• شماره 1758 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۸ خرداد

خودنویس

محصور در دوراهی بی‌حد‌ومرز
سنگینی واژه مرگ را به‌دوش می‌کشم
و نفرین هزار احساس لگد‌خورده
بدرقه راهم
ناتمام مانده‌ام
در حیرت چشمانی که
ضمیر مبهم شعرهای من‌اند
کاش آن‌روز 
که نیمه‌ای از من را تسخیر کردی
می‌دانستی که
زنده‌به‌گوری هم نفس می‌خواهد

رضوان شایان

 

پای ایستادنت که می‌لنگد 
کفش‌هایم چرت می‌زند 
وقتی نمی‌توانی آرزوهایم را بغل کنی 
دست‌هایت را باد می‌برد 
زیر سنگ 
چیزی شبیه خُرد شدن 
چه تجسم احمقانه‌ای؟
دارد پوست می‌اندازد 
تنهایی دونفره‌مان ...

مرضیه جلیلی

 

روزگاری‌ست دلم در گرو دلدار است
عاشقم شیوه‌ی من در طلبش ایثار است
روزگاری‌ست که بیداد نماید معشوق
من وفا می‌کنم و یار پی آزار است
روزگاری‌ست که پروانه‌ی آن شمع رُخیم
شرط پروانه‌شدن سوختن بسیار است 
روزگاری‌ست که عادت شده پیمان‌شکنی
قسمت و سهم من از دوست، طناب دار است 
روزگاری‌ست که ارباب وفا کم شده‌اند
دور کمیابی ایمان و دل بیدار است 
به جنون کس ندهد قدر و بهایی لیلا
غافل از حال من و چشم و دلی خونبار است 
روزگاری‌ست کسی مست می وحدت نیست 
شهر بی زمزمه‌ی مستِ می و خَمّار است
روزگاری‌ست کسی مهر نمی‌ورزد و عشق 
گوهری کم‌شده در ساحت این بازار است
روزگاری‌ست دل پرتو پُر از زخم و جفاست
چه کنم این‌همه از لطف و عطای یار است 

مژگان بختیاری

 

 

به امید دیدنت‌، بازم از خواب پریدم
دیدم که صبح اومده‌، اما تو رو ندیدم
حالا باید دوباره، با یاد تو سر کنم   
شاید که این‌طوری من، دردمو کمتر کنم
می‌خوام به این فکر کنم که یه روزی می‌تونم
تو رو تو غیر رؤیا‌، ببینم توی خونم
خونه‌ای که محبت از سر و روش می‌باره
دلیل اون همینه که تو توشی ستاره
تو خورشید و تو مهتاب، دنباله‌دار تو هستی
چشمات یه کاری کرده، پُرم از عشق و مستی
عشق منو ببینو، تردید و از دل برون
تو که خبر نداری، از احساسام تو درون
بیا پیشم ستاره که دیگه خیلی تنهام
دارم دیوونه می‌شم ، از یاد تو، تو غم‌هام
من می‌شینم منتظر، چشمام به در می‌مونه
تا تو بیای روشنی ببخشی باز به خونه

مصطفی کزازی

 

 

کنارِ پنجرهِ زندگی 
بهار شاخه‌های درختان را شکوفه می‌زند 
در پناهگاه کوچکم 
پروانه‌ای 
صدای پرواز را دیکته‌ام می‌کند 
ذهنم 
از تنهایی پَر کشید و رفت 
به‌دنبال ذهنم می‌دوم  
به‌دنبال همه‌ی خاطراتم با تو 

کارگرِ عشقِ توام 

هرچند حقوقم جفاست 
هرچند بیلِ دلم‌ شکسته 
یا که بیمه‌ام 
قضاوتِ اشتباه است 
من زیرِ داغیِ لب‌هایِ نبوسیده 
هم‌چنان به دوست‌داشتنت ‌مشغولم  

سامان ساردوی

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه