شاید «سرگرمی»، نخستین مفهومی باشد که مخاطب پس از شنیدن نام کلمه «بازی» آنرا در ذهن مرور میکند. سالیان درازیست که ابزار بازی، در کنار کاربرد سرگرمی بهعنوان یک ابزار آموزشی یا کمکآموزشی درنظر گرفته میشود و برای شناخت این بُعد و کارکرد از این ابزار فکری بسیارمهم، گامهای بسیار برداشته شده. «اندیشکده امید (حوزه هنری کودکونوجوان)»، در یکی از نشستهای «چرخفلک» که بهتازگی با موضوع «بازی» برگزار شد، میزبان تعدادی از نوجوانان بود. ضرورت و اهمیت برگزاری چنین رویدادهایی، ما را برآنداشت با یکی از راهبران اینرویداد و از پژوهشگران «اندیشکده امید» بهگفتگو پیرامون برگزاری رویداد «چرخفلک»، اهمیت و ضرورت توجه به «بازی» و نیز چالشهای پیشرو دراینحوزه در کشور بنشینیم.
لطفاً خود را معرفی و حوزه فعالیت و دغدغهتان در «اندیشکده امید» را تشریح کنید.
«مطهره وکیلی»؛ روانشناس کودکونوجوان، دانشجوی رشته مشاوره در مقطع تحصیلی دکتری در دانشگاه علامه طباطبایی و پژوهشگر «اندیشکده امید» هستم. پژوهشگران این مرکز درحالمطالعه و بررسی مقالات حیطه سلامت روان نوجواناند. این مطالعه مروری حدوداً سهسال بهطول انجامیده و نتایج آن بهزودی دردسترس علاقهمندان قرار خواهد گرفت. هدف اصلی ما شناسایی خلأهای موجود در پژوهشهای اینحوزه و مسائل مهم مرتبط با نوجوانان است تا گامهای مؤثر جهت توانمندسازی آنان برداریم. ما درتلاشیم با انجام چنین پژوهشهایی، به جامعه علمی و علاقهمندان دغدغهمند در حوزه کودکونوجوان کمک کنیم و سهمی در پیشبرد دانش و بهبود شرایط داشته باشیم.
چهزمانی به «اندیشکده امید» پیوستند و ازآنتاریخبهبعد، تابهامروز فضای فعالیت اندیشکده را چگونه دیدهاید؟ آیا تابهامروز به ایدئالهای ذهنی خود رسیدهاید؟
حدود دوسالپیش بهعنوان پژوهشگر به اندیشکده پیوستم. درابتدا، این مرکز باعنوان «کاپ» یا «کانون اندیشهپژوهی کودکونوجوان» فعالیت میکرد؛ پسازمدتی به «اندیشکده امید» تغییرِنام داد و فعالیت خود را با تمرکز بیشتری در حوزه کودکونوجوان ادامه داد. در ابتدای راه، ما با اینموضوع مواجه بودیم که چگونه میتوانیم مباحث مطرحشده در حوزه کودکونوجوان را به مسئلههای هدفمند مبدل سازیم و دراینمسیر چگونه میتوانیم افراد مختلف فعال دراینحوزه را گردهم آوریم تا از نظرات آنان استفاده کنیم. زمان قابلتوجهی را صرف کردیم و خداوند متعال را سپاسگزارم که اکنون در هر بخش از مصرف کالاهای فرهنگی کودکونوجوان، به نقطهای دست یافتهایم که در حوزههای مهم مانند بازی، ادبیات و پویانمایی پژوهشگران بهصورت تخصصی درحالفعالیتاند. تصورم ایناستکه امروز درایناندیشکده، در جای خوبی ایستادهایم و بههمیندلیل، میتوانیم به آینده امیدوار باشیم.
بهخوبی میدانید نهادهای موازی با «مرکز امید» را در کشور داریم؛ البته نه بهاینشکل تخصصی که در آن مشغولبهفعالیت هستید. ازنظر شما ضرورت وجود چنین نهادی در حوزه پژوهش و پژوهشگری کودکونوجوان چیست؟
تصور میکنم یکی از مسائل مهمی که امروز در «اندیشکده امید» پیشروی ماست، ارتباط مستمر بین «پژوهش» و «عمل» است. در بسیاریازموارد، بسیاری از اندیشکدهها یا فعالان حوزه پژوهش در موضوعات کودکونوجوان که درحالفعالیتاند، تنها به بُعد علمی میپردازند یا ازدیگرسو، افرادی وجود دارند که تنها به حوزه مبانی عملی میپردازند. ما درتلاشیم این خلأ را رفع کنیم؛ اینکه بتوانیم پیوندی بین پژوهش و عمل برقرار کنیم و به نقطهای برسیم که بگوییم پژوهشها چه مسائلی را بیان کرده و بهتبعآن، به این برسیم که مسائل مطرحشده در پژوهشها براساس بازخوردهایی که از کودکونوجوان میگیریم تاچهاندازه نزدیک به دنیا و دغدغههای آنهاست. درپیِ کمک به تولید محصولاتی با زیربنای علمی هستیم که از دنیای جذابیت بچهها دور نباشد. ارزیابی اینکه کودکانونوجوانان ما چه میبینند، چه میشنوند و چه میخوانند، از اهمیتی بالا برخوردار است. شناسایی ذائقه و علایق آنها نقشی مهم در ارزیابی دارد. چشمانداز اصلی ما ایناستکه به مراکز تولید محتوا کمک کنیم تا محصولات فرهنگی تولیدی آنها؛ هم از پشتوانه علمی برخوردار باشند و هم به دنیای کودکانونوجوانان نزدیک بمانند. بهعقیده من، این یکی از مهمترین و اساسیترین محورهای فعالیت ما در اندیشکده است و ما درتلاشیم تا دراینمسیر گام برداریم.
چندی از برگزاری نشست «چرخفلک» با موضوع بازی و اسباببازی میگذرد. بهنظر شما ایننشست تاچهاندازه توانست ایدئالهای ذهنی شما را فراهم آورد؟ آیا ایننشستها میتواند ادامهدار باشد یا این مرکز به برگزاری همین نشست بسنده میکند؟
نشست «چرخفلک» با محوریت بازی، تجربهای بسیارخوب برای ما و حتی نوجوانان شرکتکننده بود. اینرویداد برایم ایننکته را روشن کرد: کودکانونوجوانان از بازیها بسیار بیشازآنچه ما تصور میکنیم، یاد میگیرند. پیشازاین، تصور نمیکردم آنها بتوانند بازیها را تااینحد عمیق تحلیل کنند و به فلسفه پشت آنها بیندیشند؛ اما دیدم چگونه بازی را به زندگی خود مرتبط میکنند و از آن، درسها و نتایجی برای زندگی میگیرند. دراینرویداد، نوجوانان به تلاش برای برقراری ارتباط بین خود و بازی پرداختند. این تجربه بسیارجالب بود و ما را بیشتر مطمئن کرد که بازی برای کودکانونوجوانان اهمیت زیادی دارد و نقش اساسی در زندگی آنها ایفا میکند. اگر تولیدکنندگان بازی بتوانند دنیای نوجوانان را درک و براساسآن بازیهایی تولید کنند، میتوانند در بسیاری از مباحث فرهنگی، با قدرت و تأثیر بیشتری عمل کنند؛ چراکه کودکان از بازیها بسیار یاد میگیرند. تجربه «چرخفلک» نشان داد بچهها بهخوبی با مکانیک بازیها آشنا هستند و بازیهای روز دنیا را میشناسند. ازاینرو، اینرویداد میتواند برای آنان بسیارمهم و تعیینکننده باشد. ما بهعنوان برگزارکنندگان میتوانیم ازطریق چنین رویدادهایی تأثیر مثبتی بر روی کودکان داشته باشیم. بازی بهعنوان یک کالای بسیارمهم مطرح میشود که میتوانیم با آن بهعنوان موضوعی جدی برخورد و اوقات فراغت کودکانونوجوانان را با آن پر کنیم.
چه نکاتی در روند برگزاری نشستهای «چرخفلک» توجه شما را بهعنوان یک کارشناس دراینحوزه به خود جلب کرد؟
یکی از مهمترین نکاتی که توجه من را جلب کرد، توانمندیهایی بود که بچهها در خود مییافتند و موضوعاتی در بازیها وجود داشت که زمینهساز ایجاد این توانمندیها برای نوجوانان شده بود. ما در روانشناسی مباحثی باعنوان مهارتهای زندگی داریم که حل مسئله یکیازآنهاست. مثلاً در بینِ بازیهایی که انجام میشد، بچهها با موقعیتهایی مواجه میشدند که نمیتوانستند از روبهروشدن با آنها فرار کنند و باید از میان راهحلهای موجود، یکی را انتخاب میکردند تا مسئله را بهدرستی حل و مدیریت کنند. این موقعیتها بهشکل مؤثری مهارتهای اجتماعی را به بچهها آموزش میداد. آنها خود را درگیر چالشها میکردند و میکوشیدند چالشها را حل کنند. اینموضوع برای ما بسیارمهم است؛ زیرا ممکن است کودکونوجوان در زندگی واقعی با موقعیتهایی مواجه شوند که در آنها با یک چندراهی روبهرو شوند که باید تصمیم بگیرند و ممکن است بهایننتیجه برسند قبل از فکرکردن، از والدین خود کمک بگیرند. بهعبارتی، آنها فرصتی برای حل مسئله و تفکر مستقل ندارند. دراینمیان، بازی؛ بهویژه بازیهایی که بر حل مسئله تمرکز دارند، میتواند به بچهها کمک کند مهارت حل مسئله را در خود تقویت کنند و بهاینترتیب، توانمندیهای خود را در زندگی واقعی بهبود بخشند. یکیدیگر از مباحثی که در مدت برگزاری نشستهای «چرخفلک» و در جریان گفتگو با بچهها با آن مواجه شدم، اینبودکه بازی باید متناسب با سطح توانمندی نوجوانان باشد و بتواند آنها را درگیر کند. اگر بازی رده سنی مشخصی دارد، باید متناسببااین باشد که بچهها دراینرده سنی و دراینسطح معمولاً چه تواناییهایی دارند. اگر بازی بالاتر یا پائینتر از سطح توانایی بچهها باشد، معمولاً آنها را جذب نمیکند؛ مثلاً وقتی بچهها یکسری از بازیها را بازی میکردند، میگفتند: «این بازی که خیلیساده بود؛ که چی؟!» بازی باید برای بچهها معنا داشته باشد. نوجوان دنبال معنایی فراتر از سرگرمیست.
بسیاری از تولیدکنندگان بازیهای رومیزی، بهدلیل عدمدسترسی به موضوعات روز و شناخت ناکافی از فضای نیازهای کودکونوجوان، مجبور به کپی یا بازتولید محصولات خارجیاند. خوشبختانه با برگزاری نشستهایی مانند «چرخفلک»، این ظرفیت درجهت گسترش سطح کمی تولیدات در حوزه بازی برای کودکانونوجوانان فراهم آمده. آیا تابهامروز بهاینموضوع اندیشیدهاید که از میان برگزاری رویدادهایی مانند «چرخفلک» میتوان به ایدههای جدیدی در کودکانونوجوانان برای تولید بازیهای رومیزی جدید دست یافت؟
بله؛ قطعاً. یکی از هدفهای اصلی ما ایناستکه از دل این گفتگوها به مجموعهای از مؤلفهها برسیم تا بتوانیم آنها را به تولیدکنندگان بازی عرضه کنیم. هدف این است از ایدههای حاصل از این گفتگوها برای خلق بازیهای جدید استفاده کنیم. دراینفرآیند، بچهها به ما کمک میکنند تا از کپیسازی دور شویم و ایدههایی ارائه دهند که آثار تولیدشده کاملاً بومی و متناسب با فرهنگ و نیازهای نوجوان ایرانی باشد. این میتواند کمک شایانی به ما درراستای ارتقاء کیفیت و تنوع بازیهای تولیدی کند. چون با نگاه روانشناسانه به حوزه بازی نگاه میکنم، باید بگویم یکی از مهمترین نکاتی که به ذهنم رسید ایناستکه بازی، در حوزه «امید» کمکهای بسیاری را به بچهها کرده بود. ما در روانشناسی، مبحثی را باعنوان «سرمایههای روانشناختی» داریم که میگوید نوجوانان، چهچیزهایی را میتوانند بهعنوان سرمایه در کولهبار خویش داشته باشند تا درمواجههبا مشکلات زندگی از آن استفاده کنند. وقتی بچهها در بازی با موقعیتهایی مواجه میشوند که در آنها شکست خورده یا پیروزی را تجربه میکنند، به آنها کمک میشود درک کنند که در زندگی واقعی نیز ممکن است بههمینشکل باشند. در جریان چنین رویدادهایی، کودکان متوجه میشوند اگر در یک بازی ببازند، ممکن است در دورِ بَعد پیروز شوند. این تجربه به آنها کمک میکند امید و تابآوری را در زندگی خود احساس کنند؛ بنابراین، اینموضوع یکی از مهمترین جنبههاییست که باید در حوزه بازی به آن توجه ویژهای شود.
رسانهها؛ اعم از روزنامهها، خبرگزاریها و صداوسیما، چگونه میتوانند بهاینموضوع کمک کنند تا این دیدگاه میان عموم مخاطبان ایجاد شود که به ابزار بازی، پیشازآنکه یک ابزار سرگرمی باشد، میتواند بهعنوان یک ابزار آموزشی یا کمکآموزشی مورداستفاده قرار بگیرد؟
آگاهیبخشی را میتوان بهعنوان یکی از مهمترین نقشهای رسانه در حوزه مصرف معرفی کرد؛ یعنی محتوا و دادههایی که ازطریق رسانه به ما میرسد، باید بهعنوان یک فرصت درنظر گرفته شود تا بتوانیم آنرا به کودکانونوجوانان عرضه کنیم. وقتی طبق دادههای زیادی بهایننتیجه میرسیم که یک بازی از زوایای مختلف کیفیت خوبی دارد و باید به کودکانونوجوانان معرفی شود، رسانه میتواند نقش مهم و تعیینکنندهای در ترویج آن ایفا کند. این رسانهها میتوانند بازیها را به والدین، مدارس و خود بچهها معرفی کنند و دراینزمینه آگاهیبخشی لازم را ایجاد کنند تا مخاطبان بیشتری محصول را بهتر و درستتر بشناسند. درحالبرنامهریزی برای برگزاری نشستهای بعدی «چرخفلک» هستیم و دوست داریم اینروند؛ چه در حوزه بازی و چه در دیگر حوزههایی که در آنها فعالیت میکنیم، ادامهدار باشد.
چطور میتوان با آموزشوپرورش به تفاهم رسید تا مفاهیمی که در حوزه بازی مدنظر شماست، به معلمان و دانشآموزان منتقل شود؟
وقتی بچهها باذوقوشوق به مدرسه میآیند و درمورد یک بازی، کتاب، فیلم، پویانمایی؛ یا هر موضوع دیگری که قبلاً با آن درگیر بودهاند صحبت میکنند، اگر معلم نسبتبهآن آگاهی داشته باشد و بداند که چگونه میتواند بچهها را بهسمتوسویی مناسب راهنمایی کند، میتواند تأثیر مثبتی بر یادگیری و پرورش آنها داشته باشد. دراینصورت، معلم قادر است به بهبود تجربه آموزشی و افزایش انگیزه دانشآموزان کمک کند. ازسویدیگر، سیاستگذاریهای مناسب درزمینه گنجاندهشدن بازی در برنامه مدارس میتواند فضای مناسبی را دراختیار معلمان و دانشآموزان قرار دهد.
امین کردبچه چنگی