بندهـــای سُـــنتی!
نگاهی به مهمترین گروههای موسیقی اصیل ایران
موسیقی ایرانی که دارای پیشینه و قدمت بسیار است، طی سالها و دهههای گذشته مسیری پرپیچوخم را درجهتِ کاملشدن پیموده. بیشک فعالیت مستمر، مداوم و مستمر هنرمندان نسلهای قبل را نمیتوان در این موفقیت نادیده گرفت؛ چهرههایی همچون شجریان، ناظری، شکارچی، لطفی، ذوالفنون، علیزاده، منتظری، درخشانی، عندلیبی، پیرنیاکان، تعریف، کلهر، کامکارها و ... تنها برخی از هنرمندانی هستند که در این طی مسیر، نقش مؤثری داشتهاند. بهگزارشِ ایلنا؛ جدا از فعالیتهای فردی هنرمندان (که طی سالهای اخیر عمومیت بیشتری یافته)؛ در دهههای گذشته آنچه اهمیت داشت، فعالیتهای گروهی هنرمندان عرصه موسیقی بود. هنرمندان مطرح موسیقی که حال، جزو بزرگان اینعرصه بهحساب میآیند، سالهای پیشازانقلاب و پسازآن، با تشکیل گروههایی متشکل از افراد کاربلد، آثار مهمی را تولید کردند. حال، اغلب آن گروهها بهدلایلِ مختلف منحل شدهاند اما آنچه از آنها بهجا مانده، آلبومها و آثار باارزشیست که هنوز ارزش شنیدن دارند و برای نوآموزان و هنرجویان و هنرمندان بخشهای مختلف موسیقی، واحد آموزشی محسوب میشوند.
«چاووش» یکی از مهمترین گروههای موسیقی سنتیست که پیش از انقلاب اسلامی، با همیاری بزرگان موسیقی سنتی شکل گرفته بود و طی سالهای فعالیتش، با تأثیری که از فضای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آندوران میگرفت، آلبومهای متعددی را منتشر کرد. کانون «چاووش» با تلاش محمدرضا لطفی و حسن کامکار با همیاری یکدیگر و حمایتهای مؤثر هوشنگ ابتهاج پس از استعفای دستهجمعی موسیقیدانان سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران، با همراهی دو گروه «عارف» و «شیدا» بهدلیلِ واقعه 17 شهریور، شکل گرفت و طی سالهای فعالیت، اعضایش 12 آلبوم را با نام «چاووش» منتشر کرد. بهگفته موسیقیدانان و کارشناسان؛ آلبومهای «چاووش»، از مهمترین و تأثیرگذارترین آثار ایرانی بهحساب میآیند. هوشنگ ابتهاج درباره چگونگی تشکیل کانون «چاووش» گفته است: «روز بعد از ۱۷ شهریور ۵۷ (جمعه سیاه) که از رادیو استعفاء دادیم (منظور او و دیگر اعضای گروه شیدا بهسرپرستیِ محمدرضا لطفیست)، چاووش را درست کردیم. میخواستیم به موسیقی ایران که مدتی بود طرف بیاعتنایی قرار گرفته بود، جان تازهای بدهیم؛ چاووش شد پرچمدار موسیقی ایران». بهطورِ جزئیتر، کانون «چاووش» از اعضای دو گروه «شیدا» و «عارف» تشکیل شده بود. عبدالنقی افشارنیا، پشنگ کامکار، زیدالله طلوعی، بیژن کامکار، هادی منتظری، مجید درخشانی، محمدجمال سماواتی و ارژنگ کامکار؛ اعضای گروه «شیدا» بودند و حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان، جمشید عندلیبی، محمد فیروزی، ناصر فرهنگفر، فرخ مظهری و اردشیر کامکار؛ هنرمندانی بودند که با گروه «عارف» همکاری میکردند. اعضای این دو گروه که زیرِنظر کانون «چاووش» فعالیت میکردند، در سالهای پیشازانقلاب فعالیتهای زیرزمینی نیز داشتند و تا 22 بهمنماه سال 1357 با این شیوه به تولید آثار میپرداختند. سه سرود «شبنورد» یا «برادر نوجوونه» با صدای محمدرضا شجریان (در آلبوم چاووش ۲)، «آزادی» یا «آن زمان که بنهادم» با صدای شهرام ناظری (در آلبوم چاووش۲) و «سپیده» یا «ایران ای سرای امید» با صدای محمدرضا شجریان (در آلبوم چاووش ۶) آثار مطرحی بودند که بهصورتِ زیرزمینی تولید شدند. بهجز شهرام ناظری و محمدرضا شجریان؛ صدیق تعریف و بیژن کامکار دیگر هنرمندانی بودند که بهعنوانِ خواننده با «چاووش» همکاری کردند. محمدرضا لطفی درباره این آثار در بولتن آوای شیدا نوشته بود: «این سرودها در زیرزمین خانهام تولید و در نوار کاستشان نیز همانجا تکثیر میشد». پس از تولید مخفیانه این آثار بود که سری آلبومهای چاووش 1 تا 12 منتشر شدند. چندسالبعد با جداشدن بسیاری از اعضاء، کانون «چاووش» رو به منحلشدن رفت و نهایتاً بهدلیلِ وجود اختلافاتی میان اعضاء، در سال 1363 تعطیل شد. آخرین کنسرت تعدادی از اعضای کانون در سال ۱۳۶۷ با آهنگسازی حسین علیزاده و آواز شهرام ناظری، در «تالار وحدت» روی صحنه رفت. زندهیاد محمدرضا لطفی پس از انحلال کانون «چاووش»، به آمریکا رفت. او علاوهبر کنسرتهای متعدد در شهرهای مختلف آمریکا؛ مرکز فرهنگی،هنری «شیدا» را در واشینگتن بنیان گذاشت و چندسالبعد یعنی سال 1385 به ایران بازگشت و همزمان، فعالیتی مستمر را در سه حیطه آموزش، اجرا و تحقیق موسیقایی در مؤسسه آوای «شیدا» و مکتبخانه «میرزاعبدالله» آغاز کرد.
«دستان» یکیدیگر از گروههای قدیمی موسیقی ایرانیست که در سال 1370 توسط حمید متبسم تشکیل شد. گروه «دستان»، یکی از موفقترین گروههای ایرانی طی دو دهه اخیر است. اعضای گروه «دستان» همواره به موسیقیسازی و گروهنوازی که (درآنسالها آنطورکه باید موردِتوجه نبود) بهای بسیاری میداد و تلاش میکرد با حفظ جایگاه هر ساز ایرانی، آثار باکیفیتی را تولید کند. سالار عقیلی، محمدعلی کیانینژاد، مرتضی اعیان، کیهان کلهر، بیژن کامکار، پشنگ کامکار و اردشیر کامکار؛ هنرمندانی هستند که با گروه «دستان» همکاری کردهاند و از اعضای دیگر این گروه میتوان به حمید متبسم (نوازنده تار و سهتار)، حسن بهروزینیا (نوازنده بربت)، سعید فرجپوری (نوازنده کمانچه)، پژمان حدادی (نوازنده تنبک و سازهای کوبهای) و بهنام سامانی (نوازنده سازهای کوبهای) اشاره کرد. گروه «دستان»، در سالهای گذشته کنسرتهای داخلی و خارجی متعددی را برگزار کرده و بهگفته کارشناسان؛ در معرفی موسیقی ایرانی به اهالی دیگر کشورها نقش مؤثری داشته است.
«شمس»، یکیدیگر از گروههای هنریست که توسط کیخسرو پورناظری (آهنگساز، موسیقیدان و نوازنده تنبور) در سال 59 تأسیس شد. شهرام ناظری، زندهیاد سیدخلیل عالینژاد، علیاکبر مرادی و گلنظر عزیزی؛ برخی از هنرمندانی هستند که در بدو تأسیس، با کیخسرو پورناظری همکاری کردهاند. حمیدرضا نوربخش و بیژن کامکار در مقطعی خوانندگان گروه «شمس» بودهاند. تهمورس و سهراب پورناظری نیز هنرمندانی هستند که طی سالهای اخیر، با گروه «شمس» همکاری کردهاند. کیخسرو پورناظری باتوجهبه شناختی که از موسیقی نواحی منطقه کرمانشاه و ساز تنبور داشت، طی همراهی اعضای گروهش در مقطعی که اغلب مردم شناختی از ساز تنبور نداشتند و موسیقی مقامی را نمیشناختند، درجهتِ معرفی و شهریکردن این ساز، نقش بسزایی داشت و پس از او هنرمندان دیگر؛ بهخصوص زندهیاد سیدخلیل عالینژاد مسیر پیمودهشده توسط او را ادامه دادند. آلبومهای «صدای سخن عشق»، «حیرانی» و «مطرب مهتابرو» با صدای شهرام ناظری، «پنهان چو دل» با صدای حمیدرضا نوربخش، «افسانه تنبور» با صدای بیژن کامکار و «بر سماع تنبور» با صدای علیرضا قربانی؛ آثاری هستند که توسط گروه «شمس» یا «تنبور شمس» منتشر شدهاند. گروه «شمس» در زمینه برگزاری کنسرتهای داخلی و خارجی نیز فعال بوده است. کیخسرو پورناظری از دهه 70 بهاتفاقِ فرزندانش؛ تهمورس و سهراب، تحولی جدیتر در گروه «شمس» را کلید زد که حاصل آن، اجرای بیش از ۳۰۰ کنسرت در داخل و خارجازایران بود.
گروه «باباطاهر» بهسرپرستیِ زندهیاد سیدخلیل عالینژاد؛ در اواسط دهه 70 تشکیل شد. زندهیاد عالینژاد که در اوایل دهه 60 به گروه تنبور «شمس» پیوسته بود، در اوایل دهه 70، گروه «باباطاهر» را تأسیس و اعضای آنرا از میان نوازندگان کاربلد انتخاب کرد. بهجز عالینژاد که خواننده گروه محسوب میشد؛ کامبیز محیط مافی (رهبر گروه و نوازنده تنبور)، سید فریبرز ابراهیمی، سیاوش اشرفی، ایرج گردکانی و تورج علیون (نوازندگان تنبور)، محمد شجاعی (نوازنده نی)، مریم جوادیمهر (نوازنده بربط) و مریم قلیج افشار (نوازنده دف) در گروه «باباطاهر» حضور داشتند. زندهیاد عالینژاد بهاتفاقِ اعضای گروهش، آثار متعددی را در جشنوارهها و کنسرتها به مخاطبان ارائه کردند. گروه «باباطاهر» در سال 1375 در اجلاس هنرهای دینی به اجرای آثار خود پرداختند و ویدئوی آن اجرا «زمزمه قلندری» نام گرفت و سود حاصل از فروش آن، صرف امور خیریه شد. گروه «باباطاهر» پس از مرگ عالینژاد در سال 1381، منحل شد اما آثار باارزشی از اعضای آن بهجا مانده است.
محمدرضا لطفی سالها پیش از تأسیس کانون «چاووش»، گروهی را تشکیل داده بود که بعدها مانند گروه «عارف»، از دل کانون «چاووش» بیرون آمد. لطفی در سال 1351 با همکاری درویش رضا منظمی، حسن عمومی و ناصر فرهنگفر، آن گروه را پایهریزی و سپس از سال 1353 فعالیت رسمی خود را طی همکاری با هوشنگ ابتهاج در رادیو ایران آغاز کرد. اعضای این گروه که بعدها «شیدا» نام گرفت، در ابتدای همکاری خود با رادیو، به بازسازی آثار گذشته پرداختند و یکسالبعد در جشن هنر شیراز، نخستین اجرای صحنهایشان را تجربه کردند. میتوان گفت که فعالیت رسمی گروه «شیدا» با همان اعضای قبلی، پس از واقعه 17 شهریور در سال 1357 و استعفای دستهجمعی هنرمندان شکل گرفت؛ یعنی پس از تشکیل کانون «چاووش» بود که گروه «شیدا» تشکیل شد. فعالیت گروه «شیدا» مانند دیگر گروهها پس از مقطعی متوقف شد و پسازآن، زندهیاد لطفی ایران را ترک کرد اما پس از بازگشتش در سال 1387، فعالیتهای مجدد را از سر گرفت و بازهم گروه «شیدا» را تشکیل داد. او بهاتفاقِ اعضای گروهش، آثار متعددی را تولید کردند و بهرویِ صحنه بردند اما کیفیت آن آثار مانند کارهای قبلی گروه «شیدا» نبود و آن موفقیتهای قبلی دیگر توسط محمدرضا لطفی و اعضای گروهش تکرار نشد. عبدالنقی افشارنیا، پشنگ کامکار، فرخ مظهری، زیدالله طلوعی، بیژن کامکار، هادی منتظری، مجید درخشانی، جمال سماواتی و ارژنگ کامکار؛ اعضای قبلی گروه بودند و البته فرخ مظهری، مازیار شاهی، محمد معتمدی و حمید سکوتی؛ برخی از افرادی هستند که در سالهای آخر گروه «شیدا» با لطفی همراه بودند.
خانواده کامکارها یا بهبیانِ بهتر، فرزندان استاد حسن کامکار (موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده ویولن اهل کردستان) اعضای تشکیلدهنده گروه موسیقی کردی «کامکارها» هستند. «کامکارها»، یکی از قدیمیترین گروههای موسیقی ایرانیست و در زمان حیات حسن کامکار، تشکیل شده. نخستین اجرای گروه «کامکارها»،به سال 1344 بازمیگردد. «کامکارها» بهسرپرستیِ حسن کامکار؛ درآنسال باحضورِ قشنگ کامکار (خواننده)، پشنگ کامکار (نوازنده سنتور)، ارژنگ کامکار (نوازنده جاز)، هوشنگ و بیژن کامکار (نوازنده آکاردئون) روی صحنه رفت. درآنمقطع، اردشیر و ارسلان (دیگر فرزندان حسن کامکار) هنوز در سنین کودکی بودند و در سال 1349 بود که همراه با دیگر اعضای خانواده، روی صحنه رفتند. حسن کامکار در سال 1371 درحالیکه 69ساله بود، دار فانی را وداع گفت؛ اما فرزندانش گروه خانوادگیشان را حفظ کردند و طی سالها و دهههای گذشته، آثار متعددی را تولید کرده و روی صحنه بردهاند. گروه «کامکارها» درحالِحاضر، نسبت به گذشته، فعالیتهای کمی دارد و کنسرتهای زیادی برگزار نمیکند.
پرویز مشکاتیان (موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده سنتور) در سال 1356 گروهی را تشکیل داد و نام آنرا «عارف» گذاشت. «عارف» نیز مانند گروه «شیدا»، پس از تشکیل کانون «چاووش» شکل گرفت. این گروه، با وجود عمر کوتاهش؛ از تأثیرگذارترین گروههای تاریخ موسیقی ماست و افراد مطرحی در آن حضور داشتهاند. گروه «عارف» باآنکه تا اواسط دهه 80 پابرجا بود؛ اما مانند دیگر گروههای مشابه عمر مفید زیادی نداشت. پرویز مشکاتیان در سالهای آخر حیاتش، با وجود استفاده از نوازندگان و خوانندگان مطرح؛ موفقیتهای پیشین را تکرار نکرد. محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگفر، محمدعلی کیانینژاد، حسین علیزاده، درویش رضا منظمی، عبدالنقی افشارنیا، حسین فرهادپور، علیرضا افتخاری، جمشید عندلیبی، فرخ مظهری، اردشیر کامکار، محمد فیروزی، حمید متبسم، حسین بهروزینیا، بیژن کامکار، ارژنگ کامکار، مازیار شاهی، سیامک آقایی، بهداد بابایی، محمدرضا رستمیان، بهرام ساعد، نوید دهقان، کیوان ساکت، حمیدرضا نوربخش و جمشید محبی؛ هنرمندانی هستند که در این گروه حضور داشتهاند. «نوا» و «دستان» با صدای محمدرضا شجریان، «افشاری مرکب»، «مژده بهار» و «افق مهر» با صدای ایرج بسطامی، «لاله بهار» با صدا شهرام ناظری و «ققنوس» با صدای حمیدرضا نوربخش؛ برخی از آلبومهایی هستند که توسط گروه «عارف» تولید شدهاند. البته باید گفت که اعضای گروههای «عارف» بهجز کنسرتهایی که با خوانندگان و نوازندگان مطرح روی صحنه برند؛ در مقطعی در همکاری با گروه «شیدا» و اعضای کانون «چاووش» نیز آثار مختلفی را تولید کردند و برخی از آلبومهای مجموعه «چاووش»، حاصل این همکاریهاست.
اغراق نیست اگر بگوییم که موفقیتهای گروههای موسیقی سنتی پس از حیات و فعالیت هنرمندان نسلهای گذشته و پس از منحلشدن گروههای تأثیرگذار، هرگز تکرار نشده. درحالِحاضر، بهلحاظِ کمی؛ با انبوه گروههایی مواجهیم که در زمینه موسیقی سنتی فعالاند و هرروز آثار جدیدی را منتشر میکنند و کموبیش به برگزاری کنسرت میپردازند اما بااینحال، آثار بااهمیت و ماندگاری را به لیست آثار ماندگار ایرانی اضافه نمیکنند. اغلب این گروهها اهداف مشخصی ندارند و صرفاً به تولید آثار بیشتر و برگزاری کنسرت و کسب درآمد بالاتر میاندیشند؛ درصورتیکه موسیقیدانان دهههای قبل که حال، جزو بزرگان عرصه هنر بهحساب میآیند، طی سالهای فعالیتشان آثار بااهمیتی و تازهای را عرضه کردهاند و بهاینوسیله سطح کیفی موسیقی سنتی را ارتقاء دادهاند.