• شماره 1876 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۱۳ آذر

گدایی را نباشد هیچ منشور!

وحید حاج‌سعیدی

بدون تردید گدایی یا تکدی‌گری را می‌توان یکی از کهن‌ترین و ریشه‌دارترین مشاغل بشری نامید که ریشه در ته اعصار تاریخ دارد و به‌نوعی شغل مشترک همه اقوام بشری در ادوار مختلف بوده و هست. وجود بزرگانی در این عرصه نظیر «عباس دُبس» از گدایان معروف و سمج  بخارا یا «برادران گلدشتین» که در رم به گدایی اشتغال داشتند؛ نشان از ریشه‌دار بودن این صنعت در همه ادوار تاریخ است. در‌واقع، تکدی‌گری را می‌توان تنها شغل بین‌المللی دانست که انجام آن به فراگرفتن مهارت و دانستن زبان خاصی نیاز ندارد و تنها به کمک زبان بدن و یک‌نموره خلاقیت می‌توان کار را پیش برد و کاسبی کرد. جالب اینکه با وجود گسترش تکنولوژی و ناپدید‌شدن بسیاری حِرف و مشاغل نظیر نمدمالی، چینی‌بندزنی، نعل‌بندی، حلاجي، دلاكي، مقني‌گري، كناسي، طبق‌كشي، توت‌فروشي، چغاله‌فروشي، بادبادك و فرفره‌سازي، پالوده‌ريزي، ماست‌بندی، دوغ‌فروشي، گردوي تازه‌فروشي، آب حوضی و ... شغل تکدی‌گری نه‌تنها از بین نرفته است؛ بلکه هر‌روز این صنعت پیچیده‌تر و مدرن‌تر نیز می‌شود تاجایی‌که شاهد ظهور گدایان خارجی، گدایان پروازی، گدایان پاره‌وقت و حتی گدای اینترنتی هستیم؛ مافیای مخوف تکدی‌گری که هم جایگاه خاص خودش را دارد. در ضمن همه‌ساله درآمد عزیزان گدا نیز با‌توجه‌به نوسانات نرخ ارز و طلا و رشد تورم (بدون نیاز به صدور بخشنامه‌های دولتی و بروکراسی‌های رایج اداری) به‌صورتِ خودجوش افزایش پیدا می‌کند تا‌جایی‌که آمارهای رسمی ‌در برخی موارد از درآمد میلیونی فعالان این عرصه خبر می‌دهد و تقریباً می‌توان ادعا کرد هیچ «فقیری» زیر «خط فقر» یا حتی حوالی آن هم زندگی نمی‌کند!
از‌سویی با‌عنایت‌به رویکرد نانوشته « گدایی را نباشد هیچ منشور» وجود انواع و اقسام متکدیان در ژانرهای مختلف و کسب درآمد از‌‌طریق داستان‌سرایی، ارائه نسخ پزشکی، بیان سرنوشت‌های اشک‌بار و تراژدیک، نمایاندن اعضاء و جوارح سوخته یا دارای عیوب مادرزادی و ... چهره شهر را نازیبا کرده و خاطر شهروندان را مکدر ساخته ولی چه می‌توان کرد که مبارزه با این شغل با سایر معضلات اجتماعی تفاوت‌های فاحشی دارد و به‌راحتی مبارزه با اعتیاد، فروش مواد مخدر، اختلاس، زمین‌خواری، رانت‌خواری و ... نیست که یک‌شبه نسخه‌شان پیچیده شود!
چرا‌که با وجود اجرای طرح‌های فراوان نظیر دنبال‌کردن، جریمه‌کردن، جمع‌آوری متکدیان، احداث گرمخانه ازسویِ بهزیستی، نیروی انتظامی، شهرداری و ... کماکان خیل عظیم گدایان در جای‌جای شهرها و روستاهای مملکت به شغل نان‌و‌آب‌دار گدایی مشغولند تا محتاج خلق نشوند! یکی از دلایل عدم موفقیت این طرح‌ها و برنامه‌ها، ریشه‌دار بودن و ساز‌و‌کار پیچیده این شغل است که مبارزه با آن‌را کمی‌ دشوار می‌سازد و این ماجرا به‌عنوانِ یک معضل بین‌المللی و جهانی در همه کشورهای دنیا مطرح است. البته در‌این‌بین نباید منکر نقش شعرا و قدما شد که با حمایت از آنان مقدمات ماندگار‌شدن این شغل را فراهم کردند. همین حافظ خودمان در هر صفحه از کتابش لااقل یکی‌دو‌بار از این صنعت حمایت کرده است: « ترک گدایی مکن که گنج بیابی»، «من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست... کی طمع در گردش گردون دون‌پرور کنم»، «بسی پادشایی کنم در گدایی» و قس علی هذا ... سنایی هم فرموده: «گر همی‌ خواهی که باشی پادشا و پارسا...  شو گدایی کن که ما این از گدایی یافتیم» و سایر شعرا نیز در این باب متفق‌القول بوده و اتفاق نظر داشته‌اند.
بنابراین، اگر فکر می‌کنید که امروز هم کما‌فی‌السابق قرار است ما با ارائه راهکارهای هرمنوتیک و فلک‌فرسا، زمینه برچیده‌شدن بساط گدایان را فراهم کنیم و برای خودمان و اطرافیان‌مان دردسر بتراشیم زهی خیال باطل ... ما که باشیم که روی حرف جناب حافظ و سعدی و سنایی حرف بیاوریم؟! از ما بعید است!

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه