• شماره 3125 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۳۰ تير

وجود هزار مدرسه فرسوده در تهران

نمی‌دانم که قرار است چه زمانی آمارگری و آمار پردازی، منطقی و قابل‌قبول باشد؟ و تاجایی‌که حافظه من نویسنده، آمارها را بررسی می‌کند، با تکیه به این آمارها، پاره‌ای از وقت‌ها مقاله‌ای می‌نویسم و در آن آرزوی تحقق وعده‌های مسئولین را در دل می‌پرورانم و به فردا و فرداهای دیگر دل می‌بندم تا که کاری صورت بگیرد و آمارهای منفی، کم‌کم به عدد صفر برسد که در آن صورت بپذیرم که اقدام درخور توجهی به‌عمل‌آمده باشد؛ اما گویی بسیاری از عددها، با من و ما هرگز سر آشتی نداشته و ندارد و درنتیجه آمارها همچنان دست‌نخورده برجا می‌ماند. یک نمونه آن مدارس فرسوده و شمار آن، خیرین مدرسه‌ساز و آمارهای ارائه‌شده آن و آمارهای سازمان نوسازی مدارس است و اینکه اگر آمارهای اقدامی آنان را لحاظ کنیم که حقیقت داشته باشد، قاعدتاً الآن و دراین‌برهه، سراسر مدارس در کشور ما همه نوسازی شده و خیرین آن‌قدر مدرسه ساخته‌اند که برحسب آن آمارها، ما مدرسه فرسوده نداریم و همگی نوسازی شده است؛ اما از قدیم گفته‌اند که دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس؟! یادم می‌آید در زمان جنگ تحمیلی عراق با پشتیبانی کشورهای عربی، تعداد تانک‌های هدف خورده شده ما در شش‌ماه اول جنگ براساس آمارهای توخالی و واهی ارتش عراق 16 دستگاه بوده است؛ یعنی پنج‌برابر بیشتر از کل تانک‌های کشور و همین‌طور تعداد هواپیماهایی را که از کشور ما، سقوط داده است به حدود 12‌‌هزار فروند اعلام کرده بود که مرغ پخته هم خنده‌اش می‌گرفت! حالا در هفته‌ای که گذشت ازسوی مسئولین وزارت آموزش‌وپرورش اعلام‌شده است که در تهران 1000 مدرسه فرسوده داریم که لازم است مردم از خواب غفلت به درآیند و برای خیر در این دنیا و عاقبت‌به‌خیری و عافیت در جهان آخرت برای نوسازی این مدارس همت کنند؛ حال‌آنکه از یاد برده‌اند که در آغاز سال تحصیلی در مهرماه 1402 مسئولین مربوطه با سلام‌وصلوات و صدها کرور افتخار، مدعی شده بودند که ما در تهران فقط 5000 کلاس نیاز به بازسازی داریم و از مردم تقاضای کمک کردند؛ پس باید ما امروز 20 تا 30 مدرسه فرسوده داشته باشیم که به‌وضوح به ما می‌آموزد که مسئولین آمارهای واهی و به‌دوراز منطق فراوان به خورد مردم، داده‌اند که چه‌بسا در درس ریاضی در دوران درس و کلاس، بسیار ضعیف بوده‌اند و به‌اصطلاح دانش‌آموزان قبول تک‌ماده‌ای در درس ریاضی بوده‌اند! وگرنه مگر می‌تواند برای فاصله وعده‌ها تا عملی شدن آن بیش از 40‌سال زمان لازم بوده باشد؟ خب سازمان تجهیز و نوسازی مدارس چه می‌کند؟ سازمانی که خود هیچ اقدام عملی و درخورتوجهی صورت نمی‌دهد و به گفته بعضی‌ها، بودجه ندارد و معمولاً چشم به‌ نظر لطف خیرین دارد تا آستین بالا بزنند و مدرسه بسازد و دودستی تقدیم وزارت آموزش‌وپرورش کند که اقدامی افتخارآمیز نیست که بگیرید و بدهید به‌دست من پهلوان تا این پیروزی را افتخار بدانم؛ اما خود وزارتخانه، قادر نیست به مدارس دولتی هم بودجه بدهد تا مدیران مدارس دولتی هزینه‌های آب و برق، رنگ‌آمیزی مدرسه و احیاناً چند دستگاه گرم‌کننده را هم از اولیای دانش‌آموزان به‌نام کمک‌های مردمی درخواست کنند که بعضی‌هایشان حتی قدرت خرید لوازم‌التحریر ابتدایی را هم ندارند و از دست بر قضا باید سهم خود را ادا کنند؛ اگرچه سفره غذایی آنان هرروز کوچک‌تر از دیروز شود. به‌هرروی صبوری را عشق است و خداوند صابران را بسیار دوست دارد. آرزو می‌کنم که این روزگار هر‌چه‌زود‌تر به شود و مردم ما هیچ غم و غصه‌ای نداشته باشند و دولت آینده موفق و مؤید باشد.

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه