شاخهای گیشه سینمای ایران
نگاهی به متفاوتترین فیلمهای اکران 98
سینمای ایران از فروردینماه امسال هم مثل سالهای قبل با اکران فیلمهای زیادی روبهرو بود که بین آنها فیلمهای خوب و نهچندانباکیفیت دیده میشوند. دراینبین اما چند اثر عملکرد بسیارخوبی داشتند؛ فیلمهایی که در بخشهایی مانند فیلمنامه، کارگردانی و بازی بازیگران، قابلستایش بودند.
سعید روستایی؛ فیلمسازی دغدغهمند است و دغدغه او، مشکل اعتیاد است. او در دومین ساختهاش بعد از فیلم بهیادماندنی «ابد و یک روز» بازهم سراغ معضل اعتیاد رفت و اینبار بهجای بهتصویرکشیدن زندگی یک خردهفروش، زندگی یک عمدهفروش را بهتصویر کشید. روستایی در این فیلم، با یک آغاز نفسگیر، مخاطب را روی صندلی میخکوب میکند و درادامه، با داستانی جذاب، فیلم را پیش میبرد. هرچند سانسورشدن فیلم و حذفشدن چند صحنه آن، به فیلم لطمه زده اما بازهم «متری شیش و نیم» فیلمی قدرتمند در فیلمنامه، کارگردانی، بازی بازیگران، فیلمبرداری و زمینههای دیگر است. یکی از ویژگیهای بارز فیلمهای روستایی، شخصیتپردازیهای دقیق اوست که باعث شده تا شخصیتها باورپذیر شوند. او در این اثر، بهگفته خیلیها؛ یکی از بهترین شخصیتپردازیها را برای شخصیت پلیس فیلم (صمد با بازی پیمان معادی) انجام داده. ویژگی دیگر روستایی ایناستکه میداند از بازیگرانش چه میخواهد و همین موضوع باعث شده تا بازیهای بازیگران فیلمهای او عالی باشد. فیلم دوم روستایی بیشک یکی از بهترین فیلمهای ساختهشده در زمینه اعتیاد است.
نیما جاویدی بعد از ساخت فیلم «ملبورن»، سراغ ساخت فیلمی با حالوهوایی متفاوت رفت. فیلم «ملبورن» در یک لوکیشن ثابت ساخته شد. قصه فیلم، قصهای تازه بود اما قوینبودن فیلمنامه باعث شده بود تا در قسمتهایی حوصله مخاطب را سر ببرد. «سرخپوست» اما یک پیشرفت چندپلهای برای نیما جاویدی بهحساب میآید. اولین چیزیکه این فیلم را تبدیل به یک فیلم خوب میکند، فضاسازی بینقص آن است. فضاسازی فیلم، واقعاً حالوهوای یک زندان را به مخاطب منتقل میکند. در «سرخپوست» همهچیز؛ از فیلمبرداری و موسیقی گرفته تا بازیها دستبهدست هم دادند تا یک فیلم خوب بهوجود بیاید. تنها نقطهضعف فیلم، فیلمنامه آن است. فیلمنامه در ابتدا خوب پیش میرود اما در خلق رابطه عشقی میان سرگرد جاهد و مددکار زن، زیاد موفق نیست. در پایان فیلم هم بر عشق میان این دو تأکید میشود؛ درحالیکه رابطه عشقی آنها خوب از آب درنیامده و همین موضوع، پایان فیلم را نهچنداندلچسب کرده است. «سرخپوست» ضعفهایی دارد اما بازهم یکی از فیلمهای مهم امسال بهحساب میآید.
هرچند «آشغالهای دوستداشتنی» در اواخر سال ۹۷ اکران شد اما تا همین چندهفتهپیش ادامه داشت. این فیلم، بااینکه چندسالی توقیف بود اما همچنان فیلمی تازه بهحساب میآید و موضوع آن نهتنها کهنه نشده؛ بلکه بسیارمتناسب با شرایط امروز است. فیلم، درمورد زنیست که گفتوگوی خیالی چهار شخصیت دیگر را میشنود. محسن امیریوسفی در فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» با فرمی جذاب به بیان دیدگاهها و عقاید مختلف موجود در جامعه میپردازد. نکته جالبتوجه ایناستکه کارگردان نمیخواهد نتیجهگیری کند و بگوید این دیدگاه بد یا این دیدگاه خوب است. امیریوسفی در این فیلم، فقط دیدگاههای گوناگون را بیان میکند و از مخاطب دعوت میکند تا فکر کند. بازیهای این فیلم همگی خوبند ولی بازی شیرین یزدانبخش بیشتر از سایرین بهچشم میآید؛ او بهعنوان نقش اول، کسیست که مخاطب همراهش میشود تا دیدگاههای مختلف را بشنود. فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» اواخر سال ۹۷ اکران شد ولی یکی از مهمترین فیلمهایی بود که امسال روی پرده سینماها بود.
«مسخرهباز» اولین فیلم سینمایی همایون غنیزاده درمقام کارگردان است. او قبل از این فیلم، بیشتر در زمینه تئاتر فعالیت داشته است. فیلم «مسخرهباز» اولازهمه برای مخاطبانی جذاب است که با فیلمهای تاریخ سینما آشنایی دارند؛ مانند «کازابلانکا» و «درخشش». غنیزاده بهخوبی در فیلم خود توانسته از این فیلمها یاد کند اما «مسخرهباز» نقاط مثبت دیگری هم دارد. یکی از این نقاط مثبت، بازی سه بازیگر اصلی فیلم است. صابر ابر، یکی از متفاوتترین نقشهای خود را در این فیلم ارائه کرده است. علی نصیریان مانند همیشه درخشان است و بابک حمیدیان نیز بازی خیرهکنندهای دارد. همچنین باید بیان کرد که فیلم «مسخرهباز» پر از نمادها و نشانههاییست که مخاطب اگر خوب به آنها فکر کند، چیزهای جالبی میفهمد.
فیلم «رضا» نماینده شایستهای از فیلمهای گروه هنر و تجربه است که در این فهرست جای میگیرد. علیرضا معتمدی در اولین تجربه کارگردانی، مردی نویسنده و عاشق را بهتصویر کشیده که تمام سعی خود را برای فراموشکردن عشقش میکند اما ناموفق است. نقطهقوت فیلمنامه ایناستکه میان داستانی که مرد درحالِنوشتن آن است با ماجراهایی که در واقعیت بر او میگذرد، پیوند مناسبی ایجاد کرده است. معتمدی در فیلم خود، با استفاده از لوکیشنهای جذاب در اصفهان، ازلحاظ بصری هم فیلم را لذتبخش کرده. بازی خود علیرضا معتمدی در نقش رضا، یکی از نقاط قابلتوجه فیلم بهشمار میرود. «رضا» فیلمی بیادعاست که تماشای آن، حس خوبی به مخاطب میدهد.
فیلم «قصر شیرین» جدیدترین ساخته رضا میرکریمیست. او در همه فیلمهای قبلی خود به موضوع خانواده و رفتار بین اعضای خانواده پرداخته؛ در این فیلم هم بههمینموضوع میپردازد. «قصر شیرین» نشان میدهد که چگونه یک پدر، رفتهرفته به زندگی خانوادگی خود علاقهمند میشود. در این فیلم، نقش پررنگی برای کودکان در نظر گرفته شده؛ دو کودک این فیلم، نقش محکمکردن بنیان خانواده را برعهده دارند. کارگردانی خوب میرکریمی در این فیلم، قابلتوجه است و از نشانههای آن، بازیگرفتن از دو بازیگر کودک فیلم. بازی حامد بهداد و نقش مقابل او (ژیلا شاهی) هم از نقاط برجسته فیلم است. هدف «قصر شیرین»، استحکام بنیان خانواده است و همین موضوع بهتنهایی فیلم را ارزشمند میکند.
«غلامرضا تختی» فیلم تازه بهرام توکلی بعد از «تنگه ابوقریب» است. توکلی در فیلمهایش نشان داده که کارگردان خوبیست و صحنهها را بسیاردقیق و حرفهای کارگردانی میکند. در فیلم «غلامرضا تختی» هم کارگردانی توکلی، یکی از نکات برجسته فیلم بهشمار میرود اما فیلم، ازلحاظ فیلمنامه مشکل دارد. توکلی قصد داشته در فیلم خود تمام جنبههای زندگی تختی را در مدتزمانی اندک نشان دهد و درموردِ آنها صحبت کند ولی دراینزمینه زیاد موفق نبوده. ایران، شخصیتهای سرشناس زیادی دارد که میتوان فیلمی درموردِ زندگی آنها ساخت اما تابهامروز در سینمای ایران، ساخت فیلم زندگینامهای زیاد طرفدار نداشته است. همینکه توکلی این تلاش را انجام داده تا فیلمی درموردِ یک شخصیت برجسته ایرانی بسازد، خودش ارزشمند است.
فیلم «شکستن همزمان بیست استخوان» ساخته برادران محمودی و مانند آثار قبلی آنها درموردِ خانوادهای اهل کشور افغانستان است که در ایران بهعنوان مهاجر زندگی میکنند. این فیلم، بخشی از مشکلهایی که برای مهاجران افغانستانی در ایران وجود دارد را بهتصویر میکشد. شخصیت اول داستان، در یک دوراهی قرار میگیرد و راهی را انتخاب میکند که شاید مخاطب آنرا راه بد تشخیص دهد اما نکته اینجاست که کارگردان این هدف را داشته که بیان کند تا جای کسی نباشی، نمیتوانی تصمیمهای او را درک کنی. باید به بازی محسن تنابنده در این فیلم اشاره کرد که نقش یک مرد اهل کشور افغانستان را بسیارباورپذیر بازی کرده است. بازی او بهطورِقطع نقطهقوتی برای فیلم محسوب میشود. «شکستن همزمان بیست استخوان» ذهن مخاطب را درگیر میکند؛ او را به فکر وامیدارد و همین نکته، فیلم را ارزشمند میکند.
«قسم» دومین تجربه کارگردانی محسن تنابنده بعد از فیلم «گینس» است که البته پیشرفتی قابلتوجه برای او محسوب میشود. «قسم» بحث قضاوت را بارِدیگر مطرح میکند. این فیلم، باعث میشود مخاطب در ابتدا مانند افراد درون فیلم، قضاوت اشتباهی بکند و در انتها به او میفهماند که قضاوتش اشتباه بوده است. فیلم «قسم» در بیشتر دقایق در یک لوکیشن ثابت (اتوبوس) میگذرد اما کارگردان تمام تلاش خود را انجام داده تا ثابتبودن لوکیشن باعث سررفتن حوصله مخاطب نشود که تاحدزیادی دراینکار موفق بوده. باید به بازیهای فیلم هم اشاره کرد که همگی خوبند اما بهترین بازی فیلم، برای حسن پورشیرازیست که نقش یک راننده اتوبوس را بازی کرده. فیلم «قسم» ارزشمند است؛ زیرا بحث قضاوتکردن را بهگونهای متفاوت بهتصویر کشیده است.
محمدحسین مهدویان در ادامه فیلم «ماجرای نیمروز» که درموردِ مجاهدین خلق بود، «ماجرای نیمروز: رد خون» را ساخته است. فیلم تازه مهدویان نسبت به فیلم قبلی او یعنی «لاتاری» بسیاربهتر است و علتش هم ایناستکه او در ساخت فیلمهایی تبحر دارد که براساس مستندات تاریخی باشند. این فیلم ازلحاظ کارگردانی مانند تمام کارهای مهدویان حالوهوایی مستندگونه دارد و ازآنجاکه حوادث تاریخی را روایت میکند، حالوهوای مستندگونه به آن کمک کرده است. فیلم جدید مهدویان ازلحاظ بازیها هم مانند قسمت قبلیاش، بسیارقویست؛ بهخصوص بازی جواد عزتی و هادی حجازیفر که از جذابیتهای فیلم بهشمار میرود. البته «ماجرای نیمروز: رد خون» در فیلمنامه ضعف دارد و آنهم بهخاطرِ حضور شخصیتهای پرتعدادیست که فیلم را آشفته کردهاند. بااینحال، فیلم جدید مهدویان درمجموع فیلمیست که مخاطب از دیدن آن پشیمان نمیشود.
فرزام برخورداری/ زومجی