گفتوگو با رضا دادویی مطرح شد
«شبشنبهها»؛ برنامه گلها بهسبک مدرن
مصطفی رفعت/
آنها که برنامه «شبشنبهها» را دنبال کردهاند، بهخوبی با سروشکل ایناجراها آشنا هستند. برنامههایی هفتگی از پرفورمنس،موسیقی که چندسالی هست، شنبهها در سالنهای نمایشی، میزبان علاقهمندانش است و هواداران بسیاری هم بین مخاطبان و هم هنرمندان عرصه موسیقی پیدا کرده است. با رضا دادویی؛ طراح و مدیر برگزاری اینبرنامه درباره شروع، علت و اهداف اینحرکت، بهگفتوگو نشستهایم.
شبشنبهها چندمینسال حضورش را پشتِسر میگذارد؟
بهتراستکه قبلاز پاسخبهاینسوال و برای شروع، از ریشههای شکلگیری ایناتفاق بگویم. من بارها شنیده بودم بچههای موسیقی اینانتقاد را داشتند که سالنهای مناسب با ظرفیت معقول برای اجراهای زنده؛ کم داریم و چرا برایِمثال، تالار وحدت كه سالن موسیقیست دراختیار گروههای تئاتری هم قرار میگیرد؟ باخودم فکر میکردم که باید متناسب با روند تحولات و وقوع اتفاقات جدید دراینعرصه راهکاری یافت. ایدهای بهذهنم رسید که وقتی تئاتریها در سالنهای موسیقی، اجرا میروند؛ گروههای موسیقی هم میتوانند از ظرفیتهای خالی فضاهای نمایشی در شنبههایی که اساسا تئاتر تعطیل است و اجرایی وجود ندارد، استفاده کنند.
اما الان سالن اجرا برای موسیقی کم نداریم.
طبیعتا برای گروههای پاپ یا موزیسینهای سرشناس، فضای اجرا و سالنهای بزرگ مانند برج میلاد، میلاد نمایشگاه و... کم نیست؛ اما هنرمندانی هستند که یا جوان و کمتجربهاند و هنوز مخاطب جدی خودشان را پیدا نکردهاند یا ژانر موسیقیشان هنوز آنمیزان مخاطب عام را ندارد. خب؛ اینها کجا باید اجرا بروند و با مخاطبانشان ارتباط برقرار کنند؟ ما سعی کردیم بهنوبهخود و باتوجهبه توانمان اینفضا را شنبهها و در سالنهای نمایشی ایجاد کنیم.
کنسرت در فضای محدود سالن نمایش، شدنیست؟
بیشک اینمسئله با محدودیتهایی مواجه بود؛ مثلا بخشِزیادیازآنامکاناتِ اجرایی موسیقی را که معمولا در کنسرتها میبینیم، نداریم که البته چنینمحدودیتی به خلاقیت هم رسیده است. من ازابتدا باوری داشتم و ایننگاه را هم لحاظ کردیم که برنامههای ما صرفا یك كنسرت یا اجرای معمولی موسیقی نباشد؛ درواقع، گروهها درایناجراها باید به پرفورمنسی فکر کنند که برای رخدادن در سالن تئاتر مناسب است و اگر بخواهند بهعنوان یک کنسرت معمول روی استیج بروند، اجرایشان شکل دیگری بهخود خواهد گرفت. بهعبارتی، اساس برنامه ما «پرفورمنس،موسیقی»ست و حتی با پیشوند پرفورمنس شروع کردهایم که بگوییم اینماجرا برایمان خیلی جدیست؛ هرچند بستهبه توان گروهها ممکناستکه گاهی وجهه پرفورمنس کارها کمرنگ و گاهی پررنگ شود؛ اما طبیعتا درنهایت، آنچه مخاطب میبیند، پرفورمنس،موسیقیست نه کنسرت؛ چون کنسرت، مفهوم متفاوتی دارد.
استقبال ازاینشکل ارائه موسیقی زنده چطور بوده؟
اینبرنامه وارد سال سوم حضورش شده و آنقدر واکنش خوب از گروههای شرکتکننده و همینطور مخاطبین دیدهایم که خدا را شکر میکنیم اینامکان ازطرفِما مهیا شد تا ایده اولیه بهثمر بنشیند و افراد و گروههایی که سالها در گوشهای تمرین میکردند و فضای مناسبی برای ارائه کارشان و اجرای زنده نداشتند، بتوانند دراینماجرا سهیم شوند. استقبال بهحدی بوده که از سراسر کشور درخواست داریم و از اصفهان، مشهد، کرمان، تبریز، گیلان و... گروههای مختلفی آمدهاند. بهعبارتی، کاری منحصر به بچههای تهران نیست.
برای اینبرنامه بازه زمانی مشخصی را سالانه درنظر گرفتهاید؟
ما درطولِسال بهجز ایام تعطیلات رسمی کشور، اجرا داریم و محدوده زمانی برای کارمان مشخص نکردهایم. البته محل اجرا فعلا فقط تهران است. بااینهمه، در خود تهران هم تنها محدود به یک یا دو سالن خاص نبودهایم و در فضاهای نمایشی متعددی اجرا رفتهایم. از سالن حافظ شروع کردیم؛ اما در تئاتر مستقل تهران، تماشاخانه پالیز، تماشاخانه دیوار چهارم و... برنامه داشتهایم و معلوم نیست بعد به کدام سالن برویم.
شده که همزمان چندگروه اجرا داشته باشند؟
گاهی اتفاق افتاده که همزمان یکشب در دو سالن مجزا اجرا داشتهایم؛ معمولا متاثر ازایناستکه گروهها بهدلایلی امکان اجرا در زمانیدیگر را ندارند و ناچار هستند که فقط در یک بازه زمانی حضور داشته باشند. برایِمثال، در شهریورماه امسال در یکشب در چهار سالن، 16 اجرا از 16 گروه داشتیم. حتی متقاضی برای بیشترشدن اجراها در همانشب وجود داشت؛ اما دیگر در توان ما نبود که بتوانیم برنامههای بیشتری را برای یکشب هماهنگ و مدیریت کنیم.
انتخابها برچهاساسی صورت میگیرد؟
ما برای پذیرش موزیسینها دراینبرنامه حداقلِ استانداردی را تعریف کردهایم؛ یعنی بچههای متقاضی باید کفِ آناستاندارد موردِنظر ما را چه در نوع اجرا و چه در ساختار کارها رعایت کنند تا بتوانند وارد اینجریان شوند. البته ممکناستکه مخاطب در سالن با اجرایی ضعیفترازانتظار روبهرو شود؛ اما آنچه در بازبینی یا تمرین، ما از گروهها شاهد بودیم، کفِ استاندارد و جذابیت لازمِ اجرا را داشته است. شاید بعضیها چون کمتر اجرای عمومی داشتهاند یا بهآنشکل روی استیج نرفتهاند یا شرایط حضورشان، با استرس و هیجان همراه است؛ توانمندی لازم را بهآنشکل کاملا حرفهای نداشته باشند. اینها هم بیشک در اجراهای بعدیشان بهبود مییابد و بهتر خواهند شد.
برنامههای شما منحصربه موسیقی راک و متال است؟
«شبشنبهها» محدود به یکی،دو ژانر موسیقایی نیست. برنامههای مختلفی از سنتی صرف تا پاپ و راک و متال و تلفیقی داشتهایم. تنوع کارها برایمان خیلیمهم است. اگرچهکه بستگیبه استقبال از برنامه هم دارد؛ منظورم درخواستهای بچههای موسیقیستکه بیشتر از چه ژانر و استایلی تمایل به حضور دراینبرنامه داشته باشند. شاید تشنگی و عطشی که سالها پشت موسیقی راک و متال جمع شده باعث این بوده که گروهها و موزیسینهای راک و متال بیشتری اعلام حضور کنند. برایِنمونه، باید از اجراهای اشخاصی مانند علی قمصری، میلاد درخشانی، ابوسعید مرضایی، فربد یداللهی و اشكان خطیبی اسم ببرم.
ایناسامی شناختهشده هستند؛ فکر میکردم روی جدیدها و ناشناختهها کار میکنید.
برای ما تفاوتی ندارد که حتما چهره شناختهشده باشد یا گروهی نوپا. مهم، کیفیت اولیه کار است. مثلا در همان ابتدای كار؛ برنامه تولد استاد حسین علیزاده را داشتیم که خب، درقالب پرفورمنسی باحضور ایشان شکل گرفت. تنوع برنامهها مهم است. ویژگی «شبشنبهها» ایناستکه الزاما باید پرفورمنسبودن کار را رعایت کنند و این، ربطی به چهرهبودن یا تازهکاربودن حاضرین ندارد. معمولا هنرمندان موسیقی، کارهایی را در کنسرتها اجرا میکنند که مخاطبان، بیشتر دوست دارند یا بیشتر موردِتوجه عموم واقع شدهاند؛ اما «شبشنبهها» اینفرصت را میدهد تا هنرمند، تجربههایی که تاکنون نتوانسته یا نشده با مخاطبش بهاشتراک بگذارد را اجرا کند؛ تجربههایی که شاید هنوز برای خودش هم قطعی نشده و درحدِ کشفوشهود است. برایِنمونه، کمتر پیش آمده که علی قمصری در اجراهایش گیتار بزند؛ اما اینتست را توانست با شبشنبهها انجام دهد و چندقطعهاش را با گیتار اجرا کرد. این میتواند منجر بهیافتن فرمولی برای رابطه بیشتر با مخاطب شود. شکل اجراها در «شبشنبهها» بهخاطر نزدیکی بیشتر آرتیست با مخاطب، پرفورمنسبودنش و صمیمیت بیشتری که در فضایش هست، علاقهمندی زیادی را هم برای مخاطب و هم برای هنرمند درپی داشته باشد.
خب اینماجرا بهسمت یک اجرای پژوهشی نمیرود که مخاطب باید هزینه آزمونوخطای هنرمند را بپردازد؟
قطعا این نیست. تیمی حرفهای در ژانرهای مختلف موسیقی هست که مشورت میدهند و گروهیکه کارها را انتخاب میکند، مسئله کیفیت آثار را کاملا مدِنظر دارد. درواقع، اینطور نیست که اجرایی آماتوری و تجربی را ببینیم. ممکناستکه آنچه روی صحنه میبینیم بهلحاظ بیتجربگی یا کمتجربگی، آنچیزی نباشد که الزاما در تمرینات شاهد بودیم؛ اما آنچه در روند انتخاب نقش داشته، دارابودن شرایط استانداردها و ردشدن از فیلترهاییست تا بهقولِشما تبدیل به یک اجرای پژوهشی نشود.
اما در یکیازاجراها که شاهدش بودم، بهنظر میآمد پروژه حتی ساندچک مناسبی نداشته و صدای خواننده کاملا در دل سازها گم شده بود یا دربخشیازاجرا، صدای ساز لیدر بند ازدست رفت...
درمورد تنظیم صدا و ساندچکِ پیشازاجرا، از منطق و فرمولی خاص پیروی میکنیم. بگذارید اینطور بگویم گروههایی هستند که بهرغم سابقه کار زیاد نتوانستهاند هنوز مخاطبی بهآنشکل برای خودشان دستوپا کنند. تمهید ما برای رفع عدمِرضایت احتمالی مخاطب، این بوده که هرسئانس اجرا را بین دو گروه تقسیم کنیم. درواقع، مخاطب با پرداخت هزینه یک سئانس، شاهد اجرای دو گروه خواهد بود. این، مانند قائلشدن یک ارزش افزوده برای مخاطب است و میتواند منجربه ایجاد علاقه مخاطب از گروهی شود که تابهحال آشنایی با آن نداشته و حالا اگر از کارشان لذت بُرد، طرفدارشان شود. یکنوع تنوع هم هست و تماشاگرها کمک میکنند، گروه کممخاطبتر، کمتر ضرر کند. اگرچه كه ایده زیباییست؛ اما خودمان میدانیم كه در اجرا بسیاردشوار است. برایِمثال، ساندچککردن برای گروهی چهار،پنجنفره در ذات خود، کاری دشوار است و حالا اگر بخواهید اینرا با امکاناتی محدودتر در یکسئانس برای دو گروه تقسیم کنید، بسیارسختتر هم خواهد شد. ما، دراینزمینه تجربههایی کسب کردهایم که راحتتر بهآنشکلِمطلوب برسیم؛ اما گاهی گروهی مانع میشود و اصرار برایندارد که مثلا خودشان صدابردار بیاورند. بهنوعی پیشنهادی دارند که فکر میکنند برای اجرایشان مناسبتر است؛ مثلا به ساندچک ورود میکنند اما بعد دچار مشکل میشوند. این، بهنوعی دیگر از اختیار ما خارج میشود. اصلا، هم بههمیندلیل و هم بهدلیل سلیقه مخاطبان سعی کردهایم گروههایی که در یک برنامه اجرا دارند، دورازهم نباشند.
سعی کردهاید که شکلی از استعدادیابی هم درآنها لحاظ کنید؟
راستش داریم بهاین فکر میکنیم که بتوانیم استفاده بهینهتری هم ازاینامکان ببریم تا استعدادهای لازم، دیده شوند. برای ما باعث افتخار است که هنرمندی توانمند و بااستعداد مانند میلاد درخشانی در «شبشنبهها» اجرای زنده داشت و اجرای بعدیاش در تالار وحدت سولدآوت بود یا اشکان خطیبی در «شبشنبهها» حضور داشت و 10شب اجرایش در تالار وحدت سولداوت شد. «شبشنبهها» اینکمک را کرده تا گروهها و چهرههاییکه استعدادی دارند، فرصتی برای بروز خودشان پیدا کنند و ازسویی ما هم آنهاییکه میدرخشند را رها نکنیم. یکیازنقدهاییِ كه همیشه به جشنواره جوان وارد میدانند ایناستکه استعدادها را با سختی زیاد کشف میکند؛ اما بعد نمیتواند کاری برایشان انجام دهد و آنها رها میشوند. ما دراینمدت، تجربههایی کردهایم که برای خودمان هم بسیارجالب بوده؛ مثلا نوازندهها و آرتیستهایی را از گروههای مختلف با هم آشنا کردیم که درقالب یک گروه جدید، اجرا کردهاند و موفق هم شدهاند. «شبشنبهها» باعث شده که موزیسینهای مختلف فرصتی برای تعامل با هم نیز پیدا کنند. گروه «فایو گرم» یا گروه «رخ» از دل همینتعاملها شکل گرفتهاند و اجراهای خوبی داشتهاند. ضمنِاینکه درحالِحاضر تمام اجراهای ما با رایزنیها و مشورتهایی که شده بهشکل پنجدوربینه ضبط میشوند؛ درحالیکه گروههای حرفهای هم اینریسک را نمیکنند؛ چون کاری پرهزینه است؛ بهویژه با تعداد اندک مخاطبیکه در سالنهای نمایشی هست و بهاندازه یک سالن کنسرت رسمی جا ندارد. اینویدیوی کامل اما مزایایی دارد؛ آنگروه یا فرد میتواند بعدها اگر بخواهد در اجرای دیگرش از تصاویر آن در پسزمینه استفاده کند، با آن؛ تیزر و دمو برای کارهایش بسازد، حتی میتواند ضعفهای اجرایش را ببیند و خودش را برای کارهای بعدی روتوش کند. همه اینکارها گامی درجهت رهانکردن استعدادهاست. بههرحال، عمده اینبچهها هنوز کشف نشدهاند، هنوز مخاطب گسترده و طرفداران آنچنانی ندارند و تابهحال فرصتی برای ابراز استعدادهایشان نداشتهاند.
برنامههایتان گستردهتر نیز خواهد شد؟
فکر میکنم بخش مهم اما غایب در موسیقی ما، موضوع تصویر است. در همهجای دنیا روال ایناستکه برای یک ترک موسیقی، کلیپ ساخته و عرضه میشود تا کار بهخوبی دیده شده و مخاطبش را پیدا کند؛ اما در ایران چنینامکانی هنوز بهصورت گسترده مهیا نیست. برای سال 97 اینتلاش را داریم تا بتوانیم اینضعف را پوشش دهیم؛ موزیکویدئوهایی خوب بسازیم که کارها بهدرستی معرفی شوند.
اینشکل هزینهکردن، از عشقی شخصی میآید؟
خودم بهعلت علاقهام به ادبیات، همیشه حسرت میخورم که چرا در جمعهای ادبی مانند شبهای شعر گوته یا دیگرمحافل ادبی حضور نداشتم تا آنها و آنفضا را ببینم. شاید یکدهه دیگر مثلا بچههای نسل بعدی ویدئوهای «شبشنبهها» را ببینند که زمانی اجرا شده و آدمهایی از دل آن بیرون آمدهاند و رشد یافتهاند یا آرتیستهاییکه بعدها چهره میشوند بگویند یکزمانی از «شبشنبهها» شروع کردیم.
مثل یک برنامه گلهای مدرن؟
دقیقا. بهتعبیرِشما چیزی مانند برنامه گلهای مدرن، که جزو آرزوهای من بوده است کاری درآنقالب ارائه دهم که برای آیندگان بماند. شاید ما بسیاریازآدمهاییکه درآنبرنامهها زحمت کشیدند را بهخاطر نیاوریم یا اصلا نشناسیم چهکسانی بودند؛ اما اثرات برنامه گلها در فرهنگ و هنر و موسیقی ما غیرقابلِانکار است.
در بحث اخذ مجوزها باتوجهبهاینکه بعضیازگروهها بهشکلی رسمی ممکن است فعالیت نکنند، دچار مشکل نشدهاید؟
نمیگویم گرفتن مجوزها برای ایناجراها بهاینفرم، کار سادهایست؛ اما شکر خدا بهنسبت اعتمادی که بین ما با دفتر موسیقی و اداره ارشاد استان تهران شکل گرفته، مدیران و مسئولین، بسیار از ما حمایت کردهاند. البته ما هم واقعا خارجاز آنچه مجوز برایش گرفته شده کاری انجام نمیدهیم؛ مثلا اینطور نیست که یکباره قطعهای بداهه نواخته شود؛ هرچه اجرا میشود، پیشتر مجوز اجرایش را گرفتهایم. سعی ما براینبوده و هست که برپایه اعتماد دوطرفه جلو برویم و مقررات و ضوابط را رعایت کنیم.
چرا جای سبکهایی مانند رپ، ترنس، هیپهاپ، رگی و... در برنامههایتان خالیست؟
بهمرور و با برنامه مدون میتوان کارهایی انجام داد که تاکنون صورت نگرفته است. برایِمثال، تجربه موفق فعالیت برنامه «شبشنبهها» باعث شد که برای اولینبار در تاریخ اینجشنواره، موسیقی تلفیقی بهاینمعناکه گروههایی مانند «راک د پن» یا گروه میلاد درخشانی و خیلی بچههای موسیقی تلفیقی و راك نیز در جمع هنرمندان حضور داشته باشند و فصلیازبرنامههایِ جشنواره را بهخود اختصاص دهند. حتی بهشوخی میگفتیم اسم اینبخش را باید بگذاریم منتخب شبشنبهها. اینها حرکتهایی موثر است که میتواند به قدمهای تأثیرگذار بعدی بینجامد. اتفاقا فکر میکنم با صحبتهایی که داشتهایم میشود بهمرور و با اثبات یکسری موازین، موسیقی رپ را هم در برنامههایمان داشته باشیم؛ البته بهشرطیکه در چهارچوب مشخصی حرکت کند. اتفاقا اینپیشنهاد ازسوی خود مسئولین بهما بوده که درصورت ساماندهی و مناسبسازی موسیقی رپ، امکان حضور اینژانر هم در «شبشنبهها» فراهم شود تا ازآنحالتِ زیرزمینی خارج شود؛ چنین اتفاقی دور نیست. درمورد سایر سبکهایی که نام بردید، واقعیتاینکه خیلی پیشنهادی ازسوی آرتیستها نبوده است. البته گاهی هم موزیکهای خیلیخاصی بوده که در هیچ ژانری نمیگنجیده و صرفا یک فرم تجربی داشته و در برنامه ما اجرا رفته است. همیشه گفتهام، این جامعه است كه اول نیازهای خودش را ارائه و گوشزد میكند و آنزمان باید برای عرضه آن، راهی یافت؛ باید دید که درآینده چه میشود.