری داده شود اساسا این خدمات بهتر چه هستند؟ یعنی تا به حال که پول بلیتها در چند سال اخیر با رشد بسیاری هم همراه بوده خدمات خوبی به مشتریان داده نمیشد؟ با این نگاه حتما تا اینجای کار باز هم سر مخاطب بوده که بیکلاه مانده است. امیدواریم این طرح واقعا به نفع مسافرین پیادهسازی شود نه در حد یک ایدهی ناتمام که باز در مسیر بیسرانجامی رها شود.