• شماره 1857 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۱۸ آبان

تشریحی مختصر بر سه مبحث مفصل در موسیقی

سیاوش عبدی

1. موسیقی زنان در موسیقی امروز
بر کسی پوشیده نیست که زنان در جامعه نقش پررنگی دارند و پر هستند از لطافت و استقامت که این تناقض به‌خودیِ‌خود بسیار آموزنده و زیباست. از بانوان سرشار از ذوق می‌توان به قمرالملوک وزیری یا فروغ فرخزاد اشاره کرد. آن‌زمان‌که پیشروبودنِ بانوان موسیقی‌دان و شاعر، فقط شنیداری بود و آن‌زمان‌که شعر و موسیقی پیوند بسیارخوبی باهم داشت و صدای خوب، نوای خوب، احساس خوب، تکنیک خوب و ... از راه گوش درک می‌شد. دراین‌سال‌ها هرقدرکه فضای مجازی باعث پیشرفت موسیقی شده؛ تقریباً همان‌اندازه نیز باعث پسرفت یا درجازدن این پدیده ماورایی شده. هستند بانوان توانمندی که در پس چهره‌های تصنعی سوخته‌اند و هرگز نوای ساز و سوز آنها به‌گوش ما نرسیده است. موسیقی برای بانوان و شاید همه ما، در پله نخست باید صوتی باشد و سپس تصویری؛ پس، از احساسات تصویری مردم سوءِ‌استفاده نشود، بهتر است. بر ما چه گذشت که از قمرالملوک وزیری‌ها و هنگامه‌ها و اخوان‌ها رسیدیم به امروز؟ باید کمی آگاهانه‌تر دید و شنید؛ چراکه صدای خوب و نوای خوب، شنیدنی‌ست. شاید بهتر باشد کمی مجبور شویم به عقب بازگردیم. چه زنان خوش‌نوا و خوش‌لحنی که ندانستند که از این هنر چه می‌خواهند و حسابی در این آشفته‌بازار موسیقی هدر شدند.


2. کتب آموزش موسیقی و نحوه نقد
فلسفه آموزش باید منجر به یادگیری شود؛ یعنی رکن اساسی آموزش یادگیری‌ست. شاید یادگیری به‌هرنحوی و شاید فلسفه موسیقی همان ریاضیات اصوات است؛ پس به هرگونه که می‌شود، باید نوشت و مشق کرد تا هنرجو راحت‌تر یاد بگیرد. آموزش موسیقی، امری‌ست گروهی که حتماً باید توسط یک نهاد نظارت شود و نگارش کتب آموزش موسیقی، احتیاج به نظارت گروهی یک نهاد دارد که می‌تواند شامل اساتید دیروز و امروز، مدرسین دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌ها، ناشران، تئوریسین‌ها و سرمایه‌گذاران باشد. نویسندگان کتب آموزشی موسیقی حتماً باید به کتاب‌های قبل از خودشان اشراف کامل داشته باشند و به آنها مطالب جدیدی اضافه کنند. معیارهای کتاب خوب، مشخص نیست ولی قطعاً تیراژ نیست و همین‌طور معیارهای منتقد خوب، کاملاً واضح نیست اما جمعی‌بودن نقد بسیار واضح است؛ پس هرگز فردی نمی‌توان کتب آموزش موسیقی را نقد کرد. اولین قدمی که یک نویسنده کتاب آموزشی موسیقی برمی‌دارد این‌است‌که خود را برای نقد شدن، در تیررس منتقدان قرار می‌دهد. پس باید با نقد کتاب‌های آموزشی بسیار منصفانه رفتار شود و دراین‌میان، باید پذیرفت که این فرد اگر خدمتی نکرده باشد، لااقل خیانتی نیز نکرده است؛ حتی اگر تمام مطالب کتاب او غلط بوده باشد، این فرد باعث می‌شود تا مخاطب خویش از روی غلط او، درست را بیاموزد.


3. صنعت «ساز»سازی
«ساز»سازی نیز مانند بسیاری از صنایع دیگر، امری‌ست بسیارتخصصی و اینکه هرکس که صرفاً خوب ساز بنوازد یا اینکه هنرجوهای بسیار زیادی داشته باشد، نمی‌تواند وارد این صنعت شود؛ مگراینکه حسابی شاگردی کرده باشد. نکته مهم این‌است‌که هنر درودگری با هنر «ساز»سازی تفاوت‌های بسیار دارد. چندصباحی‌ست که تعدادی از نوازندگان، وارد صنعت «ساز»سازی شده‌اند. درست است که «ساز»سازان باید مقداری نوازندگی بدانند و از راهنمایی‌های اساتید اهل فن یا اهل موسیقی استفاده کنند اما وقتی این اتفاق برعکس رخ می‌دهد، با چند خلاء یا کمبود مواجه می‌شویم؛ اینکه چرخه اقتصادی «ساز»سازان را به‌خطر می‌اندازیم و ایجاد رقابت ناسالم می‌کنیم؛ زیرا سازندگان ساز ارتباطاتی محدود دارند و هنرجویی ندارند و عموماً ازاین‌راه ارتزاق می‌کنند؛ پس نان‌شان آجر می‌شود. نحوه مدیریت فروش یک کمد و تخت، با ساز بسیار فرق می‌کند و متأسفانه چون این چرخه ایجادشده درست نیست، حرمت ساز از بین می‌رود و با یک کالای چوبی برابری می‌کند. همه دنیا درصدد ازبین‌بردن واسطه‌ها هستند ولی در این شیوه جدید، ایجاد واسطه‌ها و شغل‌های واهی جدید که مکان و استراتژی مشخصی ندارند، عقب‌گردی عجیب را به‌دنبال خواهد داشت؛ مثلاً ایجاد نمایندگی بدون مکان مشخص و با درج یک شماره‌تلفن و نام فرد. قطعاً در این عقب‌گرد، بسیاری از نوازندگان و هنرجویان آسیب جسمی و فیزیکی خواهند دید؛ زیرا باید آزمون‌وخطاها از نخست تکرار شوند و درنهایت، یک سؤال مطرح می‌شود؛ اینکه چرا یک فرد برای خدمت به عرصه هنر موسیقی فقط کار خودش را به‌درستی انجام نمی‌دهد و درتلاش است که در شاخه‌های مختلف خدمت کند؟

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه