حال طوفان زرد آسیا خوب نیست...
شایان گتوندی
«ما سپاهانیم و حالا حالاها قهرمان» این عنوان بنر معروفی بود که بعد از آخرین قهرمانی سپاهان در دستان اسطوره بود. محرم نویدکیا، کاپیتان طلاییپوشان نصف جهان در جشن آخرین قهرمانی لیگ برتر، حرف از قهرمانیهایی زد که از آن روز به بعد دیگر تکرار نشد. جمله جنجالی که خیلیها آن را برگرفته از کبر و غرور کاپیتان آن روزهای سپاهان میدانستند. از آن روز تاریخی حالا چیزی بیش از دوسال میگذرد و کلکسیون باشگاه، جام و افتخاری به خود ندیده است. حال و روز طوفان زرد آسیا، در این دوسه فصل اخیر بیشتر چیزی شبیه به دریائی متلاطم بوده، تیمی که در آسیا طوفان زردش میخواندند حالا چند فصلیست که در این رقابتها غائب است. سپاهانی که همواره پایه ثابت سهمیههای ایران در لیگ قهرمانان آسیا بود. گذشت، اما آن روزها که هوادار سپاهانی عادت داشت به بازیهای آسیایی. آغاز عصر طلایی سپاهان را همگان با زوج فرهاد کاظمی-حمیدرضا ساکت، اولی در پست سرمربی و دیگری در راس مدیریت باشگاه به یاد میآورند. بدون شک، سپاهان با قهرمانیای که در لیگ دوم به دست آورد تابوی دوقطبی بودن فوتبال ایران را هم شکست. آن تیم جوان و اوج گرفته فرهاد کاظمی همراه مهرهایی همچون: محمود کریمی، محرم نویدکیا، آرمناک پطروسیان و... با ارائه فوتبالی چشمنواز، نوید ظهور یک قدرت جدید در قامت یک تیم شهرستانی را میداد. ثبات مدیریتی و دوراندیشی ساکت با جاهطلبی مثال زدنیاش همراه بود، بطوریکه در طی نزدیک به یکدهه مدیرعاملی وی که در نوع خودش کمنظیر بود باعث شد افتخارات زیادی به تاریخ این باشگاه اضافه شود. به عناوین این باشگاه در دوران مدیریت ساکت که نگاهی بیاندازیم، بیشتر به ارزش کاریش پی خواهیم برد. در دوران او سپاهان نائبقهرمان جام باشگاههای آسیا شد و در جام باشگاههای جهان شرکت کرد. البته به اینها قهرمانی رقابتهای داخلی را هم اضافه کنید. عناوینی که باعث شده هیچ سپاهانیای تاب نتایج ضعیف را نیاورد. شاید به آمار که نگاه کنیم این موضوع را درمییابیم که شعار معروف نویدکیا پر بیراه هم نبوده، اما چه بر سر این سپاهان آمده؟!! اصفهاها بعد از قهرمانی در لیگ چهاردهم که با حسین فرکی بدست آمد دیگر روز خوش ندیدهاند. آنها لیگ پانزدهم را هم با فرکی آغاز کردند، اما در میانه های راه این مربی پس از کسب چند نتیجه ضعیف و در پی حاشیههای بهوجودآمده با کاپیتان وقت سپاهان به نوعی با سپاهان قطع رابطه کرد. سپاهانیها که تجربه خوبی با مربیان خارجی خود داشتند به سراغ ایگوراستیماچ کروات رفتند، از جمله شاهکارهای این مربی میتوان به باختهای پیاپی و حذف ازجام حذفی و لیگ قهرمانان و... اشاره کرد، نقطهعطف آن دوران سپاهان، بدون شک تصمیم به کنارگداشتن هادی عقیلی مدافع و کاپیتان مستحکم وقت سپاهان بود. با این بیلان کاری ناموفق استیماچ هم مجبور به بستن چمدانهایش شد. مدیران سپاهان، اینبار به سراغ یک مربی ایرانی رفتند. عبدالله ویسی که از تیم قهرمان خوزستانی با سروصدای زیادی به اصفهان آمد، در اقدامی عجیب دست به خانه تکانی زد و نفرات نامی و باتجربه تیم را کنار گذاشت. جوانگرایی بیش از حد او مستلزم زمان زیادی برای نتیجهگیری بود، اما غافل از اینکه صبر و تحمل مدیران و هواداران کافی نبود و به «پپوطنی» هم امان نداد و عمر مربیگری ویسی به یک فصل هم قد نداد و خیلی زود رویاهای این مربی جوان و بلندپرواز بر باد رفت. پس از برکناری ویسی مدیران باشگاه باز هم دست به دامن زلاتکو کرانچار شدند. این مرد کهنهکار 60ساله کروات برای دومین مقطع اینبار به نقش جهان آمد، کرانچار که بهواسطه دوقهرمانی که در دورهاول سکان داریاش در سپاهان به دست آورده بود بسیار محبوب هواداران شد. او در اواخر فصل با چند برد متوالی تیم را از کمرکش جدول به رتبهپنجم رساند تا کمی این اوضاع بهمریخته سروشکلی به خودش بگیرد. اما ظاهراً این قصه سردراز دارد، چرا که سپاهان کرانچار فصل جدید را به بدترین شکل ممکن آغاز کرده، حذف از جام حذفی، باخت سنگین در مشهد که کرانچار از آن بهعنوان بدترین روز دوران سرمربیگریاش یاد کرد و همچنین ثبت فقط یک برد در شش بازی ابتدای فصل که به نظر میرسد کرانچار هم روی لبه تیغ راه میرود. حال و روز طلاییپوشان دیار زندهرود در این سهفصل اخیر مانند دریاچهاش گاه خروشان و باشکوه، گاه خشک و بیروح بوده است. ارکستر سمفونی که گویا بعد از خداحافظی محرم، هادی عقیلی و کوچ احسان حاجصفی به اروپا بدون رهبر مانده و ریتم و هارمونی سالهای نه چندان دور خودش را از دست داده.