فرهنگ داد زدن!
محمد زینالی اُناری- خبر آنلاین
معلوم نیست از چه زمانی و چه رویدادی ابناء بشر در ایران به شغل شریف داد زدن اشتغال داشتهاند. این نوع داد زدن، یادآور فرهنگ شهری کهن و داد زدن «شهر در امن و امان است» و «هر آنکه شنیده به آنان که نشنیدهاند بگوید:...» قدیمی است که بلندگو و تابلو و نمادهای امروزی ارتباط نبودهاند. تنها چیزی که بود صدای انسان بود و نیاز به داد زدن برای ایجاد ارتباط. الان خوشبختانه رادیو، بلندگو، تابلو، چراغ چشمک زن و... هست. داد زدن شغلی است برای برخی از همشهریهای ما که کار دیگری جز این را بلد نیستند و شاید هنوز هم فکر میکنند مردم بیش از تابلو و تبلیغات تعاونیهای حمل مسافر به صداهای مهیب دادزنها گوش میکنند. اما فقط این نیست و جز ترمینال و داد زدنهای رسمی در آنجا، روحیه دادزنی به سایر رفتارهای ما هم شاید سرایت کرده باشد. با گذشت زمان و دست یافتن ما ایرانیان به تکنولوژی و امکانات ابزاری دلخوشکنکی که گهگاه اشتباهاً به آن مدرنیسم هم میگوییم، هنوز روحیاتمان عوض نشده و نه همه، بلکه بسیاری از ما هنوز پشت تلفن به داد زدن مشغولیم و در اتوبوس یا جاهای مختلف با داد و هوار صحبت میکنیم. فرق هم نمیکند از چه قشر یا طبقهای هستیم، باز هم در میان ما هستند کسانی که حتی در مجلسهای رسمی و غیر رسمی هم به داد زدن و جمع کردن مسافر مشغولیم! شاید فقط برای خود فرد خوش باشد، چراکه هیچ کسی از صدای مهیب دیگری خوشحال نمیشود و صدای بلند در کل از اقسام حسن و لطف به شمار نمی رود. روح عصبانیت یا عصبیت هنوز در اجتماع شهری ما زدوده نشده و شاید سالها با شهرنشینی فاصله داریم تا اینکه مشاغلی نظیر داد زدن که بسیار هم در کشور رواج دارد برچیده شود. مشکل شهرنشینی ما فقط در دادزنی و صداهای بلند خارج از عرف شهری نیست، ما مشکلات دیگری هم داریم که به عدم فهم تابلو و نمادهای امروزی زندگی ربط دارد و دارد رفته رفته مشکلساز میشود. معلوم نیست تا چه زمانی باید با این روحیه چوب لای چرخ گذاشتن زندگی کنیم؛ آیا قرار نیست وقت آن فرا برسد ملتی شویم که با تابلوهای رسمی سرعتهای خود را کنترل میکنیم؟ طبیعی است تا این گونه روحیهها در مجامع جمعی وجود دارد، قوانین را براساس ترس و بهت جاری خواهند ساخت و ملت باید به صورت غیرعقلانی در اجتماع ابزاری فعلیمان هم شاغل شوند و قانون وضع کنند تا این که بخواهیم با علایم و زبانهای امروزی که ناشی از ارتباطات جهانی و قرض گرفتن قانونهای عقلانی دنیا است با هم ارتباط برقرار کنیم. مگر این که بخواهیم واقعا در هنگام استفاده از ابزارهای مدرن، خود نیز شهروندی مدرن شده و با هنجارهای عقلانی آن سازگار شویم.