نگاهی به موسیقی «راک» به بهانه اجرای موفق گروه «امضا»
مژدهاي دل كه مسيحا نفسي ميآيد
سحر رکنینژاد
موزیک «راک»، به نوعی یک ژانر موزیک عامهپسند است که مبدا آن را راکاندرول در ایالات متحدهی آمریکای دههی 50 میدانند؛ البته بعدها در دههی 60 و به خصوص در انگلستان و آمریکا در استایلهای مختلفی توسعه پیدا کرد. برای ریشهیابی آن حتی میتوان به سالهای دههی 40 و سبکهای «بلوز»، «ریتماندبلوز» و «کانتری» هم سرک کشید. موزیک راک توانست بر سبکهایی چون «الکترونیکبلوز»، «فولک»، «جَز» و حتی «کلاسیک» تاثیر گذاشته و از آنها تاثیر بگیرد. از نظر ساختار موسیقایی، موزیک راک، بر حضور «گیتار الکتریک» متمرکز است و معمولا بخشهای دیگر آن را «گیتار بیس» و «دارمز» تشکیل میدهد. این موزیک در تنظیم و نواخت بر پایهی ملودیهای 4/4 است؛ اما آنقدر گسترده و متنوع اجرا میشود که نمیتوان قاعدهای کلی برایش در نظر گرفت. ترانههای استفاده شده در این سبک، اگرچه از بعضی جهات به کارهای پاپ شبیه است؛ اما طیف مضامین گستردهای از تم اجتماعی و حتی سیاسی را هم شامل میشود. موسیقی راک در تأکید بر نوازندگی، اجرای زنده و اصالت ایدئولوژی نسبت به موسیقی پاپ در رده بالاتری قرار دارد. سازهای موسیقی کلیددار، مانند ارگ و پیانو، اغلب در انواع مختلف موسیقی راک مورد استفاده قرار میگیرند. در تاریخچه راک و اوایل توسعه، این نوع موسیقی، استفاده از سازهای بادی برنجی و چوبی، مانند ساکسوفون، بهطور عمومی در بعضی سبکها رایج بودند، اما در سبکهای فرعی جدیدی که از سال ۱۹۹۰ به وجود آمد، کمتر مورد استفاده هستند. موسیقی راک از نظر وسعت زیرشاخهها بسیار گسترده است و از نظر تأثیرات اجتماعی و گستردگی شنوندگانش در بین دیگر سبکهای موسیقی قابل توجه است.
راک در ایران
راک ایرانی گونهای از موسیقی راک است که در کشور ایران رواج دارد. موسیقی راک در ایران، از اواخر دهه چهل خورشیدی و با ظهور خوانندگانی مانند: کوروش یغمایی، فرهاد مهراد و فریدون فروغی رواج پیدا کرد ولی پس از انقلاب فرهنگی به دست فراموشی سپرده شد. کوروش یغمایی را بنیانگذار موزیک راک در خاورمیانه و پدرخوانده راک در ایران میدانند. موسیقی راک ایرانی از «راک انگلیسی»، «راک آمریکایی» و سبکهای اروپایی تأثیر گرفتهاست. در این نوع موسیقی نیز همانند بیشتر سبکهای راک، گیتار الکتریک و گیتار بیس و درامز اصلیترین سازها هستند. در بعضی از گروهها کیبورد نیز وظیفه تنظیم ریتمها و سمپلها را بر عهده دارد. اما نکته قابل توجه این است که به دلیل ایرانی بودن اجرا کنندگان این موسیقی، انواع سازها و ریتمها و لحنهای ایرانی در بعضی از آهنگهای تولیدی وجود دارد.
سالهای پیش از انقلاب
در آن زمان موسیقی سنتی در میان مردم محبوب بود و موسیقی پاپ نیز با سرعت زیادی رو به گسترش و پیشرفت بود و به رقابت با سبکهای غربی و آمریکایی در سطح ملی، میپرداخت. همچنین به دلیل برپایی کنسرت خوانندگان غربی در ایران؛ تبادل موسیقی و فرهنگ و هنر نیز میان ایران و سایر کشورها وجود داشت. در آن زمان در ایران افرادی بودند که به گروههایی مانند «پینک فلوید»، «بیتلز» و «لدزپلین» گوش میدادند.
اوایل دهه ۷۰
تنها گروه راک ایرانی که در آن زمان فعالیت میکرد، گروه «کوچ» نام داشت. این گروه در آمریکا به ساخت و تنظیم آهنگهایی در سبک کانتری مشغول بود. در ایران نیز به طور محدود گروهها و خوانندگان اندکی به فعالیتهای زیرزمینی مشغول بودند، اما هنوز بستر مناسبی برای راک ایرانی آماده نشده بود. «کاوه یغمایی» از معدود خوانندگان راک ایرانی بود که در این سالها با مجوز رسمی وزارت ارشاد فعالیت میکرد و حتی در سال ۷۳ کنسرتی را برگزار کرد که نخستین کنسرت راک ایران پس از انقلاب لقب گرفت.
اواخر دهه ۷۰؛ دوباره زنده شدن راک ایرانی
در اواخر دهه ۷۰ و با روی کار آمدن دولت اصلاحات، وزارت فرهنگ و ارشاد دولت وقت؛ فرصتی طلایی به جامعه موسیقی ایران داد. در این سالها موسیقی راک پیشرفت زیادی کرد. گروههای زیادی در داخل کشور فعالیت میکردند، اما همچنان بسیاری از خوانندگان و گروهها به فعالیتهای زیر زمینی مشغول بودند. در همین سالها جو تازهای از موسیقی راک در میان جوانان ایرانی در حال شکلگیری بود. موسیقی «هوی متال» که زیر شاخهای موسیقی راک و جدا شده از سبک «هارد راک» است، به سرعت در میان ایرانیان محبوب میشد و توجه جوانان ایرانی به انواع سبکهای متال بیش از پیش در حال اوجگیری بود. از آن سالها تا دهه 90 گروهها و خوانندگان زیادی در زمینه شروع به فعالیت کردند که هرکدام در میانه راه متوقف شدند و شاید موفقترین آنها را بتوان رضا یزدانی عنوان کرد. متاسفانه در این سالها گروههای مختلفی اعم از زمینی و زیرزمینی شکل گرفتند اما به دو دلیل در میانه راه متوقف شدند؛ یکی اینکه در این سبک موسیقی هیچگونه اصول را رعایت نکردهاند، در باور اینگونه گروهها جا افتاده است که موسیقی راک فقط یک گیتار الکترونیک است و داد زدن خواننده و دلیل دیگر رعایت نکردن موازین اخلاقی و اصول جامعه.
گروه امضا
در میان این هرج و مرج در بازار راک بازها، گروهی متولد شد که به مرور زمان توانست پلههای موفقیت را طی کند و اصول راک را در کارهایش رعایت کند. گروه «امضا» که گروهی نوپا است که از حدود سه سال قبل فعالیت خود را در حیطه موسیقی راک و پاپ آغاز کرد. در سال 92 و پس از انتشار دو قطعه به نام «آلزایمر» و «مهره سوخته»، در تهران روی صحنه رفتند. اعضای این گروه به سرپرستی «فرزاد جلالی» در همان زمان اعلام کردند که قصد دارند آثاری با سبک راک و موضوعات متفاوت را ارائه کنند. اما دیگر خبری از آثار و کنسرت آنها نشد و فعالیتی نداشتند. تا اینکه گروه با سبک و شمایل جدید 16 مهرماه امسال به روی صحنه رفت. اینبار هم مانند همان سالی که این گروه شروع به کار کرد فرزاد جلالی سرپرست گروه را به عهده داشت. اما گروه نوازنده یک گروه بسیار حرفهای بود که با رهبری «فرهاد پرستو» که نوازندگی کیبورد و پیانو را هم برعهده داشت توانست اجرای موفقی را در خاطرهها ثبت کند. گروه امضا با همراهی «مجيد اميرى» نوازنده موفق و خوب گيتار الكتريك ليد، «پیام بهرامیان» نوازنده گیتار باس، «پیمان اوسانلو» نوازنده درامز، «کوروش علیرضازاده» نوازنده گیتار الكتريك ريتم توانستند اجرای در چهارچوب و قواعد راک-پاپ ارائه دهند. گروه امضاء در کنسرت خود 7 تا قطعه با کلام و 6 قطعه بیکلام اجرا کردند، اگر بخواهیم از نظر سبک راک به نقد این گروه بپردازیم. باید به جرات گفت که گروه نوازنده به خوبی معنای راک را آموخته بودند و کلیه قواعد این سبک را به خوبی در صحنه به اجرا گذاشتند. برخلاف تصور گروههای ناحرفهای که در میانه راه متوقف شدند و علت توقف خود را موازین سخت کشور عنوان میکنند تا عدم آگاهی خود از سبک راک، گروه امضا در اجرا قطعات راک-پاپ به خوبی توانست مخاطب را جذب کند حتی کسانی که به سبک راک تمایل ندارند. سالهاست که تصویر غلطی که در باور عامه جا افتاده است که راک موسیقی سردردآور و غیرقابل تحمل است، سبکی که فقط در آن یک گیتار الکترونیک وجود دارد خواننده در آن فریاد میزنند ترانههای مبتدل میخواند! باوری که متاسفانه خیلی از گروهها و خوانندهها در ارائه راک از آن استفاده کرده و در میانه راه متوقف شدند. اما در مورد گروه نوپا امضا باید گفت که تکتک نوازندههای گیتار در اجرا نتهای کار به خوبی تمرین کرده بودند و نوازنده کیبور که وظیفه تنظیم ریتمها را برعهده داشت به خوبی از پس مسئولیت سنگین خود برآمده بود. حتی قطعهای که احتیاج به سوتزدن داشت فرهاد پرستو بسیار عالی و تاثیرگذار این کار را انجام داد. از گروه نوازنده که کارشون بسیار جای تقدیر دارد و میتوان پیشبینی کرد که آینده خوبی خواهند داشت. همچنین اجرای خوب فرزاد جلالی که برخلاف دیگر خوانندههای سبک راک فریاد نمیزد و خودشان را همپای گروه نوازندهاش به خوبی نشایان داد از دیگر نکات مثبت گروه امضاء بود. شاید تنها نکته منفی در اجرا را باید به گردن استاندارد نبودن سالنهای اجرا در ایران انداخت که در صدارسانی به اجرا ضربه وارد میکنند. برخلاف تلاشها و اجراهای بسیار خوب پیمان اوسانلو درامرز گروه اما به دلیل بالا بودن صدا او از ریتم و بیس باعث شده بود که هنرنمایی او به جای اینکه گوش مخاطب را نوازش دهد باعث کمی آزردگی میشد. گروه امضاء، گروه نوپایی است که نقطههای مثبتش خیلی بیشتر از منفیهایش است که اگر به همین روال ادامه دهد و بتواند نقاط منفی خود را برطرف کند مطمئنا آینده بسیار درخشانی در این سبک خواهند داشت.