آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
نگاهی به تاریخ جزایر سه‌گانه خلیج‌فارس باتأکیدبر دوران ایران باستان
کد خبر: 385215 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۳ چهارشنبه ۹ آبان - 08:05

نگاهی به تاریخ جزایر سه‌گانه خلیج‌فارس باتأکیدبر دوران ایران باستان

جزایر سه‌گانه «بوموسا، تُنب بزرگ و تُنب کوچک» از دوران باستان که مرزهای ایران برای جهانیان شناخته شد، دارای پیشینه تاریخی و حقوقی در «دریای پارس» بوده‌اند و نه‌تنها جزئی از خاک این سرزمین؛ بلکه با جزیره‌های «قشم، لارک، هرمز و هنگام» زنجیر دفاعی ایران را پدیده آورده‌اند و در «امنیت خلیج‌فارس» نقش اساسی و حائزاهمیت داشته‌اند. قرن‌هاست که مظهر هویت ما ایرانیان بر تارک خلیج زرخیز و گوهربار می‌درخشد. «خلیج‌فارس»؛ خلیجی که در مرز جنوبی سرزمین ایران یا به‌عبارت بهتر خلیجی که ایران در شمال آن همچون شیر، آرمیده است. خلیجی که هزاران‌سال است منبع درآمد مردمان پاک و آزاده‌ای‌ست که هرروز سپیده‌دم با توکل بر ایزد مهربان به دریا می‌روند تا با کوله‌باری از روزی و فراوانی به ساحل پای بگذارند که یک‌روزی «امام‌قلی‌خان»؛ سردار فاتح و شجاع شاه‌عباس برای بیرون‌راندن استعمار پرتقال تا پای جان پیش رفت. ساحلی که دلیرمردانی همچون «رئیس‌علی دلواری» را در خود پرورش داد تا با استعمار انگلیس بجنگند و از جان و مال دریغ نکنند. خلیجی که روزانه صدهاهزارنفر را با نعمت طلایی سیاه خود زندگی می‌بخشد؛ طلایی که ذره‌اش دنیا را متحول کرد. 

جزایر ایرانی موجود در خلیج‌فارس را به دو دسته «جزایر مسکونی» و «جزایر غیرمسکونی» می‌توان تقسیم‌بندی کرد. جزایر مسکونی خلیج‌فارس شامل جزایر قشم، هنگام، لارک، هرمز، کیش، لاوان، هندرابی، بوموسا، تُنب بزرگ، تُنب کوچک، سیری، فرور بزرگ، جزیره فارسی، خارک و خارکو است. جزایر غیرمسکونی آن نیز شامل جزایر فرورگان، شیدور، عباسک، شیف، ام الکرم، نخیلو، جبرین، ام سیله-گرم، بونه، دارا، قبر ناخدا، خرو، مولی‌ات، سه دندون، مُطاف، مُرغی، جزیره میر مُهَنّا و چراغی ا‌ست. خلیج‌فارس، دریایی‌ست که سرتاسر سواحل جنوبی کشور ما ایران را دربرگرفته و هزاران‌سال است که با وسعت بیشتر به‌نام‌های آبّا، نار مَرّتو، دریای پایین، دریای پارس، زراه کام سیر، زراه افرنگ، آبگیر پارس و از قرن‌هاپیش به‌اسم دریای ایران، خلیج ایران، بحر فارس و بالاخره «خلیج‌فارس» نامیده می‌شود. نام این دریا هنگامی عالم‌گیر و شهره آفاق شد که ایرانیان درکنارآن آرمیدند و به‌نام پارس‌ها و فارس‌ها نامیده شد. به‌گزارش فرهاد شرف‌پور (ایرنا)؛ با بررسی بیشینه تاریخی جزیره‌های بوموسا، تُنب بزرگ و کوچک به تکرار ادعای بی‌پایه‌واساس امارات درباره جزایر سه‌گانه ایران پاسخ کارشناسانه داده‌ایم. از گذشته خیلی‌دور تاکنون ایران بر بسیاری از جزیره‌های ارزشمند و راهبردی ازجمله بوموسا، تُنب بزرگ و تُنب کوچک، در تنگه هرمز و در دهانه خلیج‌فارس حاکمیت و مالکیت دارد. در سال ۱۹۰۴، انگلیسی‌ها به‌بهانه مبارزه با راهزنان دریایی در جزیره‌های تُنب و بوموسا استقرار یافته و پس‌ازسال‌ها تلاش ایران برای بازستاندن آن‌ها، بریتانیا، سرانجام برپایه قرارداد ۱۹۷۱، پیش از پدیدآمدن دولتی به‌نام امارات متحده عربی، به گونه قانونی به ایران بازگردانده شدند ولی امارات به شورای امنیت سازمان ملل متحد نسبت به این واگذاری شکایت کرد که این ادعای غیرقانونی ازسوی شورای امنیت رد شد. دولت ایران در چندسال‌گذشته تلاش گسترده جهت استقرار آشتی و پایداری در منطقه و تنش‌زدایی انجام داده ولی حاکمان امارات متحده عربی بازهم بر تکرار ادعاهای نادرست درباره جزیره‌های تُنب و بوموسا پایداری می‌ورزند؛ و این ادعاهای بیهوده، روند جدی و فراگیرتر از گذشته، به‌خود گرفته است. بیش از پنج‌دهه از ایجاد کشور امارات عربی متحده توسط بریتانیا نمی‌گذرد و باید دانست سرزمینی به‌نام امارات، بخشی از خاک ایران به‌شمار می‌رفته که دراثر عدم شایستگی رژیم‌های پیشین ایران از خاک میهن جدا شد و همراه زمینه‌سازی که برای امروز ایران فراهم آمده بود، نام امارات متحده عربی به‌خود گرفت. بنابراین، تاریخ این‌کشور کوچک، نه‌تنها در برابر فرهنگ باشکوه ۱۰‌هزارساله و بیشتر ایران، جایی برای سخن‌گفتن ندارد بلکه باتوجه‌به پیشینه کوتاه تاریخی، جمعیت اندک و نداشتن توان سیاسی و نظامی، هیچ‌گاه توان رویارویی با ایران را نخواهد داشت. دراین‌میان، پیشینه تاریخی، نقش ژئوپلیتیک کرانه‌های 1800کیلومتری ایران و وزن بازرگانی و اقتصادی ایرانیان-امارات توسط شیخ‌های عرب، قابل پرده‌پوشی نیست، توان‌هایی که می‌تواند در هنگام بایسته، جهت بهره‌مندی ملی ایران، به‌کار آید. جزیره‌های بوموسا، تُنب بزرگ و تُنب کوچک، دارای جایگاه کلیدی، ژئوپلیتیک و استراتژیک، در نگهداری امنیت و آزادی کشتی‌رانی برپایه حقوق جهان هستند. تمام صادرات نفت ایران و ۸۰‌درصد بازرگانی خارجی ایران، از راه خلیج‌فارس و تنگه هرمز انجام می‌شود؛ ازاین‌رو، این جزیره‌های ایرانی از دیدگاه آزادی کشتی‌رانی جهانی، پشتیبانی از صادرات نفتی ایران و در سطح کلان، بازرگانی خارجی، از ارزش ویژه برخوردارند. بنابراین کنترل آن توسط ایران، درراستای تضمین آزادی کشتی‌رانی جهانی، پشتیبانی از بهره‌مندی‌های ملی ایران و کشورهای منطقه خلیج‌فارس است. جزایر تُنب و بوموسا، در ژرف‌ترین بخش خلیج‌فارس و درون دالان‌های رفت‌وبرگشت طرح جداسازی رفت‌وآمد جهانی کشتی‌ها قرار گرفته‌اند. همین‌مسئله انگیزه اهمیت ویژه جزایر سه‌گانه ایرانی، از دیدگاه ژئوپلیتیک و استراتژیک شده است، زیرا بخش مهمی از نفت‌خام موردنیاز جهان، از میان این جزیره‌ها می‌گذرد. بررسی‌ها، پژوهش‌ها، کاوش‌های باستان‌شناسی و اسناد تاریخی و حقوقی انجام‌شده تاکنون، نشان آن‌است‌که از هزاره دوم پیش‌ازمیلاد، جزیره‌های بوموسا، تُنب بزرگ و تُنب کوچک، همانند دیگر جزایر دریای پارس، توسط ایرانیان اداره می‌شده و در قلمرو امپراتوری ایران بوده است. خلیج‌فارس و جزایر آن، در دوران عیلامی به‌ویژه در روزگار پادشاهی «شیلهک این شوشیناک» (۱۱۶۵-۱۱۵۱ پ.م) زیر چیرگی این دودمان بوده است. همچنین از دوران ماد، هخامنشی و ... نیز پیوسته بخشی از خاک ایران بوده‌اند که اسناد نوشتاری و سنگ‌نوشته‌های هخامنشی بیستون و تخت‌جمشید ایران و سنگ‌نوشته‌های تل المسخوته مصر ۵۱۵ تا ۵۱۸ پ.م گواه بر این ادعاست. جزیره‌های بوموسا، تُنب بزرگ و تُنب کوچک در خلیج‌فارس، برپایه اسناد تاریخی و حقوقی از روزگار باستان در حاکمیت و مالکیت ایران بوده و هست ولی به هنگام ناتوانی ایران، پرتغالی‌ها در سال ۱۵۰۷، جزیره‌های هرمز، کیش، قشم، بحرین، بوموسا، تُنب بزرگ و تُنب کوچک را اشغال و بر همه کران‌ها و جزیره‌های دریای پارس حاکم شدند. حاکمیت آنان بر این کرانه‌ها و جزیره‌ها، نزدیک به یک‌سده، ادامه یافت و این، درازتر از دورانی‌ست که قبیله‌های کرانه‌های مُسنَدَم ازجمله قاسمی‌ها، از کرانه‌ها و جزیره‌های موردادعای امارات متحده عربی، بازدید می‌کردند، تااینکه با توانمندشدن امپراتوری صفوی، چیرگی پرتغالی‌ها در خلیج‌فارس و دریای عمان پایان یافت. پس می‌توان گفت چرا یک ادعای خیالی ازسوی کشور پرتغال درآن‌دوران یا در دوران حال نسبت به هر بخشی در دریای پارس به‌دلیل‌اینکه حدود یک‌سده در آنجا حاکمیت داشته‌اند، حتی قابل‌تصور نیست ولی یک ادعای همانند ازسوی امارات متحده عربی بر رهنمونی یکسان، می‌تواند قابل‌پذیرش باشد و آن اینکه نیاکان قبیله‌ای آنان و به‌گفته سر آرنولد ویلسن (انگلیسی)؛ «امرای جزء خلیج‌فارس که توانایی و شکوه نادرشاه افشار، آن‌ها را بر سر جایشان نشانده و از ترس او جرئت تجاوز نداشتند». چند‌سده‌پیش، برای زمان اندکی، در آنجا سکونت و ازسوی ایران حکومت کردند آن‌هم در دورانی کوتاه پس از کشته‌شدن نادرشاه افشار در سال ۱۷۸۰ که ایران سروسامان درستی نداشت. دسترسی به تنگه هرمز و ارزش نظامی چیرگی بر این‌مجموعه جزیره‌ها، انگیزه‌ای شد تا انگلستان، از آغاز سده ۱۹ میلادی بر این جزیره‌ها چشم طمع بدوزد. در ژانویه ۱۹۰۳، نماینده سیاسی بریتانیا در خلیج‌فارس، پرچم امیرنشین شارجه را در جزیره بوموسا و پرچم رأس الخیمه را در جزیره‌های تُنب برافراشت و موقتاً آن‌ها را اشغال کرد. اشغال موقت و دردست‌گرفتن جزیره‌های تُنب و بوموسای ایران، در ۱۹۰۳، توسط دولت انگلستان به دو سازه بازسازی و نیرومندشدن نیروی دریایی ایران و تلاش روسیه تزاری، برای دست‌یافتن به آب‌های گرم دریای پارس، بستگی داشت. ایران که برای آماده‌ساختن ناوگان جنگی خود، از کمک بریتانیا ناامید شد، ناگزیر در سال ۱۸۸۳ به آلمان روی آورد. در سال ۱۸۸۵، ناوهای جنگی شوش و پرسپولیس را آلمان به ایران تحویل داد که در بندر بوشهر جای گرفتند. ایران با وجود نداشتن توان بایسته، برای رسیدن به آرمان‌های خود دست‌کم به کارهایی زد که انگلستان را نگران ساخت. در ۱۱ سپتامبر ۱۸۸۷ دولت ایران حاکم بندرلنگه را که از قبیله قاسمی رأس‌الخیمه و خراج‌گذار ایران بود و جزیره‌های بوموسا، تُنب بزرگ و تُنب کوچک را در اداره خود داشت، برکنار کرد. در سال ۱۸۸۸، ناوهای ایران در کرانه‌های دبی و ابوظبی، پهلو گرفتند و فرمانده نیروی دریایی ما، ساختمان پادگانی را در جزیره ایرانی سری یا سوری آغاز کرد. گام‌های ایران، برای گسترش رخنه‌های خود در خلیج‌فارس، انگیزه نگرانی نماینده سیاسی انگلستان در خلیج‌فارس شد و او را برآن‌داشت تا به دولت خود پیشنهاد کند ایران را وادار به پس‌نشینی از جزیره سری کرده و پرچم خود را در جزیره‌های تُنب نصب کند زیرا منافع استراتژیک این‌کشور در برابر تهدید روسیه بود و گمان برده بودند شاید روسیه، جزیره‌ها را اشغال کند. دلیل دیگر نگرانی انگلستان، گرایش مظفرالدین‌شاه و سیاستمداران ایرانی ازجمله امین‌السلطان؛ صدراعظم ایران به جانب‌داری از روسیه بود. ازاین‌رو، بریتانیا برای پیشگیری از دسترسی روسیه به جزیره‌های راهبردی خلیج‌فارس، در سال ۱۹۰۳، به‌نام شیخ‌های شارجه و رأس الخیمه، جزیره‌های تُنب و بوموسا را اشغال کرد. ایرانیان در درازای سال‌ها، همواره به اشغالگری‌ها به‌گونه‌ای نوشتاری رسمی و نیز حضور نظامیان و کارکنان دولت و برافراشتن پرچم ایران در جزیره‌ها و همچنین به‌روش حقوقی، به‌ویژه از دیدگاه حقوق بین‌الملل، واکنش نشان دادند تاآنکه بریتانیا در ۱۶ ژانویه ۱۹۶۸ تصمیم گرفت خلیج‌فارس را ترک کند. مهم‌ترین دلیل ایران برای بازستاندن جزیره‌های تُنب و بوموسا، حقوق تاریخی ایران برپایه حقوق بین‌المللی نسبت‌به‌آن‌ها بود زیرا جزایر تا آخر سده ۱۹ میلادی، در حاکمیت ایران بود. در اسناد و مدارک دولت بریتانیا، شامل گزارش‌ها و انتشارات رسمی، نقشه‌های رسمی و نیمه‌رسمی که ازسوی وزارتخانه‌های جنگ و وزارت خارجه و نیروی دریایی دولت انگلیسی هند و شرکت هند شرقی تا ۱۹۰۲ تهیه شده، تعلق جزایر تُنب و بوموسا به ایران، موردتأیید قرار گرفته است. در سال ۱۸۸۶، نقشه ایران به‌دستور وزیر امور خارجه بریتانیا در وزارت جنگ این‌کشور تهیه و نسخه‌ای از آن تقدیم ناصرالدین‌شاه قاجار شد. هنگامی‌که شاه، جزایر تُنب و بوموسا را در نقشه به‌رنگ ایران دید، گفت که به‌شهادت بریتانیا، این جزیره‌ها بخشی از ایران است. وزیرمختار بریتانیا که نقشه را به شاه پیشکش کرده بود، برابر سخنان شاه سکوت اختیار کرد. بریتانیا نه‌تنها هیچ‌گونه اعتراضی درباره تفسیر ناصرالدین‌شاه از نقشه نکرد بلکه این نقشه دوباردیگر نیز در سال‌های ۱۸۹۱ و ۱۸۹۸ چاپ شد. در آن‌ها نیز تغییری در رنگ جزایر داده نشده بود. پس از ۶۸‌سال تلاش دولت ایران برای بازگرداندن جزیره‌ها، سرانجام در سال ۱۹۷۱ انگلستان پذیرفت در چهارچوب توافق‌های قانونی و بستن پیمان ویژه، این جزیره‌ها به ایران بازگردانده شود. درآن‌زمان دولت امارات متحده عربی وجود نداشت و انگلستان سرپرست یا قیم امیرنشین‌های شارجه و رأس‌الخیمه بود و بازگشت جزیره‌ها به ایران، قانونی و برپایه حقوق بین‌الملل بوده است. ازهمین‌رو، امارات متحده عربی، به‌گونه قانونی نمی‌تواند ادعای سرزمینی را داشته باشد که پیش از موجودیت‌یافتن دولت امارات، به‌شیوه قانونی به ایران بازگردانده شده؛ یعنی کار جزیره‌های موردادعا، پیش از تشکیل امارات به گونه قانونی روشن شده است. برپایه سازش حاصله؛ ایران می‌توانست در اجرای یادداشت تفاهم ۲۵ نوامبر ۱۹۷۱ میلادی/ چهارم آذر ۱۳۵۰ خورشیدی، حاکمیت خود را در جزایر سه‌گانه از سر گیرد. دو روز پیش از پایان زمان پیمان تحت‌الحمایگی بریتانیا با شارجه و رأس‌الخیمه در ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ میلادی/ ۹ آذر ۱۳۵۰ خورشیدی جزیره‌های بوموسا، تُنب بزرگ و تُنب کوچک پس از ۶۸‌سال از اشغال بیرون آمده و به میهن بازگردانده شد. در درازای ۵۳‌سال‌گذشته، پس از انتقال قانونی جزایر سه‌گانه به ایران، در دسامبر ۱۹۷۱، یاسر عرفات به‌نمایندگی‌از فلسطینی‌ها، عراق، لیبی و یمن شکایتی علیه ایران، به سازمان ملل متحد ارائه کردند که شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از بررسی، این شکایت را بی‌اعتبار خواند و رد کرد. پس ‌از این گام، مهم‌ترین واکنش عرب‌ها نسبت به جزایر سه‌گانه به جنگ عراق علیه ایران بازمی‌گردد که صدام حسین در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ خورشیدی، برابر مجلس ملی عراق پیمان‌نامه ۱۹۷۵ خود با ایران را باطل اعلام کرد و در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ خورشیدی، یورش نظامی خود را به ایران آغاز کرد و در پنج مهر ۱۳۵۹ یکی از شرایط سه‌گانه پایان جنگ را افزون‌بر جداسازی خوزستان و حاکمیت کامل بر اروندرود، واگذاری جزایر تُنب و بوموسا به عرب‌ها عنوان کرد. در ۳۱ مرداد ۱۳۷۱ (آوریل ۱۹۹۲) که مسئولان ایرانی از پیاده‌شدن بعضی‌افراد در جزیره بوموسا جلوگیری کردند، کوشش‌ دیپلماتیک تازه‌ای دراین‌زمینه آغاز شد. جهت حسن اجرای یادداشت تفاهم درباره جزیره بوموسا، ایران و امارات متحده عربی که عهده‌دار امور خارجه شارجه است، از ۲۷ شهریور ۱۳۷۱، به گفت‌وشنود پرداختند که در مهرماه، گفت‌وشنودها بدون هیچ نتیجه‌ای متوقف شد. ازآن‌زمان، این‌موضوع هرازگاه در نشست کارشناسان سازمان‌های منطقه‌ای مطرح شده و مقام‌های عربی به آن پرداختند. از دیدگاه ایران: دشواری‌های اجرای یادداشت تفاهم درباره بوموسا را می‌توان از راه گفت‌وشنود با امارات متحده عربی برطرف ساخت اما امارات و دیگر کشورهای عربی، باید بدانند و بپذیرند جزایر سه‌گانه، همواره جز لاینفک خاک ایران بوده و خواهد بود و هرگونه ادعایی علیه تمامیت ارضی ایران مردود و محکوم است. بنابر نگرش دولت ایرنا: اشغالگران بریتانیا در سال ۱۹۰۳ حق حاکمیت به‌زیان ایران پدید نیاورده‌اند. همچنین سازش سیاسی ۱۹۷۱ میلادی با بریتانیا، کشمکشی ارضی بر سر جزیره‌های ایرانی را که انگیزه رویارویی با آن دولت شده بود، برای همیشه برطرف کرده. جزایر سه‌گانه بوموسا، تُنب بزرگ و تُنب کوچک بخش لاینفک ایران‌زمین بوده و خواهد بود و استفاده از مفاهیم و گزاره‌های انحرافی یا تکرار ادعاهای نادرست و گمراه‌کننده درمورد این‌بخش مهم از سرزمین ایران هیچ تغییری در واقعیت امر ایجاد نمی‌کند. اخیراً اتحادیه اروپا و شورای همکاری کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در بند پایانی بیانیه‌ای مشترک، ادعاهای بی‌اساس گذشته را درمورد این جزایر سه‌گانه ایرانی تکرار کردند.

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه