• شماره 1545 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۵ مرداد

گفت‌وگو با امیدرضا خیرخواه؛ کارگردان فیلم کوتاه و مستندساز

برای ''فیلم کوتاه'' تَره هم خُرد نمی‌کنند!

مصطفی رفعت/ امیدرضا خیرخواه؛ کاردانی کارگردانی سینما از دانشگاه علمی،کاربردی‌ واحد 48 تهران و کارشناسی کارگردانی تئاتر از دانشگاه وارونژ روسیه دارد. او به‌عنوانِ دستیارکارگردان در چندین فیلم و سریال فعالیت داشته و در‌زمینه ساخت فیلم کوتاه نیز موفقیت‌هایی در چند جشنواره داخلی به‌دست آورده است. تدوین و ساخت مستند شهدای مدافع حرم و شهدای هشت‌سال دفاع مقدس که به بیش‌از 70 عنوان می‌رسد؛ از تلاش‌های او دراین‌عرصه است. وی که سال 93 جایزه بهترین مستند تلویزیونی را برای فیلم «سبکبالی از دیار مهران» و سال 96 جایزه بهترین فیلم با موضوع امر به معروف و نهی از منکر را با فیلم «ضدخش» گرفته است؛ میهمان ماست تا از دغدغه‌های این‌حیطه و نابرابری‌ها بگوید.

امیدرضا خیرخواه دراین‌باره‌که حوزه فیلم کوتاه چقدر در مسیر کارگردانی آثار بلند مؤثر است؟ گفت: «بسیار زیاد؛ مخصوصاً در ایران. وقتی برای گرفتن پروانه ساخت اولین فیلم خود از‌سویِ وزارت ارشاد اقدام می‌شود، داشتن تجربه فیلم کوتاه 50‌درصد مؤثر است و این، نشان از اهمیت و صحه‌گذاشتن به‌این‌مقوله است اما اگر بخواهیم درست و اصولی به ‌آن نگاه کنیم؛ جدا‌از‌اینکه فیلم کوتاه این اجازه را به شما می‌دهد که بتوان ساخت فیلم را تجربه کرد و فیلم‌ساز اولیه را با الفبای سینما آشنا می‌کند؛ باید بگویم که فیلم کوتاه، سینمایی مستقل در‌قالبی کوتاه است. درواقع، دارای چهارچوب و قالب خاص متکی‌بر اندیشه‌های نو و بدیع است. فیلم‌های اولیه تاریخ سینما، آثاری کوتاه بودند از روند عادی زندگی مردم، خروج کارگران از کارخانه و... اما اینکه چگونه به فیلم کوتاه در ایران توجه می‌شود، جای تأمل دارد». 
او درپاسخ‌به‌اینکه آیا برای ساخت فیلم بلند حتماً باید تجربه ساخت فیلم کوتاه داشت؟ گفت: «سؤال خوبی‌ست و من می‌گویم که هیچ‌کس نمی‌تواند پاسخ سؤال شما را بدهد». این هنرمند توضیح داد: «خیلی‌ها فیلم کوتاه را راه ترقی برای رسیدن به فیلم سینمایی بلند می‌دانند و آن‌را نردبامی می‌بینند که پله آخرش ساختن فیلم بلند است. خیلی‌ها هم مثل من نگاه‌مان این‌است‌که فیلم کوتاه باید یک هدف باشد». وی دراین‌باره افزود: «شاید یکی‌از علل رفتن سازندگان فیلم کوتاه به‌سویِ سینما این‌است‌که فیلم‌سازان کوتاه حرف‌های‌شان را می‌زنند اما کسی حرف‌های آنان را در‌قالبِ اثرشان نمی‌بیند؛ منظورم نبود ویترین و اکران مناسب برای این آثار است. خب؛ آنها هم مجبور می‌شوند برای برقراری ارتباط با مخاطب، به‌ ساخت تله‌‌فیلم یا فیلم‌های بلند روی بیاورند که در برخی‌موارد به فیلم‌هایی ضعیف می‌انجامد. کارگردانانی بودند که در فیلم کوتاه خوش درخشیدند اما وقتی پا به عرصه حرفه‌ای‌تر یعنی سینمای بلند گذاشته‌اند؛ نتوانستند موفقیت قبلی خود را به‌دست آورند. به‌هر‌حال باید تجربه کرد. دنیای حرفه‌ای سینما مجموعه‌ای‌ست از تجربیات فرد سر صحنه؛ اعم از دستیار‌ی کارگردان و ساخت فیلم‌های متعدد کوتاه داستانی که در‌کنارِ دانش سینمایی می‌تواند آمادگی باشد برای ورود به عرصه فیلم بلند. البته این‌را بگویم که ورود به‌این‌عرصه هم به‌این‌سادگی‌ها نیست. متأسفانه نبود نقشه راه، عامل سردرگمی بین تمام فیلم‌سازان فیلم کوتاه است. فیلم‌ساز می‌آید، فیلم کوتاه می‌سازد‌، تجربه دستیاری هم انجام می‌دهد ولی همچنان خبری از ساخت فیلم بلند نیست؛ هیچ حمایتی از‌سویِ هیچ‌کس صورت نمی‌گیرد». 
وی درباره عمده مشکلات موجود حوزه فیلم‌ کوتاه توضیح داد: «نگاه به فیلم کوتاه مثل نگاه به بچه کوچک خانواده است؛ دوستش دارند، دلتنگی‌های‌ آنها را پر می‌کند، با او عکس یادگاری می‌گیرند و... اما در تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها حضور جدی و اثر‌گذار ندارد! چرا‌که هیچ جایگاهی در جامعه ندارد. تعهد، پیشتازی و آگاهی؛ واقعیت نسل جوان حاضر است. از مسائل مهم دیگر این حوزه عدمِ‌تطبیق ساختار مراکز با مقتضیات زمانه مخصوصاً نسل جوان و شناخت به‌روز این حوزه است». وی افزود: «از سینمای فیلم کوتاه چقدر حمایت می‌شود که فیلم‌سازان بتوانند در آرامش خاطر به ساخت آثار محترم کوتاه روی بیاورند؟ کجاست ویترین، تریبون و رسانه؟ چرا فیلم‌سازی که می‌خواهد ایده خود را به ساخت برساند، باید از جیبش پول خرج کند‌؟ آیا راهش این است؟» وی بااشاره‌به‌اینکه به‌تدریج هم حمایت از عرصه فیلم کوتاه کم‌رنگ شده است؛ ادامه داد: «امروز اگر بنا باشد فیلم کوتاهی در سینما اکران شود؛ این اتفاق با تبلیغاتی ‌کم‌رنگ و در سئانس‌های مرده صورت می‌گیرد. در‌آخر‌هم خیلی از تهیه‌کنندگان سینما و تلویزیون، سازنده فیلم کوتاه را فیلم‌ساز نمی‌دانند! مثلاً به دفتر یکی‌از تهیه‌کننده‌های تلویزیون برای کارگردانی ‌قسمتی از مجموعه شاید برای شما هم اتفاق بیافتد؛ رفتم. نمونه کارهایم که شامل چندین فیلم کوتاه بود، بردم. تهیه‌کننده محترم حتی حاضر نشد فیلم‌ها را ببیند و جمله‌ای گفت که هنوز نجوای آن در گوشم است؛ برای فیلم کوتاه تَره هم خُرد نمی‌کنند!» وی افزود: «دست از پا درازتر برگشتم. پس، کسی‌که سال‌ها عمر و جوانی‌اش را به دستیاری گذرانده؛ چندین فیلم کوتاه و مستند ساخته و حتی در جشنواره‌ها هم جایزه گرفته، چطور می‌تواند خودش را نشان دهد؟ چرا تلویزیون به‌عنوانِ رسانه‌ای که می‌تواند دست امثال من‌ را بگیرد و معرف خوبی باشد، اصلاً ما را قبول ندارد و ملاکش نمونه کارهایی‌ست که با حوزه کاری ما فاصله زیادی دارد؛ مثل تله‌فیلم و... اساساً در‌حالِ‌حاضر یک‌عده در‌حالِ ساختن هستند و یک‌عده در‌حالِ خراب‌کردن. این نگاه جزیره‌ای، مشکل اصلی حوزه فرهنگ است. باتکیه‌بر پول‌، همایش‌، جشنواره‌، خبر‌سازی‌ و‌... اتفاق چندانی در‌این‌حوزه نمی‌افتد. باید همه ظرفیت‌های جامعه با سلایق مختلف کنارِ‌هم و باهم به‌سمتِ آرزوهای فرهنگی این مملکت حرکت کند؛ این، راز اصلی گشایش و گسترش و برکت در‌حوزه فرهنگ است». وی باتأکیدبراینکه از مسائل اختصاصی فیلم کوتاه باید به نگاه و زاویه دید مسئولین به فیلم کوتاه اشاره کرد؛ گفت: «فیلم کوتاه و مستند همواره در‌حاشیه نگاه مدیریت سینما قرار داشته و دارد؛ البته این نگاه در دوره‌های مختلف شدت و ضعف دارد. چرا ما بايد تنها نگاه كنيم به فلان فيلمی که قرار است برود به فلان جشنواره؟ شايد يكی‌از دلايلش اين‌است‌كه فيلم كوتاه هنوز مخاطب خود را در كشور پيدا نكرده است. نگاه‌های مغرضانه را بايد برداشت. بايد منصفانه و تلطيف‌شده نگریست. اينكه شخصی يكی،دو فيلم به جشنواره خارجی داده يا ارتباط پشتِ‌پرده‌ای با يك‌سری از افراد دارد و حال ما بياييم و فيلم‌نامه‌ او را در اولويت ساخت بگذاريم؛ اينهاست كه باعث می‌‌شود توليد فيلم كوتاه به‌مخاطره بيفتد». 
این کارگردان فیلم کوتاه درباره اینکه سختی جذب سرمایه‌گذار یا مشکلات اکران؛ کدام‌شان باعث شده که گاهی کیفیت کارهای کوتاه، افت کند؟ گفت: «اولاً بگویم که به‌هیچ‌عنوان هیچ‌ شخص یا ارگان دولتی حاضر به سرمایه‌گذاری در‌این‌عرصه نیست؛ چرا‌که اغلب فیلم‌سازان کوتاه، پول عایدی از فروش فیلم‌شان تنها هزینه‌های تولید اثرشان را برمی‌گرداند. جشنواره‌ها تنها مکانی‌ هستند که می‌توان آثار خود را در ‌آنها به‌رقابت گذاشت و از‌این‌طریق کار را به‌فروش رساند یا با کسب جوایز نقدی، بخشی‌از هزینه ساخت را جبران کرد. تازه اگر شانس با فیلم‌ساز یار باشد و تقلب و پارتی در بعضی از‌این‌جشنواره‌ها این اجازه را بدهد. دراین‌گونه جشنواره‌ها در‌آخر نه فیلم‌ها عرضه و نه فیلم‌ساز دیده می‌شود. در‌واقع، جشنواره که هدف اصلی آن کشف استعداد است، مکانی تشریفاتی شده تا جشنی دورِهمی گرفته شود؛ همین و بس».
خیرخواه بااشاره‌به‌اینکه شرایط اقتصادی عرصه فیلم کوتاه؛ فیلم‌سازان را به ساخت فیلم‌های کوتاه سفارشی و ضعیف برای جشنواره‌های موضوعی و ملی وادار کرده؛ افزود: «بسیاری از‌این‌‌رویدادها به دوره دوم برگزاری هم کشیده نمی‌شوند و تأثیری بر مخاطب ندارند». وی دراین‌باره‌که آیا در فیلم کوتاه سفارشی هم می‌شود به‌اندازه موضوع آزاد، خلاق بود؟ گفت: «نمی‌گویم کار سفارشی خوب نیست اما فیلم کوتاهی که با لحنی شاعرانه، در‌‌ روح مخاطب نفوذ کند، موفق است و در جذب مخاطب تأثیر بسزایی خواهد داشت. درنهایت، نباید از یاد برد که فیلم‌ساز نباید هیچ‌وقت صرفاً برای پول‌درآوردن فیلم کوتاه بسازد. فیلم کوتاه، یک کارت ویزیت است که نشان می‌دهد شما چطور فیلم‌سازی هستید و دنیای ذهن‌تان چگونه است. اگر فیلم کوتاه‌تان ارزشمند باشد، توجه‌ها را به‌سمتِ شما معطوف می‌کند و شما را ‌سمت موفقیت می‌برد؛ پس، برای کسب پولی ناچیز، اثرتان را به‌سمتِ فراموشی نبرید». 
او که سابقه و تجربه ساخت آثار مستند و کوتاه متعددی را در کارنامه دارد؛ درپاسخ‌به‌اینکه چطور بعد‌از این‌مدت هنوز امکان ساخت فیلم بلند برایش فراهم نشده؟ توضیح داد: «بعداز دانشگاه و تحصیلات آکادمیک، می‌گویند که باید دستیاری کنی تا مدیریت صحنه یاد بگیری. بعد می‌گویند که باید فیلم کوتاه بسازی تا فیلم‌ساختن را به‌صورتِ عملی تجربه کنی. بعد می‌گویند که باید جایزه بگیری تا نشان دهی توانسته‌ای از پس کار بر‌بیایی اما... برای ساخت فیلم بلند نه نیاز به دستیاری‌ست و نه تجربه کار کوتاه و ‌حتی دانش سینمایی! باید پول داشته باشی‌. هیچ تهیه‌کننده‌ای حاضر به سرمایه‌گذاری نیست. همه می‌ترسند. همه می‌گویند که اعتماد نمی‌کنیم. بنیاد فارابی می‌گوید که اعتماد نیست، حوزه هنری می‌گوید که اعتماد نیست، بخش خصوصی می‌گوید که اعتماد نیست؛ پس چه‌کسی باید پاسخ این سؤال ما را بدهد؟ تهیه‌کننده‌ای گفت که خانه‌ات را بفروش و فیلم بساز تا به همه نشان دهی فیلم‌سازی!» او بااشاره‌به‌اینکه «اسپانسر» کلمه‌ای‌ست که این‌روزها در محافل سینمایی و از زبان کارگردانان صاحب‌نام هم گفته می‌شود؛ افزود: «خود کلمه، به‌خودیِ‌خود، خوب است اما وقتی‌که فقط بخش خصوصی می‌تواند سرمایه یک فیلم را بدهد و حمایتی از‌طرفِ دولت نیست. وقتی‌که یک فیلم حیاتش با اسپانسر است. باید بگویم که نسبت به این واژه آلرژی پیدا کرده‌ام». این هنرمند جوان درهمین‌زمینه گفت: «طی سال‌ها فعالیت در سینما و تلویزیون، با تعدادی از دوستان فیلم‌اولی کار کرده‌ام که فیلم کوتاه ساخته بودند اما سابقه دستیاری در سینما نداشتند؛ همین مسئله سبب شد تا از ابتدای کار، کل پروژه دچار مشکل شود و گاهی پیش آمد که پروژه موردِنظر به‌طورِ‌کامل متوقف شد؛ تنها به‌این‌دلیل‌که کارگردان، تجربه اجرا و مدیریت در صحنه را نداشت». وی افزود: «هرچند‌که اعتقاد دارم دستیاری کارگردان و برنامه‌ریزی، یک کار تخصصی‌ست و این‌گونه نیست که از کارگردانی پائین‌تر یا بالاتر باشد. مانند حرفه‌های دیگر همچون فیلم‌برداری یا صدابرداری. خیلی‌ها تمام عمر حرفه‌ای‌شان را به دستیاری پرداخته‌اند و در آن موفق هم بوده‌اند. لازم نیست که حتماً از دستیاری، به کارگردانی روی آورد». 
او دراین‌باره‌که چرا دراین‌سال‌ها شاهد بوده‌ایم افرادی کم‌سابقه و کم‌تجربه، گاه از یک فرد باتجربه در پشتِ‌صحنه سریع‌تر وارد فیلم‌سازی شده‌اند؟ گفت: «بی‌تعارف بگویم که یا این عزیزان پول داشتند که خودشان سرمایه‌گذاری کردند یا اعتماد‌سازی از‌جانبِ برخی هنر‌دوستان اتفاق افتاده. کم نداشتیم فیلم‌سازان جوانی که به آنها اعتماد شده و نتیجه قابلِ‌قبولی هم به‌دست آمده؛ صد‌البته که در سینما کسانی می‌توانند موفق باشند که مستعد و هنرمند واقعی باشند. تاریخ سینما کم ندارد اساتیدی همچون استنلی کوبریک، اورسون ولز و حتی مسعود کیمیایی خودمان که در سنین پائین، فیلم‌های شاخصی ساختند. یک نگاه وجود دارد؛ آن‌هم‌اینکه خیلی‌ها احساس می‌کنند که کارگردان باید حد‌اقل 50‌ساله باشد تا بتواند کاری انجام دهد! اما باید این نگاه را عوض کرد. مثلاً دوست خوب‌مان سعید روستایی، مصداق بارز این گفته است. فقط باید اعتماد کرد؛ اعتماد، اعتماد به نسل جوان». 
وی گفت: «فوقِ‌لیسانس هنر دارد اما این‌روزها کافه‌دار است. پزشکی عمومی خوانده اما این‌روزها کتاب‌فروشی‌اش را در میدان انقلاب اداره می‌کند. هر‌دو فارغ‌التحصیل مددکاری اجتماعی هستند اما این‌روزها به یکی‌از شهرهای شمالی رفته‌اند و با کمک چند‌نفر از دوستان‌شان که قبلاً به‌ آنجا مهاجرت کرده‌اند، کشاورزی می‌کنند. مهندسی برق خوانده اما این‌روزها در میدان شوش تهران، بلور‌فروشی دارد... اینها آدم‌هایی واقعی با داستان‌هایی واقعی‌اند که نمونه‌های‌شان را شما هم می‌شناسید. آدم‌هایی که رشته دانشگاهی‌شان فرسخ‌ها با کاری که می‌کنند، متفاوت است. آنها یا کار متناسب با رشته تحصیلی‌شان را پیدا نکرده‌اند یا بعد‌از تحصیل فهمیدند که آدم رشته‌شان نیستند. خیلی‌های‌شان هم می‌گویند که آدم‌های دیگری جای‌شان نشسته‌اند؛ آدم‌هایی‌که به‌جایِ آنها استخدام یا به‌کار گرفته شده‌اند. جمله معروف هیچ‌کس سر جای خودش نیست، درباره آنها حسابی مصداق دارد». وی بااین‌توضیح، درباره این موضوع که اکیپی کارکردن و حمایت‌های چندنفره چقدر در‌این‌ماجرا نقش داشته که افراد در عرصه فیلم‌سازی سر جای خودشان نباشند؛ گفت: «آمار نشان می‌دهد که زرق‌و‌برق دنیای هنر، چشم بسیاری از جوانان را در انتخاب رشته بسته است اما چیزی نمی‌گذرد که شرایط نابسامان شغلی؛ بسیاری را که به وسوسه‌ آرمان‌های دور‌و‌دراز دنیای هنر وارد این رشته می‌شوند،‌ دچار سرخوردگی شدید بعد‌از فارغ‌التحصیلی کرده و خطراتی همچون بیکاری، افسردگی و گاه آسیب‌های اجتماعی ناشی‌از بیکاری، انتظارشان را می‌کشد. سیستم آموزشی حاکم بر دانشگاه‌های ایران بیش‌از سایر رشته‌ها، از دانشجویان هنر قربانی می‌گیرد و این موضوع، آسیب‌های خود را در فیلم‌های بی‌کیفیت، تئاتر‌های ضعیف و کتاب‌های بی‌مایه نشان خواهد داد. کمتر از 10‌درصد کسانی‌که هنر خوانده‌اند، جذب کار شده‌اند؛ مابقی... دانشجویان هنر بر ‌سر به‌دست‌آوردن جایگاهی در همین بازار نابسامان، باید علاوه‌بر رقابت با یکدیگر؛ با تعداد زیاد هنرجویان مؤسسات خصوصی و آموزشگاه‌های هنری و نیمه‌دولتی همچون سینمای جوان یا حوزه هنری و همچنین هنرمندان تجربی رقابت کنند. در‌این‌کارزار، مدرک دانشگاهی نه‌تنها هیچ مزیتی همراه نمی‌آورد؛ بلکه امکان اشتغال در رشته دیگر و گذران زندگی را نیز از آنها می‌گیرد. به‌عبارتی، لیسانس فارغ‌التحصیلان هنر در‌صورتی‌که نتوانند وارد بازار‌ کار مرتبط شوند، با دیپلم فرقی ندارد». 
وی درپایان درباره تأثیر حضور آثار فیلم‌سازان کوتاه در جشنواره‌ها بر بهبود و تسریع روند حرفه‌ای آنها گفت: «جشنواره‌ها به‌هیچ‌عنوان نمی‌توانند راهگشای ما در عرصه کار شوند. اختتامیه هر جشنواره‌‌ای مثل اسمش، خاتمه آن جشن محسوب می‌شود و دیگر اسمی از کسانی‌که به‌قولِ‌معروف کشف استعداد شده‌اند، نمی‌آورند. برایِ‌نمونه شخصاً در چند جشنواره حائز جایزه شدم؛ حتی در چهارمین جشنواره مدرسه عشق، نفر اول استان تهران و نفر برگزیده کشوری شدم که قرار بود ما را به شبکه دوم سیما معرفی کنند؛ اما از‌آن‌‌ماجرا دوسال می‌گذرد و هیچ اتفاقی برای من و امثال من نیفتاد!»

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه