گفتوگو با آرش محمدی بهبهانه اجرای «ببخشید شما؟»
حدیث سرگشتگی بشر در تقاطع زندگی
محمد دانشور/«ببخشید شما؟» عنوان چهارمین اثر نمایشیِ آرش محمدی؛ نویسنده و کارگردان تئاتر کشور است. او که اکنون دانشجوی مقطع کارشناسی ارشدِ ادبیات نمایشی در دانشگاه تربیت مدرس است، «ببخشید شما؟» را زنگ بلوغ دوران زندگی هنری خود قلمداد میکند. در این اثر، بازیگرانی همچون اکرم جلیلوند، آرش محمدی، سپهر ادوای، محمدجواد علیائی، محدثه حسننژاد، غزل خدابنده، فاطیما رجبی و سپیده زارعی؛ ایفای نقش میکنند. از دیگر عوامل این نمایش نیز میتوان به اکرم جلیلوند: دستیارکارگردان/ علیرضا محمدی: مدیر صحنه/ منشی صحنه: امیرحسین پهلوانی و امیرحسین محمدی/ موسیقی: ساتیار شوند دوست و مهدی شیخی/ طراحی پوستر: مهدی شیخی/ ساخت دکور: امیر پهلوانی؛ اشاره کرد.
آرش محمدی درخصوصِ نگارش متن این نمایش گفت: «ببخشید شما؟ ماحصل تجربه چنددهه زندگی در جامعه کنونیست. در این اثر، هیچ پروتاگونیست و آنتاگونیستی وجود ندارد و آدمها در موقعیتهای متفاوتی در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند و بهاینواسطه خردهدرامهای متعددی شکل میگیرد؛ خردهدرامهایی که شخصیتها در آن رنگ باخته و بهنوعی خود واقعیشان را نمایانگر میشوند. در این اثر، مخاطب با روایتی دوار مواجه میشود؛ بهگونهایکه نمایش، مخاطب را سوار بر مرکب خیال، به سیروسلوک در روزمره خود برده و پس از ۵۰دقیقه، مجدد به همان نقطه آغاز بازمیگرداند. بهعبارتی، سعی کردیم که آینهای تمامنما در برابر زندگی قرار دهیم تا بهنوعی مخاطب در خود نظر کند و فقط خدا میداند که نگاه بدون پیشداوری در خویشتن، تاچهاندازه میتواند ترسناک باشد». نویسنده و کارگردان نمایش «ببخشید شما؟»، این اثر را عاری از یک قصه مشخص و واحد شمرده و تصریح کرد: «همین مسئله، باعث شده که تاریخمصرف نداشته باشد. ما درطولِ اثر، بهشکل بازی در بازی، شخصیتها و موقعیتهای متعددی بهرویِ صحنه میبینیم؛ موقعیتهایی برآمده از دل زندگی که درطولِ اجرای اثر، مخاطب را بهنوعی با بمبارانی از اطلاعات و داده روبهرو میکند». او دراینباره افزود: «قصه واحدی که کاملاً نامرئی و نامحسوس، در لخت لخت اثر مستتر است؛ مقوله زندگی و سرگشتگی بشر امروز است». این کارشناس ارشد تئاتر باتأکیدبراینکه «ببخشید شما؟» مخاطب را به تفکری عمیق وامیدارد، افزود: «این نمایش، پس از اتمام، تازه شروع میشود و دراصل، آنچه بذرش درطولِ ۵۰دقیقه روی صحنه بهمددِ کلیه عوامل سعی شده تا کاشته شود، با اتمام نمایش، در ذهن مخاطب بهمثابه نهالی نورس شکل میگیرد و نویدبخش درختیست که سایهاش به فتح زمین سوزان میرود. این درست همان ژن خوبیست که یک اثر هنری جریانساز و مولد باید به آن آبستن باشد». این کارگردان تئاتر بااشارهبه اوضاع نابسامان تئاتر کشور خاطرنشان کرد: «تئاتر کشور، امروز به کودکی رهاشده و سرراهی مانند است. تئاتر کشور، در تمام حوزهها دچار مشکل است و متولیان امر در خوشبینانهترین حالت، توانمندی و دانش لازم را برای اصلاح امور ندارند. از میان همه مشکلات ریزودرشت هنر نمایش در جامعه ما، اقتصاد آن بیش از سایر حوزهها دچار ویروس شده است. حمایتهای نیمبندی هم که ازسویِ نهادهای دولتی وجود داشت، اکنون سروشکل قشری گرفته و به نمایشها، آثار و اشخاص خاصی اختصاص مییابد. متولیان تئاترهای خصوصی هم که بنگاهداری میکنند. هنرمند مستقل برای بیان دغدغه خود، لاجرم بهسمتِ تماشاخانههای خصوصی سوق مییابد. دراینشرایط، با هزینه گزاف کفِ سالن نمایش مواجه است. بنابراین، اقبال عمومی میتواند بهمنزله بهشت موعود هنرمند قلمداد شود. اقبال عمومی نیز از عوامل متعدی جاری میشود اما مهمترین آن، فضای تبلیغی و رسانهایست که در این مقوله بسیار ضعیف و فقیر هستیم». وی ادامه داد: «چندیپیش، یکی از شبکههای ماهوارهای، با پخش تیزرهای ارزانقیمت، درصدد حمایت از تئاتر برآمد اما دوستان صلاح ندانستند که تئاتر به جامعه نزدیک شود؛ لذا تبلیغات نمایش را در شبکههای ماهوارهای ممنوع کردند». محمدی با انتقاد از بیاعتنایی «رسانه ملی» به تئاتر، تأکید کرد: «مقام رهبری امسال را سال رونق تولید نامگذاری کردهاند. آیا تئاتر یک تولید فرهنگی محسوب نمیشود؟ بهواقع، سبد حمایتی رسانه ملی از هنر نمایش، با سالانه صدها فارغالتحصیل دانشگاهی چیست؟ رهبری بارها با رهنمودها و تأکیدات ارزشمندشان نسبت به اهمیت عرصه فرهنگ و هنر واکنش نشان دادهاند. این مهم را هربار در بزنگاههای مختلف، به مسئولین کشور خاطرنشان کردهاند اما گویا کسی گوشش بدهکار ایندست مسائل نیست. دراینبین، صدا و سیما بهعنوانِ رسانه ملی؛ نقشی پررنگتر دارد و اکنون درعمل، با بیتوجهی به رهنمودهای رهبری، متهم ردیف یک اوضاع اسفبار تئاتر کشور محسوب میشود. آیا وقت آن نرسیده تا دستگاه قضا، اخلالگران و سهلانگاران فرهنگی را مورد بازخواست قرار دهد؟» وی درادامه افزود: «اگر امروزه غربیها توانستهاند در حوزه فرهنگی و هنری، صاحب قدرت و نفوذ باشند، به مدیران کاردان و دلسوز عرصه فرهنگ و هنرشان بازمیگردد که براساسِ سیاستها و اهداف حکومت خود گام برمیدارند اما متأسفانه ما چنین مدیرانی در عرصه فرهنگ و هنر کشور نداریم. جای بسی تعجب است که صدا و سیما اینروزها مهمترین دغدغهاش درآمدزاییست. اگر آنمیزان که در درآمدزایی و جذب تبلیغات همت گمارده، به حساسیت فرهنگ و هنر کشور توجه داشت؛ شاید امروز تئاتر دچار چنین سندروم بدخیمی نبود». وی در پایان اظهاراتش، کلیه متولیان عرصه فرهنگ را به اتخاذ رویکردی جهادی و نگاهی عادلانه دعوت کرد.