• شماره 814 -
  • ۱۳۹۴ شنبه ۲۸ آذر

برای بحران میانسالی در آینده تدبیری بیاندیشیم

آینده‌ای به رنگ سالخوردگی

سایه - شیما هاشمی

ین خبر این روزها در خبرگزاری‌ها و رسانه‌های مختلف بسیار دیده می‌شود «میزان باروری زنان از سال 1355 تا 1390 کاهش چشمگیری داشته است و درصورت ادامه‌ی روند کاهش جمعیت، این مسئله به یک بحران تبدیل خواهد شد» بحرانی که طبق پیش‌بینی‌ها تا 20 سال آینده به صورت پررنگ‌تر و جدی‌تری خود را نشان می‌دهد که در ادامه‌ی آن کاهش جمعیت جوان و کارا طبیعتا اثرات منفی در سطح کلان و زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی و... خواهد داشت. تصور کنید جوانان که براساس آمارها بیشترین تعداد جمعیت امروز کشور ما را تشکیل می‌دهند در سال‌های آینده به میانسالی و پیری می‌رسند و با توجه به شرایط اقتصادی که به ناگزیر اکثر خانواده‌ها را تک فرزند و یا حداکثر دارای دو فرزند کرده است مقایسه‌ی نسبت جمعیت کهنسال به نسبت جمعیت جوان تعادل خود را از دست می‌دهد و دیری نمی‌پاید که یک جامعه‌ی پیر و از کارافتاده خواهیم داشت. 
طبق آخرین گزارش مرکز آمار نرخ زاد و ولد برای اولین بار در سال 2003 به زیر نرخ جایگزینی (1/2 زایمان به ازای هر زن) رسید و در سال 2010 در 8/1 زایمان به ازای هر زن ایرانی باقی ماند. انتظار می‌رود این نرخ در سال 2030 به 9/1 برسد. جمعیت ایران در سال 2016 به 80 میلیون نفر می‌رسد که دو برابر جمعیت ایران در سال 1980 خواهد بود. نرخ رشد جمعیت در هر دهه نسبت به دهه قبل به شدت در حال کاهش است. در دهه 80 نرخ رشد جمعیت سالانه 9/3 درصد بود در حالی‌که این نرخ رشد در 2020 به حدود 0.8 درصد خواهد رسید. با پایین رفتن نرخ تولد تعداد ایرانیانی که 0 تا 7 سال سن خواهند داشت مابین سال‌های 2010 تا 2030 به طرز چشمگیری پایین خواهد رفت و تمامی گروه‌های سنی بالاتر از 34 سال افزایش خواهند یافت که بیشترین افزایش را در افراد 40 تا 50 ساله خواهیم دید. جمعیت ایران از بخش پایه به سرعت در حال پیر شدن است. اگرچه سریع‌ترین رشد در گروهی دیده می‌شود که 40 تا 50 سال سن دارند اما افراد پیرتر نیز درصد قابل توجهی را به خود اختصاص می‌دهند. افراد بالای 65 سال در سال 2030 نسبت به سال 2010 به مقدار 125 درصد افزایش خواهند داشت. سن میانگین زنان در سال 2010، 8/26 سال بود که در 2030 به 38 سال خواهد رسید. این سن برای مردان در همان مدت مشابه به ترتیب 6/26 و 37 است. انتظار می‌رود میانگین سنی برای زنان در سال 2016 از 30 بگذرد. این اتفاق برای مردان ایرانی در 2017 روی خواهد داد. در سال 2030 اکثریت افراد بالاتر از 60 سال را زنان تشکیل خواهند داد. 
در نگاه اول تصویر آینده‌ی جامعه به این شکل قطعا خوشایند نخواهد بود. در خیابان که قدم بزنیم این جمعیت جوان امروز که پویایی و سرزندگی را در سطح شهر نقش می‌زنند تبدیل به یک جمعیت کهنسال می‌شوند که درگیر بیماری‌ها و در دوران بازنشستگی فقط زندگی می‌گذرانند. این جامعه خلاقیت و کارآیی خود را به علت نبود جمعیت جوان از دست خواهد داد. پیش‌بینی این بحران عده‌ای از مسئولان را برآن داشته تا چراغ خطر را به صدا در بیاورند و مردم را با آینده‌ای که در انتظارشان است روبه‌رو کنند. البته پیشگیری ازین مسئله شاید کمی دیر باشد و در حد اعلام زنگ خطر نخواهد بود. یکی از مسائلی که بیشتر به آن اشاره می‌شود تشویق به فرزندآوری است. تک فرزندی که به عنوان مهم‌ترین عامل این بحران شناخته می‌شود خود ریشه در مسائل دیگری دارد که شاید الویت برای حل این بحران رسیدگی به آن موارد است، شرایط اقتصادی و اجتماعی در جامعه‌ی امروز والدین را ناتوان از این کرده تا بتوانند بیشتر از یک یک فرزند داشته باشند، عواملی دیگری مثل بالا رفتن سن ازدواج و مشکلات روحی و استرس‌های متفاوتی که جوانان با آن درگیر هستند را نیز می‌توان از جمله عوامل آن دانست. بنابراین برای حل چنین معضلی ابتدا باید شرایط مساعد برای جوانان را فراهم کرد و به دنبال آن هم به فکر رفع مشکلات دیگری باشیم که باعث آن بوده‌اند و بعد جوانان را به فرزندآوری تشویق کنیم، چراکه در غیر این‌صورت مشکلی حل نخواهد شد.حمید درفشی، سرپرست دانشگاه علوم پزشکی البرز، در این خصوص معتقد است: «در اوایل انقلاب نرخ رشد جمعیت ایران به ۶.۶ رسیده بود که در آن زمان برخی نگرانی‌ها موجب شد برنامه‌هایی در راستای کنترل جمعیت کشور اجرا شود و امروز به جایی رسیده‌ایم که بسیاری از والدین به تک فرزندی روی آورده‌اند که این روند نگران کننده است و باید تدبیر شود. در شرایطی که سیاست مسئولان کشور به دلایل مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بر افزایش جمعیت است اما کاهش نرخ باروری و ازدواج و گرایش به تک فرزندی از مسائلی است که آسیب‌های جدی به کشور خواهد زد.» از سویی با کاهش نرخ جمعیت که از دهه 60‌ شروع شده و تا کنون ادامه داشته تا حدی این مسئله اجتناب ناپذیر شده دیر یا زود و با سیل جمعیت سالمندی که پیش‌بینی می‌شود روبه‌رو خواهیم بود و جدا از تغییر سیاست‌های کنترل جمعیت باید فکری برای آینده‌ی این جوانان که نسل سالمند آینده هستند داشته باشیم تا این افراد فقط سربار و نیروی از کار افتاده نباشند و از نظر پزشکی و توانبخشی هم زمینه‌ی مناسب برای آنان فراهم شود. دکتر نحوی‌نژاد، معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی، در این‌باره معتقد است: «اگر بخواهیم به ارائه راهکار بپردازیم، اول باید روی سالمندی سالم کار کنیم. سالمندی سالم را با طب پیشگیری باید ایجاد کرد. طب پیشگیری و طب سالمندی باید جای خودش را باز کند. ما باید از سن میانسالی به افراد آموزش دهیم که چطور مراقب خودشان باشند. برای مثال، سیگار جوانی، سرطان ریه را در پیری تجربه می‌کند. طرز غلط زندگی میانسالی و جوانی است که مشکلات پیری را ایجاد می‌کند. پس اول آموزش باید داد. باید به جامعه جوان و میانسال آموزش دهیم که آماده ورود به زندگی سالمندی و سالمندی سالم باشند. وی همچنین معتقد است: «دومین راهکار استفاده از طب پیشگیری است. باید تست‌های غربالگری را به خصوص با توجه به حمایت‌های سیستم بیمه‌ای در کشور افزایش بدهیم. پزشکان آگاهی داشته باشیم که نسبت به بیماری‌های مزمن دوره سالمندی آگاه باشند. حدود 8 درصد جمعیت ما سالمند هستند اما 27 درصد اشغال تخت‌های ما در سالمندان است. این به این خاطر است که چون به این افراد نمی‌رسیم، بیماری در آن‌ها بیشتر وجود دارد و نکته‌ی دیگر ما ارتباطی بین طب پیشگیری، طب درمانی و طب توانبخشی نداریم. مثلا اگر سالمندی سکته مغزی می‌کند و دچار فلجی می‌شود وقتی حالش مساعد شد، ما او را مرخص می‌کنیم بدون این که او وارد سرویس توان‌بخشی شود و فیزیوتراپی و کاردرمانی روی او انجام شود.»
نسل جوان امروز در کنار همه‌ی دغدغه‌ها و استرس‌های هر روزشان باید به فکر سلامت جسمانی و روحی خود در آینده باشند و معنای ازکارافتادگی در زمان پیری را تغییر دهند. همچنین از لحاظ شرایط اجتماعی نیز باید بستری برای رسیدگی به آنان فراهم شود و این نکته را فراموش نکنیم که اگر از همین امروز هم اقدامی به این منظور انجام دهیم کمی دیر شده است!. 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه