همراه با عوامل نمایش «نیلوفر و نفت»
اجرایی مدرن از یک اثر سنتی
امین کردبچه چنگی
تدرس در دانشگاه، کارگردانی و بازیگری، ازجمله مهمترین فعالیتهاییست که در کارنامه هنری امیر دژاکام وجود دارد؛ کارگردانی که اینروزها، با نگاهی نو به متون ایرانی، «نیلوفر و نفت» را با حضور جمعیاز حرفهایهای تئاتر و دانشآموختگان مکتب خود در تماشاخانه ایرانشهر تهران بهروی صحنه برده است. گفتوگوی تعدادیاز بازیگرانی که در آخرین اثر نمایشی وی، در تالار استاد ناظرزاده کرمانی ایرانشهر بهروی صحنه رفتهاند، میخوانیم.
علی برجی:
«نیلوفر و نفت»؛ اجرایی مدرن از یک اثر سنتیست
علی برجی؛ بازیگر نمایش «نیلوفر و نفت»، ضمن ابراز خرسندی از حضور درایناثر، آنرا نمایشی برشمرده که در نگاه اول، بسیار سنتی بهنظر میآید؛ اما اجرایی مدرن از آن صورت گرفته است و برهمیناساس، گفت: «نیلوفر و نفت، نمایانگر زندگی مردم امروز جامعه ما و بهویژه بانوان است». وی درادامه بااشارهبهاینکه بانوان مخاطب ایننمایش، بیشاز 90درصد ارتباط مستقیم با ایناثر برقرار میکنند، افزود: «در جایجای نیلوفر و نفت، خواستهها، نیازها، اتفاقات، مشکلات، دغدغهها و ناهنجاریهایی که امروز زنهای جامعه ما با آن، درگیر هستند، تحت پوشش قرار میگیرد و آنرا از زبان زنها بیان میکند». اینبازیگر تئاتر، قرارگرفتن دو نام «نیلوفر» و «نفت» درکنارهم را زمینهساز ایجاد سؤالی برای مخاطبان ایناثر برشمرده و با طرح اینپرسش که چطور ممکن است «نیلوفر» درکنار «نفت» قرار گیرد، ادامه داد: «نیلوفر؛ یکیاز گلهای زیبای طبعیت است که درعین زیبایی، در مرداب پرورش پیدا میکند». برجی، ضمن تحسین از عمد بهکاررفته در انتخاب ایناسم توسط نویسنده و کارگردان برای ایناثر، اظهار داشت: «من درایناثر، نقش رستم، در جایگاه پدر عروس را ایفا میکنم که در شب عروسی، همسرش ناپدید میشود و هیچکس نمیداند که داماد مجلس کجاست». وی درپایان، ضمن ابراز تأسف ازاینامر که در جوامع امروز، شایعهپراکنی بسیار زیاد شده است، تصریح کرد: «دربرخیازموارد، شایعهپراکنیها تا جایی ادامه پیدا میکند که محور و موضوعات قضایا تغییر میکند و نیلوفر و نفت نیز حول این موضوع، میگردد».
پریا وزیری:
«بریتان»؛ اسطورهای از شجاعت و آزادیطلبی
زنان ایرانیست
پریا وزیری؛ بازیگر نقش «بریتان» در نمایش «نیلوفر و نفت»، بااشارهبهاینکه «نیلوفر و نفت»، نمایشی نمادین در ساخت کمدیست و تمام شخصیتهای آن، نمادهایی از آزادی و خواستن مطالبات زنان هستند، گفت: «بریتان؛ شخصیت کرد داستان است و ازهمینجهت، ارتباط برقرارکردن با او برای من بسیار راحت، جالب و جذاب بود». وی درادامه، دیالوگهای نگاشتهشده برای شخصیت «بریتان» را، دیالوگهایی برشمرده که به شخصیت زن کرد و خاصه «بریتان» کمک شایانی کرده است و برهمیناساس، افزود: «درایننمایش، بریتان درعین اینکه شیطنتها و شادیهای دخترانه را در جمع دوستان خود دارد، باید شخصیتی جسور نیز داشته باشد و همینامر، یکیاز مهمترین ویژگیهای شخصیتی ایننقش برای من است». وزیری در بخشی دیگر از این گفتوگو، «بریتان» را نماینده دختران کرد و جامعهای برشمرده که همواره خواستار اینموضوع بودهاند که برای مطالبات خود پاسخی قانعکننده پیدا کنند، ادامه داد: «بریتان؛ اسطورهای از شجاعت و آزادیطلبی زنان ایرانیست و اینامر مختص دختر کرد نیست؛ چراکه تمام نمایندگان اقشار مختلف ایران درایننمایش، پساز بیرونآمدن از چله به آگاهی میرسند». وی، طلسم جاری درایننمایش را نماد اندیشیدن برشمرده و بااشارهبهاینکه مرد شلاقزن درایننمایش، با تحقیر و کتک به آنان القاء میکند که 40شب باید تنهایی بکشید، اظهار داشت: «این 40شب، نماد رسیدن به آگاهی، خودسازی و انسانیت است و من هرلحظه که از پشت پرده سفید بیرون میآمدم، باایناتفاق مواجه میشدم و با نگاه به آسمان، گویی که بهدنبال ماه میگردم».
پیمان قیاسی:
نمایشی شریف؛ که به ذات اصلی تئاتر وفادار است
پیمان قیاسی؛ بازیگر نمایش «نیلوفر و نفت»، ایناثر را یک نمایش ایرانی مدرن دانسته و بااشارهبهاینکه نوستالژی موجود درایناثر، در اغلب آثار امیر دژاکام وجود دارد، گفت: «نیلوفر و نفت، پیرامون گرفتاریها و روزمرگیهاییست که در نسل جدید، بسیار زیاد دیده میشود». وی بااشارهبهاینکه ایننمایش، پیرامون احساسی که محبت در دل انسانها بهوجود میآورد، صحبت میکند، افزود: «آثار نمایشی امیر دژاکام باتکیهبر شیوههای خاص کارگردانی خودش مدیریت میشود و در تمام اینآثار، امضای ویژه امیر دژاکام وجود دارد که مخاطب بهراحتی پساز تماشای نمایش متوجه آن خواهد شد». اینبازیگر تئاتر، «نیلوفر و نفت» را نمایشی شریف دانست که به ذات اصلی تئاتر وفادار است و باتأکیدبر اینمفهوم که هنر بازیگر و درام بهخوبی درایناثر احساس میشود، ادامه داد: «بازیهای بازیگران نیلوفر و نفت، بازیهایی روان است که امیر دژاکام درکنار بازیگران حرفهای، از دانشآموختگان مکتب خود برای تولید ایناثر بهره گرفته است». قیاسی، باتأکیدبراینکه «نیلوفر و نفت» در هیاهوی تئاتر صنعتی امروز، با دیگرآثار نمایشی قابل رقابت است و حرفی برای گفتن دارد، اظهار داشت: «مخاطبان عام نیز، مانند دیگرمخاطبان ایناثر و تماشاگرانی که با هنر و کار تئاتر آشنا باشد، دریافتهای خوبی از ایناثر خواهد داشت». وی درپایان، ضمن ابراز خرسندی از اینکه بازیگران بسیار خوبی درایننمایش به ایفای نقش میپردازند، تصریح کرد: «دغدغههای جاری در نیلوفر و نفت، با مشکلات مخاطبان آن آمیخته است و میتوان گفت که مفهوم جاری درایننمایش این است که اگر انسان نسبتبه هرچیز محبت داشته باشد، میتواند طلسمها را بشکند».
مهرنوش دارا:
«نیلوفر و نفت»؛ نمایشی آمیخته با غم و شادیست
مهرنوش دارا؛ بازیگر نمایش «نیلوفر و نفت»، ایناثر را نمایشی دانسته که از دل برآمده و لاجرم بر دل مینشیند و برهمیناساس، گفت: «نیلوفر و نفت؛ نمایشی آمیخته با غم و شادیست و اتفاقاتی که مخاطب، آنها را درایننمایش در مدتزمانی کوتاه بهتماشا مینشیند، اتفاقاتی دورازذهن نیست که اگر خود مخاطب تاکنون با آنها درگیر نبوده است، میتواند مابهازای بیرونی آنرا در نزدیکان خویش بهنظاره بنشیند». اینبازیگر تئاتر، درادامه باتأکیدبراینکه بهیقین، در گوشه دل هریک از مردم ایران، نشانهای از نمادهای جاری در «نیلوفر و نفت» وجود دارد، افزود: «هر مخاطب میتواند از دیدگاه خاص خود، با برداشتهایی که بهشخصه از یک اثر هنری دارد، آنرا تحلیل کند و به دیگران نیز انتقال دهد؛ چراکه هنر از نظر من، امری سلیقهایست و دراینمیان، هرکس هر نظری میدهد، درست است». دارا که تدریس دورههای بازیگری کودکان و نوجوانان را در کارنامه هنری خود بهثبت رسانده است، در بخشی دیگر از این گفتوگو، بااشارهبهاینکه نقش او درایناثر، نقش یکیاز دختران بازیساز ایننمایش است که بهسان دیگرافراد مشابه خود، دارای غمی درونی هستند و تا زمانیکه با آنان صحبت نکنی، آنرا به تو انتقال نخواهند داد، ادامه داد: «جامعه امروز بهگونهایست که هر فرد، تا زمانیکه دردی در سینه داشته و تحریک نشده باشد، آنرا بهزبان نخواهد آورد؛ چراکه متأسفانه امروز افراد جامعه از یکدیگر فاصله گرفتهاند و اینفاصله در رفتارها، کنشها و واکنشهای آنان دیده میشود».
ابوالفضل جمشیدی:
در زندگی واقعی باید با واقعیتها روبهرو شد
ابوالفضل جمشیدی؛ بازیگر نمایش «نیلوفر و نفت» بااشارهبهاینکه درایناثر نقش اسفندیار؛ برادر عروس را بازی میکند، گفت: «اسفندیار ازجمله کسانیست که مابهازای بیرونی در جامعه امروز بسیار دارد و ازجمله جوانانیست که درعیناینکه خودشان دستبههرکاری میزنند، بهظاهر برروی خانواده، خواهر، مادر و ناموس خود تعصب و غیرت دارند. وی درادامه، اسفندیار را شخصیتی دانسته که تمام ویژگیهای آن، ویژگیهایی ظاهریست و برهمیناساس، بازی او نیز برمبنای یک بازی بیرونی شکل گرفته است، افزود: «اینشخصیت، شخصیتی عصبیست و ازجمله کسانیست که در سنی خاص بهدنبال ناموس دیگران میافتند و میخواهند بههرحوی آنان را به چنگ بیاورند». اینبازیگر تئاتر، بااشارهبهاینکه آدمهای مانند اسفندیار انسانهای بزدلی هستند که تنهاوتنها بهدنبال فرصت برای انجام امور مد نظر خویش میگردند، ادامه داد: «بازیگری درقالب یک شخصیت، باید بهگونهای صورت گیرد که فرد بازیگر، باتکیهبر ویژگیهای شخصیتی نقشی که در آن بازی میکند، به آن برسد و آنرا بهدقت و درستی برروی صحنه ایفا کند». جمشیدی، درپایان اینگفتوگو، ضمن تأکیدبراینکه هر فرد در زندگی واقعی خویش باید با واقعیتها روبهرو شود، اظهار داشت: «اسفندیار ازجمله شخصیتهاییست که زنان را ضعیف و زیردست خود میدانند و ایننوع از شخصیتها میتواند در وجود هر فردی شکل گرفته باشد؛ چراکه ایندست از افراد شخصیتهایی دورو و ترسو هستند و چون در جنوب شهر زندگی کردهام، بهراحتی با ایننقش کنار آمدم».
بهار قاسمی:
«نیلوفر و نفت»؛ روایت دلاوریهای زنانه است
بهار قاسمی؛ بازیگر نمایش «نیلوفر و نفت»، بااشارهبهاینکه متن نمایشنامه ایناثر، نخستینویژگی درایننمایش بوده است که توانسته او را بهخود جذب کند، گفت: «نیلوفر و نفت، روایتی زنانه دارد و اینروایت پیرامون دلاوریهای زنانه است». وی درادامه، قصه خواهری را که علیرغم همه فشارها و تهمتها پای درستی و برحقبودن برادر خود ایستاده و از او دفاع میکند، مهمترین جذابیت اینمتن برای ترغیب او در بازی برشمرده و باتأکیدبراینکه اینخواهر مثل یک شیرزن در تمام لحظات، حامی برادر خود است، افزود: «اینخواهر، راهی که برادر آغاز کرده است، شجاعانه ادامه میدهد و آنرا به سرانجام میرساند». اینبازیگر تئاتر ضمن ابراز تأسف از اینکه امروز در جامعه، بسیاری از زنان مجبور هستند که علیرغم میل باطنی خویش بهگونهای زندگی کنند که تنها زندگی آنها بچرخد، ادامه داد: ایندست از زنان از نظر مالی و عاطفی، سخت درمضیقه هستند و دیگران به چشم انسانهای کثیف و فاحشه به آنها نگاه میکنند». قاسمی درهمینراستا، بااشارهبهاینکه هیچکس نمیداند که فشار زندگی چه بر سر اینزنان آورده است که حالا مجبور هستند با هنری که در وجود دارند، روزگار بگذرانند، اظهار داشت: «بازی من از قصه بچههای مدرسه شینآباد نشئت گرفته است و داستان غمانگیز کسانیست که در هشتسالگی در کلاس مدرسه سوختند و کسی نمیداند که کودکانی که دراینسن سوختند، دیگر لذتهای دلبریکردنهای دخترانه، جلوی آینهرفتنها و تمام ویژگیهایی که بهمرور زمان یکدختر را به یکخانم تبدیل میکند، با چهحالی محروم شدهاند و حتی جرئت نگاهکردن به آینه را هم ندارند».