• شماره 1570 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۲۷ شهريور

انسان دانشگاهی، انسان بازاری

خدایش رحمت کند مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی؛ استاد ممتاز ادبیات و رئیس مؤسسه دهخدا را که می‌گفت؛ مشکل مملکت ما از زمانی آغاز شد که در گواهینامه فارغ‌التحصیلی دانشجویان نوشتند: «گواهینامه به شما اعطاء می‌شود تا از امتیازات مادی آن بهره‌مند شوید!» حالا که کتاب «انسان دانشگاهی» پی‌یر بوردیو را می‌خوانم؛ شباهت‌های دانشگاه‌های فرانسه با قدمت ۸۰۰‌ساله را با دانشگاه‌های ۸۰‌ساله خودمان بیشتر درک می‌کنم. امروز در دانشگاه‌ها مزایای مادی به حوزه‌های دیگر که تأثیر و تأثرش بیش‌از بعد مالی آن است، تسری یافته. بوردیو (جامعه‌شناس نامی فرانسوی) این کتاب را -که به‌اهتمامِ حسن چاوشیان ترجمه شده- حدود سه‌دهه‌پیش نوشته و ممیزات دانشگاهیان را واکای کرده است. د‌راین‌پژوهش، ابعاد منفعت و بهره‌بری آدم‌های با تحصیلات آکادمیک از نقش، جایگاه، موقعیت علمی، اختیارات پیدا و نهان و شأن و پرستیژ اجتماعی استادان تبیین شده است که نشانگر استفاده یا سوءِاستفاده از مقام و موقعیت علمی برای امور غیر‌علمی‌ست. او نشان داده که چگونه سرمایه، سرمایه می‌آورد و البته به‌زعمِ بوردیو؛ سرمایه انواعی دارد! سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی، سرمایه علمی و آکادمیک و سرمایه پرستیژ و شأن انسانی. ازآنجاکه انباشتن سرمایه آکادمیک، زمان می‌برد، پیمودن روند ارتقاء -که پیوند نزدیکی با سن دارد- مدارج آرمانی حرفه‌ای و شغلی در نظر کارگزاران، جلوه و جلای چشم‌نوازی دارد. بررسی این کتاب، خود مجال مناسبی می‌طلبد اما در‌این‌مختصر، فقط برخی شباهت‌های انسان دانشگاهی ایرانی و فرانسوی موردِنظر است. وقتی درباره قدرت آکادمیک دانشگاهیان می‌نویسد: «هنگامی‌که آمریکایی جوانی در اوایل دهه ۱۹۷۰ مهمانم بود؛ ناچار شدم برای او شرح دهم که همه قهرمانان فکری او همچون الئوسر بارت، دلوز، دریدا و فوکو، موقعیت‌های حاشیه‌ای در نظام دانشگاه داشتند و دانشگاه غالباً صلاحیت آنها را برای راهنمایی رسمی پژوهش‌ها تائید نمی‌کرد؛ چرا‌که آنها خود رساله‌ای به‌شکلِ متعارف ننوشته بودند و به‌همین‌دلیل مجاز به راهنمایی رساله نبودند و من یاد عملکرد صوری هیئت ممیزه دانشگاه تهران افتادم که استادان برجسته‌ای را تنها به‌دلیلِ عدمِ‌انتشار مقالات استاندارد در نشریات موردِنظر خویش، مردود با نمره صفر اعلام کرده بودند». بوردیو می‌گوید: «انباشت موقعیت‌های تحتِ‌کنترل شرط مبادله خدمات میان قدرتمندان است که آنان را قادر به دانستن و حفظ ارباب رجوع‌شان می‌کند. هرچه شبکه‌های موقعیت‌های تحتِ کنترل گسترده‌تر و متنوع‌تر باشد -در مؤسسه‌ای آموزشی و پژوهشی در نشریه‌ای دانشگاهی و مطبوعات و رسانه‌ها- این مبادله‌ها، طولانی‌تر، پیچیده‌تر و از دید غریبه‌ها نادیدنی‌تر است. توصیه Y برای شاگرد  X، شاید با مرور و نقد کتاب در هفته‌نامه‌ای جبران شود که یکی از اقوام ایدئولوژیک X نوشته است. چه جالب! گویا این صفات تمام دانشگاهیان قدرت‌طلب است و مختص فرانسه نیست. آیا این سؤال پرسیدنی‌ست که بیش‌از چهارمیلیون دانشجو و ده‌ها‌هزار استاد و مدرس دانشگاهی در ایران چه مناسباتی دارند؟ چرخه قدرت میان آنها چگونه است و اساساً محیط دانشگاهی، ارتباطات سازمانی و انسانی را چطور شکل می‌دهد؟ انگار بوردیو پاسخ می‌دهد: X، افراد بسیار زیادی را دور خود جمع کرده بود؛ او به کسی فشاری نمی‌آورد غیر از کسانی‌که از او دور بودند، یا دستیار او نبودند. آنها تحتِ‌فشار وی دکترای‌شان را می‌گرفتند و خیلی‌زود موفق می‌شدند؛ از‌همین‌رو، Y در ۳۸‌سالگی استاد رسمی سوربن شد! و بقیه را «مدرس» نگه می‌داشت تا به‌همان‌صورت بپوسند؛ چون مورد علاقه وی نبودند... به‌یقین کمتر می‌توان چنین دنیای اجتماعی را یافت که قدرت به‌این‌میزان به عقیده بستگی داشته باشد و این سخن هابز در آن تا‌این‌حد صادق باشد که آوازه قدرت، قدرت است. شاید همین شباهت‌هاست که جلال آل‌احمد بعد‌از یک‌سال که دوره دکترای زبان فارسی را در دانشگاه می‌گذراند، می‌گوید: «حیف عمر و یک‌سالی که در دانشگاه تلف کردم!» شناخت انسان دانشگاهی ایرانی البته محتاج بررسی پژوهشی شبیه کار بوردیو است که گرچه گاه توسط برخی محققان نقادی و حلاجی شده است اما اغلب پژوهش‌ها ناظر بر عملکرد دانشگاه‌ها بوده؛ نه افراد و شخصیت دانشگاهیان. البته کار پژوهشی نقادانه که به انسان دانشگاهی بپردازد، نوعی خودزنی‌ست که کمتر فرد دانشگاهی جرئت و جسارت آن‌را دارد. چه‌بسا پس‌از پژوهش‌ها روشن شود که برخی از استادان، آدم‌ بازاری‌اند تا انسان دانشگاهی؛ شبیه پزشکانی که برج‌ساز شده‌اند یا مهندس و مدیرانی که از موقعیت دانشگاهی خود برای تجارت بهره برده‌اند. با‌این‌حال، این اثر آن‌قدر شباهت‌های نزدیک با جامعه دانشگاهی ایران دارد تا در نبود این پژوهش‌ها، فعلاً شِمایی کلی از موقعیت، قدرت و سرمایه‌های انباشته افرادی بدهد که علاوه‌بر مدرک دانشگاهی که از امتیاز مادی آن بهره می‌برند؛ از سایر وجوه آن که به‌مراتب از سرمایه مادی آن فزون‌تر است، استفاده کنند؛ به‌گونه‌ای‌که انسان بازاری حتی تصورش هم برایش مشکل است.
محمود اسعدی

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه