آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
10 کتاب کاریکلماتور که باید بخوانید
کد خبر: 160202 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۰ چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت - 07:29

10 کتاب کاریکلماتور که باید بخوانید

«کاریکلماتور» نوعی شوخ‌طبعی ادبی‌ست که در‌ نگاه‌ اول ساده و خنده‌دار به‌نظر می‌رسد؛ اما در عمق، پر از آرایه‌های ادبی بوده؛ و پیام آن برای جامعه، ایجاد تفکر و تأمل و تغییر است. با گذشت ۵۰‌سال از تولد «کاریکلماتور»، راهی را که «پرویز شاپور» باز کرده، همراهان زیادی به‌همراه داشته؛ و گاه ادامه‌دهنده و کپی برابر اصل هستند و گاه‌گاهی هم سازنده و نو بوده‌اند. آثار زیادی دراین‌زمینه چاپ شده‌اند و دیده شده‌اند و خوانده شده‌اند؛ تعدادی از این کتاب‌ها را مرور می‌کنیم و ضمن معرفی آن‌ها، از هر کتاب، چند نمونه کاریکلماتور را می‌خوانیم.

«قلم کم‌حرف»؛ از سهراب گل‌هاشم؛ از نویسندگان خوب و قدیمی مشهد که توسط انتشارات «افراز» در سال ۹۵ در ۴۱۳‌صفحه و به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی ارائه شده‌ است. دراین‌اثر، بهترین استفاده از کلمات و ساخت تصاویر زیبا، خواننده را به‌خود جلب می‌کند.
وقتی پول نداری، همسرت آرایش جنگی می‌کند.
با دیدن قبض آب، برق از سرش پرید.
جورابم صبح تا شب عرق می‌خورد؛ اما عربده نمی‌کشد.
پابرهنه‌ها را دوست دارم؛ چراکه ریگی به کفش ندارند.

«ماه نگران زمین است» از نویسنده خوش‌اخلاق و مهربان؛ عباس گلکار که این اثر را سال 85 توسط نشر «نگیما» در ۵۵ صفحه به‌چاپ رساند. گلکار، بازمانده نسلی‌ست مرتبط ‌با مجله «گل‌آقا» و عمران صلاحی. او نیز در ادامه نگاه شاپور به‌کار پرداخته و آثار فاخری را در کتابش به‌چاپ رسانده. دراین‌کتاب، بهره بیشتر نویسنده، استفاده از ضرب‌المثل‌ها، ذهن مخاطب و قدرت تصویرسازی‌ست؛ نیز گیردادن به یک موضوع یا یک کلمه تا به‌سرانجام‌رساندن آن. استاد گلکار، کتاب «قفس خالی پر از آزادی است» را نیز چاپ کرده که مورداستقبال مخاطبان واقع شده‌.
سکوت، هیچ سخنی را سانسور نمی‌کند.
چراغ مطالعه به خواندن تعظیم می‌کند.
وقتی به خط فقر نگاه می‌کنم، کلاهم می‌افتد.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک و اکثر مردم در کارند تا عده‌ای حال و حول کنند.
در جنگ بیش از کودکان، کودکی کشته می‌شود.

«نانوا هم جوش ‌شیرین می‌زند، بیچاره فرهاد» از مهدی فرج‌الهی؛ نویسنده جوان و از نسل جدید طنز که توسط نشر «مروارید» در سال 89 در ۱۲۰ صفحه چاپ شد. نوشته‌های او فضایی نو دارند و از تمام تکنیک‌های ادبی در آثار استفاده کرده است.
به دلم آمد می‌آیی؛ آمدی دلم رفت.
عشقم کشید؛ اما خودم نکشیدم.
گاوها در صف کشتارگاه همدیگر را هل می‌دهند.
خرجم، دخلم را آورد.

«رفتنت برایم آمد نداشت» از احمدرضا بهرام‌پور عمران که انتشارات «مروارید» در سال 96 آن‌را در ۱۰۱‌صفحه به‌چاپ رساند. دراین‌کتاب، نگاه نکته‌سنج و باریک‌بین او، آثار درخشانی را به‌روی کاغذ آورده و از تمام آرایه‌های ادبی نیز بهره برده است که نشان از پختگی کامل نویسنده دارد.
زندگی آرایشگر به مویی بند است.
عصابه‌دست‌ها دست‌به‌عصا‌ترند.
فوتبالیست سربه‌هوا لگد به بختش می‌زند.
سربه‌سر کسی می‌گذارم که دست‌به‌سرم کند.
هرگاه همسرم جوش بیاورد، من چای دم می‌کنم.

«نمی‌کشم مگر به‌ شرط چاقو» از زنده‌یاد حسین ذوالقدر که توسط انتشارات «الیما» در سال 96 و در ۷۷‌صفحه به‌چاپ رسید. استاد ذوالقدر، نگاه ویژه‌ای به عشق و مرگ داشت و اکثر آثار خویش را با این سوژه‌ها نوشت. سادگی و روانی خاصی که در قلم وی وجود دارد، دلی‌بودن آثار را گوشزد می‌کند.
عاشق دو‌بار می‌میرد؛ یک‌بار برای خودش و یک‌بار برای دیگران
نمی‌خواهم به عشق آن‌قدر فکر کنم که عاشقی از یادم برود.
بی‌سبب نیست سیب فراوان شده؛ چون آدم کم شده.
چشم دیدنت را ندارم؛ ولی با دل می‌بینمت.

«اتو برای چروک صورت» از دکتر امیر خوش‌وقتی توسط انتشارات «افراز» در سال 90 و در ۱۶۰‌صفحه منتشر شد. نگاه نویسنده دراین‌کتاب، استفاده از یک کلمه و اختصاص هر صفحه به آن بوده است. او کارهای موضوعیِ متنوعی را به‌روی کاغذ آورده است.
دلش از حرف‌های مردم آتش گرفت و سوخت و خاکستر شد.
با احساساتش بازی کرد تا حوصله‌اش سر نرود.
خنده نخودی‌اش من را یاد آبگوشت انداخت.
امید همیشه در کلاس زندگی حاضر است.
قالی را که از دار پائین کشیدند، نفس راحتی کشید.

«نان گرسنه» از روح‌اله کرهانی شیرازی؛ مجموعه 380 کاریکلماتور است. این اثر، در سال 95 توسط انتشارات «ماه باران» در ۷۲‌صفحه ‌چاپ شد. آثار کرهانی درواقع، زیست خود شاعر و تجربه زندگی او هستند که آن‌ها را با زبان کاریکلماتور بیان کرده و طنز زیبا و جالبی که از نگاه او برخاسته، دراین‌کتاب موج می‌زند.
تنها بانک بی‌ربا، بانک خون است.
غصه اگر کرم نداشت، این‌قدر پیله نمی‌کرد.
زن جیغ می‌کشد، مرد رنگش می‌کند.
چون نمی‌توانم نان را به‌نرخ روز بخورم، شب‌ها نان می‌خرم.
برای‌اینکه وجدانش خاکی نشود، هیچ‌وقت آن‌را زیر پا نمی‌گذاشت.
احتمالاً تفنگ بچه است که به قنداق احتیاج دارد.
با جلیقه نجات هم در یادت غرق می‌شوم.
نبضم نمی‌زد، من اما می‌رقصم.
گل روی تو مرا باغبان نمونه کرد.

«پارتی پله‌های ترقی را برقی می‌کند» از نویسنده جوان حسین ابراهیمی بارچانی‌ست که سال 92 توسط «فصل پنجم» در ۶۴‌صفحه به‌چاپ رسید. نوآوری‌های بسیاری در آثار ابراهیمی دیده می‌شود؛ و این، به تلاش و خواندن نویسنده برمی‌گردد که نشان می‌دهد آثار متعددی را مطالعه کرده و توانسته نگاه شاپور را تکمیل کند. آثاری کوتاه با سه یا چهار کلمه که حرف‌های بسیار برای گفتن دارد و علمی نگاه‌کردن و جست‌وجوگری در آن‌ها موج می‌زند؛ به‌طوری‌که در پس هر کلمه، نگاه خاصی دنبال شده. خوبی دیگر این کتاب، شاعرانگی و آرایه‌های بسیاری‌‌ست که شیوه خاص نویسنده است.
دیوار هم به عکس پدرم تکیه می‌دهد.
زمین‌خوار، زمین خورد.
دست‌نشانده، دست‌بردار نیست.
بوسه، ترجمه دوستت دارم به تمام زبان‌هاست.
برای دیررسیدن همیشه وقت هست.
دریا آینه تمام‌قد آسمان است.
برای دیدن عمق زندگی، دل به دریا زد.

«پاشویه» از نویسنده جوان؛ نائله یوسفی در ۱۲۰‌صفحه و در سال 98 توسط انتشارات «آریش» ‌چاپ شد. این اثر نشان می‌دهد که نوشتن کاریکلماتور، به خانم‌ها نیز سرایت کرده؛ و البته خانم یوسفی به‌خوبی از پس آن برآمده. نگاه خاص و تصویرسازی بسیارقوی آثار، نشان از مطالعه بالای او دارد. او ما را با کلماتی مواجه می‌کند که کم‌کاربرد بوده و درپیِ آگاه‌سازی مخاطب و جامعه بهتر است. یوسفی جملات درخور و شایسته متعددی دارد که قابل‌تأمل و خواندن هستند.
موفقیت زیردست‌ها در رو‌دست‌زدن است.
او را دست‌کم گرفتم با دست‌پُر آمد.
باارزش‌ترین زیرخاکی‌ها کارگران معدن هستند.
دل ‌شیر می‌خواست؛ اما من بزدل بودم.
با پشتکار، روی کار آمد.
سیل خانه‌های تب‌دار را به پاشویه فرو برد.
برای صرفه‌جویی در مصرف آب، دیگر دهنم آب نمی‌افتد.
من برایش سر‌و‌دست می‌شکستم؛ اما او دل می‌شکست.

و آخرین کتاب درواقع، جدیدترین کتاب چاپ‌شده در حوزه کاریکلماتور است: «سیبیل نوشت» (آبروداری می‌کنند چشم‌هایم) جدیدترین مجموعه کاریکلماتورها و تصویرگری‌های محمدمهدی معارفی که در ۱۳۰‌صفحه و توسط نشر «ابجد» چاپ شده است. قبل‌ازهرچیز، باید به قدرت بالای تصویرگری در کنار آثار اشاره کرد. معارفی، از قدیمی‌های این‌‌حوزه و به‌اصطلاح دودچراغ‌خورده و باتجربه‌ این‌نوع نوشتار است و هر‌جا سخن از کاریکلماتور می‌شود، نمی‌شود به‌سادگی از کنار نام او و آثارش عبور کرد. وی فعالیت بسیاری در مطبوعات و رسانه‌ها دارد و آثارش به همه‌جا راه پیدا کرده‌اند که نشان می‌دهد راه را خوب یاد گرفته و موفق بوده. نکته مهم در آثار او، نگاه مردمی و بحث اجتماعی‌ست که جامعه را از خطا و خطر آگاه؛ و اشتباهات را گوشزد می‌‌کند؛ هرچند ساده و همراه با نیشخند و سبیل‌هایی که آدم را به خنده انداخته باشد.
با زخم کاری، بی‌کاری‌ام را پنهان کردم.
نمک‌گیرم کرد با پفک‌نمکی.
گند آدم‌های گنده زود درمی‌آید.
پرده‌دری کردم، برای یافتن دست‌های پشت‌پرده.
کفایت پیدا کرد، خودکفا شد.
غم نام دارد آدم گمنام.
زمستان‌ها در خانه جهنم به‌پا می‌کنم.
فروشنده کهنه‌کار، آدم‌های تازه‌به‌دوران‌رسیده را تور می‌کند.

اصغررضایی گماری

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه