سخن مدیرمسئول
چندهمسری و فروپاشی کانون خانواده
بهراستی روزی فرا خواهد رسید که مسئله تعدد زوجات جای خود را به تکهمسری بدهد و جوامع و کشورهای جهان به یک وجه و تلقی مشترک درمورد روش همسرگزینی رسیده یا بر سر موضوع تکهمسری به وفاق و همدلی برسند؟ ازآنجاییکه در پارهای از کشورهای عربی هنوز هم به همسر و شریک زندگی، به چشم برده و اسیر نگاه میشود، شاید تا صدها سال دیگر نیز نتوانند به همسر با دید یار، همدم و شریک خوب و بد زندگی بیاندیشند، در نتیجه محتمل است که جدل میان تک یا چندهمسری ادامهدار باشد. ازسویِدیگر، ازآنجاییکه در کشورهای پیشرفته اروپایی و آمریکایی، زنها دارای حقوقی حتی بیشتر از مردان هستند و فمنیسمها نیز راه افراط را در پیش گرفتهاند، چنین بهنظر میرسد که شاهد این افتراق سلیقه در جوامع مختلف با افکاری متفاوت باشیم. امروز به بحث ریشهای این مورد نمیپردازیم و از دیدی که رفتهرفته دنیا را به ورطه نابودی میکشاند و آنهم عدم توازن درونکشوریست، به این مورد اشاره میکنیم. جامعه امروزی با گذشته فرسنگها ازنظر تفکر فاصله دارد. حتی در بعضی از کشورها، تساوی حقوق زن و مرد را تا جایی پیش بردهاند که در یک خانواده، زن از حقوقی بسیار بالاتر از مرد برخوردار است و کلمه گرفتن همسر، جای خود را به همسرگزینی داده است؛ چراکه بهزعم بسیاری از افراد، وقتی از مردها سؤال میکنند، همسر گرفتهای یا نه، بهنوعی انگار خریدوفروش کالا را در ذهن متبادر میکند. چنین است که اینروزها در حد افراط، در برخی کشورهای اروپایی زن رفتهرفته مطلقالعنان شده است و تصمیم نهایی را در کانون خانواده، میگیرد. اینجاست که موضوع افراط و تفریط پیش کشیده میشود و اما در کشور ما که مورد چندهمسری تقریباً رنگ باخته و تکهمسری قوت بسیار بیشتری پیدا کرده، از سه منظر میتوان به گرایش جامعه امروز ما به تکهمسری نگاه کرد. از منظر اول، نسل جدید به این باور رسیده است که در زیر یک سقف یا یک منزل، نمیتوان و نباید دو همسر زندگی کنند و درصورت وجود چنین موردی، نظم و وفاق و آرامش، از کانون خانواده سلب شده است و جای آنرا نگرانی، تشتت رأی و اختلافات دائمی میگیرد که موجب فروپاشی کانون خانه و خانواده میشود. ازسویِدیگر، آنقدر هزینههای ازدواج از روی چشم و همچشمی بالا رفته که بقای کانون خانواده را بسیار سست کرده است؛ بهنحویکه در اینروزها، در کشورمان، میزان ازدواج یعنی باهمبودن به حداقل رسیده تاجاییکه در آینده نزدیک ممکن است فروپاشی، یک امر عادی تلقی شود و یک کانون خانواده، بهراحتی آبخوردن از هم پاشیده شود. از منظر سوم، عدم داشتن استطاعت مالی برای همسرگزینی، یک موضوع شدید و آسیبپذیر است که کل جامعه را درگیر کرده؛ تاجاییکه پدران و مادران، بهزعم خود نمیتوانند حتی مقدمات ازدواج فرزند خود را مهیا کنند و تحریمهای زورمداران بینالمللی نیز جامعه ما را متأثر کرده است. بههمینسبب این مسائل کمکم توازن جمعیتی ما را برهم میزند؛ تاجاییکه در 10سال آینده، کشور ما به یک کشور پیر تبدیل شده و عوارض آن همهگیر خواهد شد.