سخن مدیرمسئول
اشتیاق برای خرید خانه در ترکیه
علیاکبر بهبهانی
ظاهراً اگر در کشور ما سخن از اقتصاد ضعیف، متأثرشده از تحریم آمریکاست، اکثریت مردم را شامل میشود که در کنار اقلیتی که تمامی مواهب را ازآنِخود میدانند، روزگار سختی را میگذرانند و این اقلیت که اغلب از اقتصاد مطلوبتر و برتری برخوردار هستند، کارشان بهحدی سکه شده که خرید خانههای آنچنانی در کشور، بهخصوص در تهران و ویلاهای لوکس کنار سواحل مازندران، آنان را اقناع نکرده؛ لذا روی به خرید خانههای لوکس در کنار دریای مدیترانه و مرمره آوردهاند؛ تاجاییکه در عصر کرونایی که اقتصاد در گوشهگوشه جهان بهشدت ضعیف شده، برای اینقبیل از هموطنان ما، شرایط اقتصادی همچنان بر وفق مراد آنان قرار داشته و لذا در ماه گذشته، 600 خانه در ترکیه توسط هموطنان مرفه ما خریداری شده است! اینجا یک سؤال برای من و امثال من، همیشه بیجواب مانده است؛ چرا هستند افرادیکه بر طبق اظهارنظر مقامات رسمی بیش از 2000 واحد آپارتمان دارند و در کنار آن هزاران خانواده، از داشتن یک سرپناه محروم هستند و اغلب در اطراف بهشتزهرا و بهصورت کارتنخوابی گذران عمر میکنند؟ آیا سازمانی نباید نظارت کند که چرا فردی دهها واحد آپارتمان دارد؛ از پرداخت مالیات خودداری میکند و بهقول امروزیها، عین خیالش نیست که دههانفر سر گرسنه به خواب بگذارند و اصلاً به فکر دیگران یا همنوعان خود نباشد؟ پس کجاست سراینده دو بیت زیر که قرنهاپیش، شاعری میکرد و در اشعارش غم دیگران را میخورد؟ چه شد آن باورها که متعلق به اجداد دورمان میشود و چگونه است که در این عصر و زمانه، بعضیها معتقدند که «کلاه خود را نگهدار تا باد آنرا نبرد!»، یعنی میشود که اینهمه تفاوت عقیده و مرام وجود داشته باشد؛ آنهم برای ما ایرانیان که شهره به نوعدوستی هستیم و شیوه ما مهماندوستی و سفرهداریست؟ اما دو بیت:
بنیآدم اعضای یک پیکرند/که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار/دگر عضوها را نماند قرار
بههرروی، پارهای از اوقات و توسط پارهای از مسئولین یا حتی نمایندگانی از مجلس، سخن ایجاد لایحه «از کجا آوردهای؟» بهمیان میآید و بهنوعی افراد تهیدست از اینکه قرار است به حسابوکتاب اغنیاء برسند، نوری از امید در دلهای آنان روشن میشود که بالأخره به حسابوکتابهای مردم رسیدگی میشود. امیدواریم این خواسته بهحق مردم، روزی جامه عمل بپوشد؛ اما قرار بود در سرمقاله امروز، راجع به موج بزرگی از ایرانیان که برای خرید خانه و ویلا در ترکیه سر از پا نمیشناسند و ماراتنی از حرکت، آنهم در حالت شتابان در پیش گرفتهاند و حتی داروندار خود را هم به حراج میگذارند تا افاده بسیار کنند که در ترکیه اروپایی صاحب خانه و ویلا هستیم، سخن بگوییم. این هم یک آفتیست که به جان خانوادهها افتاده و حتی برخی از طبقات متوسط هم فیلشان یاد هندوستان کرده و پول یکعمر زحمت را دودستی به دلالان ترکیه میدهند تا شاید در ترکیه اقامت کنند. بدیهیست؛ دولت و مسئولین باید برای جلوگیری از خروج اینهمه ارز، دستبهکار شوند و به هر طریق ممکن، مانع از این بدعت ناپسند شوند. این مورد، مرا به یاد سالها قبل و شرایط در دبی میاندازد که تب خانهدارشدن دراینمنطقه باعث شد تا سرمایههای زیادی از هموطنان ما را دلالان حرفهای، بهبهانه ساخت خانه در کشور امارات، به یغما ببرند که در بین خریداران از طبقات متوسط نیز بسیار بودهاند و حاصل آن فقر و استیصال شد.