آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
چالش زنده‌ماندن در فاجعه به‌روایت ژانر «بقا» در سینما!
کد خبر: 354769 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۳ دوشنبه ۴ تير - 08:02

چالش زنده‌ماندن در فاجعه به‌روایت ژانر «بقا» در سینما!

«بقا» در‌عین‌حال‌که کلمه ساده‌ای به‌نظر می‌رسد، می‌تواند معنای گسترده‌ای داشته باشد و طیف بزرگی از اتفاقات را در‌بگیرد. بلاهای طبیعی، اوج درگیری‌های انسانی، جنگ، درگیری‌های روزمره برای درآمد، مسافر یا کاوشگر گیر‌افتاده/به‌دام‌افتاده/سرگردان و ...، همه‌ این‌ها و چیزهای دیگر، می‌توانند در دسته‌بندی «بقا» باشند. از‌نظر فنی؛ هر فیلمی درباره جنگ، درباره بقا هم است. هر فیلمی درباره سوء‌استفاده، از‌دست‌دادن، غم و اندوه، فقر و ... هم می‌توانند فیلم‌های بقا باشند. از‌آنجایی‌که ژانر فیلم‌های بقا، ژانر گسترده با زیرژانرهای متعدد به‌شمار می‌رود، آثار زیادی هم می‌توانند در فهرست فیلم‌های خوب قرار بگیرند. به‌گزارش فریده صالحی (زومجی)؛ یکی از پراسترس‌ترین زیرژانرهای بقا، آثاری هستند که برپایه داستان‌های واقعی ساخته شدند. از غرق‌شدن کشتی‌ها و سونامی‌ها گرفته تا گرفتار‌شدن در بیابان، داستان‌های واقعی زیادی وجود دارد که ارزش نمایش روی پرده بزرگ را دارند. تماشای این فیلم‌ها گاهی سخت است؛ اما کاملاً الهام‌بخش هستند. آن‌ها ثابت می‌کنند که با وجود ناامیدی، امیدی وجود دارد و کسانی‌که زنده می‌مانند با قبل از ورودشان به این موقعیت، متفاوت می‌شوند. درادامه، چند نمونه تماشایی از این گونه را معرفی می‌‌کنیم.

در اولین رتبه از بهترین فیلم‌های «بقا» به یکی از پیش‌بینی‌شده‌ترین آثار ژانر می‌رسیم. داستان فیلم «دورافتاده» درباره شخصیت «چاک نولاند (با بازی تام هنکس)» جریان دارد؛ تحلیل‌گر شرکت پستی بزرگ FedEx که وظیفه دارد به سراسر جهان سفر کرده و مشکلات مربوط‌به این شرکت را حل کند. در یکی از سفرها و درپی یک طوفان، هواپیمای او مورد اصابت یک رعد‌و‌برق قرار می‌گیرد و به اقیانوس سقوط می‌کند. «چاک» از هواپیما خارج می‌شود، مدتی را روی قایق می‌ماند و به‌هر‌زحمتی شده خودش را به یک جزیره می‌رساند و پس‌از‌مدتی متوجه می‌شود انسانی در ‌جزیره نیست. گیر‌افتادن «چاک رونالد» در جزیره و تلاشش برای زنده‌ماندن و نجات از آن جهنم، روند اصلی داستان فوق‌العاده جذاب فیلم را شکل می‌دهند. «دورافتاده» که با بودجه‌ای ۹۰‌میلیون‌دلاری ساخته شده بود، توانست به فروش فوق‌العاده‌ای بالغ‌بر ۴۳۰‌میلیون‌دلار دست پیدا کند. فیلم بعدی، «زنده» است؛ یکی از بهترین فیلم‌های «بقا» و از همان آثار پراسترسی که در مقدمه درباره‌اش صحبت کردیم؛ فیلمی که براساس واقعیت ساخته شده است. در سال ۱۹۷۲، تیم راگبی اروگوئه برای انجام یک بازی به شیلی پرواز می‌کند. متأسفانه هواپیمای نیروی هوایی اروگوئه با ۴۵ سرنشین در کوه‌های آند سقوط می‌کند. وقتی تیم جست‌وجو موفق به پیدا‌کردن اعضای تیم نمی‌شود، همه تصور می‌کنند آن‌ها دیگر مرده‌اند. نهایتاً دو‌ماه بعد از فاجعه، ۱۶ بازمانده نجات پیدا می‌کنند؛ اما به چه قیمتی؟! این فیلم براساس کتابی به‌نام Alive: The Story of the Andes Survivors ساخته شده که در سال ۱۹۷۴ و با قلم «پیرس پاول رید» منتشر شده بود. هم‌زمان با اکران فیلم، مستند Alive: 20 Years Later منتشر شد که شامل مصاحبه‌هایی با بازماندگان بود؛ درکنار تصاویری از لحظات عملیات نجات. در تبلیغ فیلم «127ساعت» آمده که «هرثانیه ارزش دارد!» فیلم، سفر روانی‌کننده و هیجان‌انگیز «آرون رالستون» را روایت می‌کند؛ کسی‌که باید خود را از شرایطی بی‌نهایت سخت و عجیب نجات دهد. او یک کوه‌نورد خبره است که در یکی از تجربه‌هایش، مابین دو صخره‌ بزرگ گیر افتاده و یک سنگ عظیم نیز روی دست او می‌افتد تا شرایطی مرگبار را برایش پدید بیاورد. در‌این‌شرایط که نمی‌تواند دستش را تکان دهد و به‌ قطع‌کردن آن فکر می‌کند، تمام تصمیمات مهم زندگی، افراد مهم طول زندگی‌اش؛ از‌جمله خانواده و دوستان خود و تمام این‌موارد را مرور کرده و برای زنده‌ماندن، تقلا می‌کند. فیلم براساس ماجرایی واقعی ساخته شده که واکنش بسیار‌خوب منتقدان و بینندگان را درپی داشت. فیلم براساس کتاب خود «رالستون» به‌نام Between a Rock and a Hard Place ساخته شده و در شش بخش نامزد دریافت جایزه اسکار شد؛ از‌جمله بهترین بازیگر مرد (جیمز فرانکو) و همچنین بهترین فیلم. «از گور برخاسته» ساخته جذاب «الخاندرو گونسالس اینیاریتو» مورد بعدی‌ست؛ فیلمی که اولین و تنها جایزه‌ بهترین بازیگر مردِ اسکار را در دستان «لئوناردو دی کاپریو» قرار داد. او نقش «هیو گلاس» را دارد که در سال ۱۸۲۳ مورد‌حمله یک خرس وحشی قرار گرفت و همراهانش به‌این‌دلیل‌که فکر می‌کردند شانسی برای زنده‌ماندن ندارد، او را به‌امان خدا رها کردند. بااین‌حال، «گلاس» تسلیم طبیعت نشد و توانست خودش را به‌هر‌زحمتی که بود، زنده نگه دارد. استرس داستان در‌هر‌لحظه از فیلم باعث می‌شود تا جذابیت آن به‌هیچ‌وجه از بین نرود و تا انتها شما را در خود غرق کُنَد. این فیلم که با بودجه ۱۳۵‌میلیون‌دلاری تولید شد، فروشی معادل‌ ۵۴۰‌میلیون‌دلار را در گیشه‌ها تجربه کرد. «از گور برخاسته» برپایه شعری از سال ۱۹۱۵ به‌نام The Song of Hugh Glass ساخته شده است. فیلم به‌صورت کلی مورد‌استقبال منتقدان قرار گرفت؛ هرچند به مدت‌زمان آن انتقاداتی داشتند. داستان «جاده» که مورد بعدی در لیست «بهترین فیلم‌های بقا» به‌شمار می‌رود، در دنیایی پساآخرالزمانی جریان دارد؛ چند‌سال بعد از یک رویداد عجیب‌و‌غریب و فاجعه‌بار که به‌نوبه‌خود باعث ایجاد زمین‌لرزه‌های‌ مکرر شد و خطرات را بیش‌از‌قبل کرد. دنیا خاکستری شده و با سرعت زیادی خاکستری‌تر از قبل می‌شود و چیزهای بیشتری از بین می‌روند. مردی و پسر کوچکش که پس از آخرالزمان به‌دنیا آمده، در جاده هستند و قصد دارند به‌سمت ساحل پیاده‌روی کنند و به‌سمت جنوب بروند؛ جایی‌که مرد امیدوار است محیطی مهمان‌نوازتر برای زندگی وجود داشته باشد. مرد به پسرش یاد داده است که آن‌ها «مردم خوبی» هستند که وجدان دارند؛ اینکه آن‌ها برای زنده‌ماندن به آدمخواری متوسل نمی‌شوند. این فیلم براساس کتابی با همین نام ساخته شده است که به‌قلم «کورمک مک‌کارتی» در ۲۰۰۹ منتشر شده بود. در کانادا، نویسنده‌ای به دیدار داستان‌نویس هندی «پی پاتل» می‌رود و از او می‌خواهد داستان زندگی‌اش را تعریف کند. «پی» داستان کودکی خود را در پوندیچریِ هند و منشاء نام مستعار خود را روایت می‌کند. یک‌روز، پدرش که مالک باغ‌وحش است، می‌گوید که شهرداری دیگر از باغ‌وحش حمایت نمی‌کند و او تصمیم گرفته به کانادا نقل‌مکان کند؛ جایی‌که حیواناتی که این خانواده دارند نیز فروخته می‌شوند. آن‌ها سوار یک کشتی باری ژاپنی با حیوانات می‌شوند و ناگهان طوفانی رخ می‌دهد و به‌دنبال‌آن، کشتی غرق می‌شود. «پی» در یک قایق نجات با یک گورخر، یک اورانگوتان، یک کفتار و یک ببر بنگال نر به‌نام مستعار «ریچارد پارکر» زنده می‌ماند. آن‌ها در اقیانوس آرام سرگردان‌اند و کفتار و «ریچارد پارکر» گرسنه می‌شوند. در‌این‌شرایط، «پی» باید راهی برای زنده‌ماندن پیدا کند؛ آن‌ها برای ۲۲۷‌روز در اقیانوس سرگردان بودند؛ تااینکه ... این داستان مربوط به فیلم «زندگی پی» است که برپایه کتابی با همین نام ساخته شده که در سال ۲۰۰۱ توسط یان مارتل منتشر شده بود. «آخرین مرد روی زمین، تنها نیست!» تعبیر مناسبی برای «من افسانه هستم» است؛ «رابرت نویل (با بازی ویل اسمیت)» دانشمندی‌ست که در‌این‌اثر دلهره‌آور و آخرالزمانی نتوانست جلوی گسترش یک ویروس وحشتناک را بگیرد؛ ویروسی که قابل‌درمان نبود و ساخته دست خود بشر بود. «نویل» که نسبت به این ویروس مصونیت دارد، آخرین انسان باقی‌مانده روی زمین به‌شمار می‌رود؛ او حالا باید به‌تنهایی در چیزی که از شهر نیویورک و احتمالاً کل دنیا باقی مانده، زندگی کند. او به‌مدت سه‌سال صادقانه و وفادارانه روزانه پیام‌های رادیویی را پخش و ارسال می‌کرد؛ او در‌پی یافتن بازماندگانی دیگر که ممکن بود این پیغام‌ها را بشنوند، ناامید و مستأصل شده؛ اما او تنها نیست؛ قربانیان جهش‌یافته از طاعون، افراد آلوده، در سایه‌ها پنهان شدند و کمین کردند. آن‌ها تک‌تک کارهایش را زیر‌نظر دارند و منتظرند که او یک اشتباه مهلک انجام دهد. «نویل» احتمالاً آخرین و بهترین امید بشریت باشد و تنها یک مأموریت باقی‌مانده است که او را به‌حرکت در‌می‌آورد: پیدا‌کردن یک راه برای معکوس‌کردن اثرات ویروس؛ آن‌هم با استفاده از خون خود که در برابر آن مصونیت دارد!

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه