۱۰ کتاب برتر سال ۲۰۱۸ را بشناسید
در لابیرنت رؤیاهایِ منتشرشده
بهتدریج به روزهای پایانی سال ۲۰۱۸ میلادی نزدیک میشویم؛ بههمینمناسبت سردبیران بخش کتاب نشریه «نیویورک تایمز» به معرفی ۱۰ کتاب برتر منتشرشده در آمریکا طی سال جاری میلادی شامل آثار ادبیات داستانی و غیرداستانی پرداخته و خواندن آنها را به کتابدوستان توصیه کردهاند.
در رمان «نامتقارن» دو بخش از داستان که ظاهراً هیچ ارتباطی با هم ندارند، ازطریقِ یک بخش پایانی تکاندهنده بههم پیوند میخورند. بخش اول رمان باعنوانِ «حماقت»؛ روایتگر یک رابطه عاشقانه بین «آلیس» یک ویراستار کتاب و نویسنده جوان جویای نام در میانههای دهه سوم زندگیاش و «ازرا بلیزر» بهعنوانِ یک رماننویس درخشان و سالخورده است که تاحدودی از روی شخصیت «فیلیپ راث» نویسنده معروف آمریکایی مدلبرداری شده. بخش دوم رمان که «جنون» نام دارد؛ درباره یک اقتصاددان عراقی،آمریکایی بهنامِ «عمار جعفری»ست که در فرودگاهی در لندن زندانی شده است. رمان نوشته لیسا هالیدی، اثری تمیز و مختصر است و سبکی گزارشی همچون آثار نوشته دابلیو. جی سیبالد دارد. «نامتقارن» اولین رمان هالیدیست اما شبیه آثار نویسندگانیست که تاکنون چندین رمان طی سالیان منتشر کردهاند و توانسته درآنِواحد یک رمانِ کلیددار (رمانی براساسِ داستان واقعی اما با نما و برونمایه ادبیات داستانی مانند تغییر جزئیات یا نام شخصیتها)، سرشار از ایدهها و همچنین یک فراداستان با درونمایه سیاسی باشد.
داستان رمان «معتقدان بزرگ» در میانه دهه ۸۰ میلادی در شیکاگو و همچنین سال ۲۰۱۵ در پاریس و در بحبوحه حملات تروریستی میگذرد. ربکا ماکای در این داستانِ بهشدت تأثیرگذار از شیوع بیماری ایدز و جستوجوی یک مادر برای یافتن دخترش استفاده کرده تا به موضوع ازدستدادن بیهوده و تلاش ما برای غلبه بر آن بپردازد. او با ارئه تصویری از گروهی از دوستان بهخوبی ترس و تراژدی شیوع یک بیماری را در سالهای نخست نشان میدهد و به پیامدهای آن طی چنددهه میپردازد. این رمان با نگاهی همدلانه و عاری از رویکرد احساساتی توانست بهخوبی جایگاه خود را میان نامزدهای جایزه «بوکر» و جایزه ملی کتاب آمریکا در بخش ادبیات داستانی پیدا کند.
ترانه شیرین نوشته لیلا سلیمانی
ما از ابتدای داستان ناخوشایند و اخطارآمیز «ترانه شیرین» (که با نامهای «لالایی» و «پرستار فوقالعاده بچه» نیز شناخته میشود) میدانیم که یک پرستار دو بچهای را که به او سپرده شده کُشته است اما آنچه بیشتر در این داستان نامتعارف قابلِتوجه است، تحلیل رابطه خاص میان یک مادر و کسیست که او برای نگهداری از فرزندانش استخدام کرده. لیلا سلیمانی؛ نویسنده و روزنامهنگار مراکشیتبار اهل فرانسه است که با این رمان، موفق به کسب جایزه «گنکور» (مهمترین جایزه ادبیات فرانسه) شده و در آن به خواستههای ممنوعه والدین از پرستاران بچه و همچنین تنشهای نژادی و طبقاتی پرداخته است. در این رمان که بهشکلی مسحورکننده پرپیچوخم است، تنها یک چیز کاملاً روشن است: تنهایی میتواند شما را دیوانه کند.
رمان «آنجا آنجا» که به فهرست اولیه نامزدهای جایزه ملی کتاب آمریکا نیز راه یافت؛ بهعنوانِ اولین اثر تامی ارونج، تعمقی بلندپروازانه دربابِ هویت و جایگزینهای شکستخورده آن و اسطوره از دریچه زمان، فقر و زندگی شهریست. فصلهای بسیارکوتاه این رمان، از زاویه دید گروههای بومی سرخپوستی روایت میشود که در اوکلند کالیفرنیا زندگی میکنند و چندان رابطه نزدیکی با هم ندارند و درحالِ عزیمت برای شرکت در اجتماع بزرگ بومیان هستند. همانطورکه «جفری چاسر» در آثارش عنوان میکند؛ آنها همه زائرانی هستند که در مسیر رسیدن به یک حرم مقدساند یا براساسِ توصیف «ویلیام فاکنر» در رمان «جان که میدادم» («گوربهگور»)، خانوادهای بزرگ درحالِ عبور از چشمانداز هستند.
رمان «واشنگتن سیاه» نوشته اسی ادوگیان؛ برنده جایزه ۱۰۰هزاردلاری «گیلر» کانادا در سال ۲۰۱۸ و همچنین یکیاز نامزدهای اولیه جایزه «بوکر» است. داستان کتاب درباره بردگیست و شخصیت اصلی آن «بلک» یا «سیاه»؛ از قربانیان وحشیگری انسانهاست که از مادرش جدا میشود و باید مسیر زندگیاش را بهعنوانِ برده بهتنهایی ادامه دهد. داستان پیوندی ماندگار میان برادر یک ارباب سفیدپوست و برده سیاهپوست جوان است که ادوگیان آنرا درقالبِ داستانی شگفتانگیز از کشف و کاوش روایت میکند. او پیشتر نیز جایزه «گیلر» را در سال ۲۰۱۱ برای «بلوز دورگه» دریافت کرده بود و به فهرست نامزدهای نهایی جایزه «بوکر» و جایزه «اورنج» برای داستان نیز راه پیدا کرده است.
شان باوئر یک خبرنگار است که در سال ۲۰۱۴ میلادی به لوئیزیانا رفت تا بهصورتِ جعلی بهعنوانِ نگهبان در زندان و ندامتگاه «وین» کار کند و توانست پیشاز باخبرشدن مسئولان، چهارماه در آن زندان کار کند. تجربههای او در این چندماه بهاندازهای بود که گزارشی کامل دراینباره در مجله «مادر جونز» نوشت و توانست جوایزی را در عرصه خبرنگاری بهدست آورد. او حتی به واشینگتن دعوت شد تا درباره مشکلات موجود در زندان خصوصی آمریکا برای مسئولان سخنرانی کند؛ حالا، در کتاب «زندان آمریکایی»، مقاله خود را بهشکلی جامع و تحلیلی بسط داده است. این رمان، روایتگر پدیده اجارهدادن محکومین است که در آن، زندانیان بهعنوانِ نیروی کار اسیر به کمپانیها اجاره داده میشوند.
«تحصیلکرده» کتابی فوقالعاده در ژانر خاطرات نوشته تارا وستوور؛ اقدامی شجاعانه و نوآورانه است. او بهعنوانِ کوچکترین فرزند یک خانواده نهنفره در آیداهو بزرگ شد و در شرایطی زندگی کرد که تا زمانیکه به کالج برود، حتی شناسنامه نداشت و نتوانست به مدرسه برود. دوران کودکیاش اغلب در کمک به مادرش بهعنوانِ یک قابله غیرمجاز و پدرش که به پارانویا مبتلا بود؛ در یک زبالهدادن ضایعات فلزی سپری شد. او با غلبه بر این شرایط توانست از دانشگاه کمبریج مدرک دکتری تاریخ دریافت کند. شرایط زندگی او، ارادهاش و تشنگی بیپایانش برای یادگیری، در این کتاب خاطراتِ جذاب، گنجانده شده است.
باید گفت که «فردریک داگلاس» کتابی بهیادماندنی از یک چهره ماندگار است. شخصیت فدریک داگلاس درواقع، وجدان «آبراهام لینکلن» است که بهحرف آمده. لینکلن خودش سه کتاب زندگینامه نوشته که روایتگر حرکت او از بردگی بهسمتِ تبدیلشدن به یکیاز بزرگترین شخصیتهای قرن ۱۹ میلادیست اما این کتاب نوشته دیوید دابلیو. بلایت، از همه آنها کاملتر است و زندگی شخصی و عمومی لینکلن را بههم درآمیخته؛ بهگونهایکه خود لینکلن اینکار را نمیکرد یا نمیتوانست انجام دهد.
مایکل پولان که بیشتر برای اثرش درباره اصول اخلاقی غذاخوردن شناخته شده؛ شخصیترین کتابش را منتشر کرده است که بهطورِکلی دید خوانندگان را دچار تحول میکند. او در کتاب «چگونه ذهنتان را تغییر دهید» با مروری بر تاریخ روانگردانها، به ما درباره ظهور، سقوط و مجدداً ظهور علاقه اجتماعی به این داروها میگوید که امروزه مزایای زیادی برای آن متصور هستند؛ از کمک به اعتیاد یا کاهش ترس بیمارهای علاجناپذیر. عنوان کامل این کتاب «چگونه ذهنتان را تغییر دهید: علم جدید روانگردانها چهچیزی درباره آگاهی، مرگ، اعتیاد، افسردگی و تعالی به میآموزد» است.
لیزا برنان-جایز؛ دختر «استیو جابز» بنیانگذار درگذشته کمپانی «اپل»، در دو جهان بهشدت متفاوت بزرگ شده است: جهان نامتعارف و دورهگردی مادرش بهعنوانِ یک هنرمند ناپایدار و فقیر و جهان لوکس پدر بیرحم و ثروتمندش. او در کتاب خاطراتش باعنوانِ «ماهی کوچولو» تصویری ماندگار از پدر و مادرش و چشماندازی کامل از دوران کودکیاش با تمام جزئیات در شهر «پال آلتو» کالیفرنیا ارائه داده است. استیو جابز در کتاب خاطرات دخترش، مردی بهتصویر کشیده شده که دچار سهلانگاری و سوءِاستفاده عاطفی و احساسیست. این کتاب، از نگاه دختری نوشته شده که همواره در آرزوی داشتن یک پدر است؛ پدری که در سالهای بعد حتی از او بهعنوانِ یکیاز فرزندان خود یاد نکرد.
حسین شایسته/ ایسنا