عاشقانههایی از جنس امید
سهیلا انصاری/ سندرومداون یعنی 1+46 کروموزوم که میتواند دنیای تازهای برای یک انسان و خانوادهاش بسازد و او را از انسان به فرشتههایی تبدیل کند که بهگفته مادران و مربیانشان؛ درونشان هیچ نقطه تاریکی وجود ندارد. کودکانی که بهخاطر یک کروموزوم بیشتر، به سندرومداون مبتلا میشوند. برای همین است که به آن کروموزوم اضافی میگویند: «کروموزوم مهربانی!» جنین هنگام شکلگیری، اطلاعات ژنتیکی خود را در 23 کروموزوم از مادر و 23 کروموزوم از پدر دریافت میکند. کودکانی که به این بیماری مبتلا میشوند، معمولاً یک کروموزوم بیشتر از والدین خود دریافت میکنند؛ یعنی بهجایِ 46 کروموزوم، 47 کروموزوم دارند. همین امر سبب میشود که کودک ازنظر جسمانی و عقلانی تأخیر داشته باشد.
مهران قندهاری 38ساله اهل تهران مبتلا به بیماری سندروم دوان است. او مدالآور المپیک ویژه در رشته شنا و وزنهبرداریست؛ پنج طلا و یک نقره در رشته وزنهبرداری و مجموعاً ۲۱ مدال در عرصه ورزشی کسب کرده و در عرصه تئاتر نیز مقامهای زیادی برده است. او که مدرک تحصیلیاش دیپلم است، دارای مدرک درجه یک و درجه دو بازیگری تئاتر نیز هست. قندهاری فعالیت خود را از سال 86 تا 89 با بازیگری تئاتر خیابانی در «کانون سندرومداون» با نمایشهای «لطفاً مشغول باشید»، «ماهی سفید»، «معلم پرنده» و «فرشتهها میآیند» آغاز کرده است. او همچنین از سال 89 تا 91 مشغول تحصیل در رشته بازیگری تئاتر و از سال 91 تابهحال به فعالیت در گروه تئاتر ادامه داده است. «پاپیون» بهکارگردانیِ حسین رحیمی؛ «پردهبرداری» (اجراشده در تهران ارمنستان و لهستان) که تأثیرگذارترین تئاتر در جشنواره بینالمللی لهستان بود، «صندلیها» (اجراشده در جشنواره اصفهان، جشنواره بینالمللی تهران، جشنواره تئاتر کرمانشاه، فستیوال تئاتر بلاروس، جشنواره تئاتر لهستان و اونیون فرانسه)؛ «پزشک نازنین» (اجراشده در جشنواره فجر تهران)؛ «هیدرولیز نطفه جنون» (اجراشده در لهستان) از کارهای او هستند که همه اجراها شامل دیپلم افتخار و تندیس جشنواره و انتخاب نقش اول مرد بهکارگردانیِ حسین رحیمی بوده. اینروزها در دنیای مجازی، خبر ازدواج «مهران» با «هدیه» شوروحال عجیبی بهپا کرده است. مهران درباره ازدواجش و واکنش مخاطبین میگوید: «بسیاری از مخاطبین، با شنیدن خبر ازدواجمان ابراز خوشحالی کردند و آرزوی خوشبختی برایمان داشتند». او بابیاناینکه ازدواج و زندگی مشترک سخت نیست، افزود: «اگر سخت نگیریم، زندگی مشترک سخت نیست. من بسیاری از کارها و فعالیتها را با هدایت خانواده و تلاش اساتید و مربیان و پشتکار خودم یاد گرفتم و هنوز مشغول یادگیری هستم. شریک زندگیام نیز توانمندیهای بسیاری دارد؛ هنرمند است و گلدوزی و خیاطی میکند؛ اما هردوی ما همچنان نیاز به تلاش و یادگیری داریم». مهران ادامه میدهد: «من یک جوان سندرومداون هستم. خودم و خانوادهام هم اینمسئله را پذیرفتهایم؛ اما برای کشف استعداد، به استعداد توجه کردیم نه به تعداد کروموزوم؛ اما آموزشها همیشه با تشویق محبت و دقت به سندرومداون انجام و باعث پیشرفت ما شد». از مهران سؤال میکنم عشق چهرنگیست؟ و او صادقانه میگوید اگر عشق و محبت باشد، همه رنگها رنگ عشق است؛ حتی مشکی نیز میتواند رنگ عشق باشد. او درباره تغییراتی که بعد از ازدواج در زندگیاش رخ داده است، میگوید: «اینروزها حالم کنار هدیه خیلیخوب است. احساس مسئولیت بیشتری میکنم و اعتمادبهنفسم بالا رفته. ازدواج، تجربه بسیارجالبیست». مهران میگوید: «ما دوست نداریم بدون والدینمان زندگی کنیم. ما کنار خانواده خوشحالیم؛ تنهایی را دوست نداریم. خانوادههایمان همواره به ما کمک و ما را حمایت میکنند. ما هم باتوجهبه تواناییهایمان به خانوادهمان کمک میکنیم». او ادامه میدهد: «از جامعه انتظار خاصی نداریم؛ جزاینکه به ما احترام بگذارند و توانمندیهای ما را باور داشته باشند. اگر عشق باشد، اگر تلاش باشد، اگر اعتماد به خداوند مهربان باشد، ناتوانی و کمتوانی معنا و مفهومی ندارد؛ پس بیایید عشق بورزیم و تلاش کنیم تا موفق باشیم و از این عشقورزیدن لذت ببریم».