قتل فرزند توسط والدین، آسیبی که باید جدی گرفت
تیشهای بر ریشههـای عاطفی!
سعید جمالی
میگویند چاقو دستهی خودش را نمیبرد؛ اما گاهی در واقعیت شاهد رویدادهایی تلخ هستیم که خلاف این موضوع را ثابت میکند. برای مثال، تابهحال در موضوع قتل فرزند توسط والدین دقیق شدهاید؟ باورکردنی نیست؛ اما حقیقت دارد و مواردی از اینگونه جنایتها در کشورهای مختلفی بهعلل مختلف روی میدهد که یکی از مهمترینشان قتلهای ناموسیست. در کنار این ماجرا میتوان به زمینهسازهای دیگر هم در جنایاتی مشابه اشاره کرد که در بعضی موارد نشان از رواج فرهنگ غلط مردسالارانه در بعضی جوامع دارد. گزارش منتشره در نشریهی Washingtonpost در تاریخ 28 می سال 2014 حاکی از آن است که سالانه حدود 1000 زن در پاکستان در قتلهای ناموسی کشته میشوند یا آنگونه که منابع سایت آماری Mapsofworld عنوان کردهاند: «بیشترین آمار مربوط به قتلهای ناموسی در مورد زنان روی میدهد تاجاییکه سالانه پنجهزار مورد قتل به این شکل در جهان به وقوع میپیوندد». براساس مطالعات سال 2010 که در United Nation انجام شد و به چاپ رسید، بهصورت متوسط، عمدهی زنانی که در این شکل از خشونت خانوادگی کشته میشوند بین 15 تا 25 سال سن دارند و البته در مواردی بهخاطر ترس از برخوردهای خانوادگی، پیش از وقوع جنایت، دست به خودکشی میزنند. مارشا فریمن؛ استاد دانشگاه مینهسوتا و فعال حقوق زنان میگوید: «بیشترین آمار مربوط به قتلهای خانوادگی در جوامعی روی میدهد که زن ابزاری برای حفظ شرافت خانوادگیست». در گزارش سال 2012 مرکز جامع تحقیقات Center Pew Resaerch سه کشور عراق، پاکستان و افغانستان بیشترین موارد قتلهای ناموسی و خاناودگی را بهخود اختصاص داده بودند که هنوز هم در این زمینه آمارهای تکاندهندهای دارند. البته این مسئله تنها مربوط به جوامع سنتی و در حال توسعه نیست و در کشورهای توسعهیافته هم موارد بسیار وحشتناکی از اینگونه قتلها مشاهده میشود. برای مثال، آمریکا همیشه در میان چند نام اول در زمینهی قتلهای ناموسیست. بر اساس گزارش آماریUnited Nations Commission on Human Rights در فهرست کشورهایی با بالاترین میزان قتلهای موسوم به Honor Killings نام بریتانیا، برزیل، سوئد، کانادا، آلمان، فرانسه، چک و ایتالیا هم به چشم میخورد. البته موارد قتل بچهها توسط والدین را نباید تنها محدود به موارد ناموسی یا تنها از جانب پدر دانست. آنگونه که فیلیپ رسنیک؛ استاد روانشناسی دانشگاه Case Western Reserve در اوهایو در سایت Thedailybeast در گزارشی در مورد روانشناسی قتل فرزند توسط مادران در سال 2014 نوشتهاست: «موضوع قتل فرزند از سوی مادر، گاه حتی میتواند در اثر فشارهای روحی ناشی از وجود فرزند ناخواسته در زندگی او باشد که بهمرور باعث فروپاشی عصبی در مادر شده و اختلالی روانشناختی ایجاد میکند». با این حال موضوع قتل فرزندان توسط پدران رایجتر است. نشریهی Time در اول فوریه 2011 در گزارشی دربارهی آسیبشناسی قتل فرزند توسط پدر، نوشتهبود: «پدرانی که بهعلتی همچون بازگرداندن آبروی خانوادگی یا مسائلی دیگر که ریشههای سنتی و اجتماعی و اقتصادی دارند نه زمینهی اختلال روانی، دست به قتل فرزند خود میزنند، در 95درصد موارد مستعد قتل سایر اعضای خانوادهی خود نیز هستند». آنچه در این زمینه مهم است، چگونگی برخورد با این پدیده است. در گزارشی منتشره در اول شهریورماه سال جاری در خبرگزاری ایلنا از قول علی کاظمی؛ مدیرکل امور اسناد و مترجمان قوه قضاییه آمدهاست: «در قتلهای خانوادگی معمولا دختران آماج جرائم بیشتری هستند؛ زیرا از دختران انتظار دارند که در برابر هر تصمیم پدر خود اعم از ازدواج اجباری، ازدواج در سن پایین یا ترکتحصیل تسلیم باشند». وی دربارهی قتلهای خانوادگی با بیان اینکه گاهی این قتلها دلایل روانشناختی دارند، گفت: «یعنی ممکن است، پدر یا مادری دچار اختلالات روانی همچون پارانویا، دوقطبیبودن یا سایر اختلالات روانی باشند که این موضوع باعث گرفتن تصمیمات اشتباه و انجام اقدامات نادرست توسط آنان میشود. این عملکرد، ناشی از نگاه غلطیست که میگوید پدر نسبت به فرزند مالکیت دارد. ما پروندهای داشتیم که پدری دختر خود را کشته و در چاه انداخته و مادر نیز جرات طرح شکایت علیه همسر خود را نداشتهاست؛ زیرا در آن فضا پدر همهکارهی مطلق بودهاست. در چنین شرایطی افزونبر وقوع جرم، کسی هم شکایت نمیکند؛ این موضوع مشکلات را افزایش میدهد. اساسا در فرهنگهای قبیلهای در برخی مناطق این نگاه مالکانه وجود دارد. در این فرهنگها اگر پدر مرتکب اعمالی همچون قتل، ضرب و جرح و ایجاد صدمهی بدنی نسبت به فرزندانش شود، کسی حق پیگیری موضوع را ندارد». این درحالی ست که این مقام مسئول در همان گزارش با اشاره به نگاه اشتباهی که والدین را نسبت به فرزندان مبسوطالید دانسته و براساس آن والدین میتوانند هرکاری را در قبال فرزندان خود انجام دهند، تصریح کرد: «هرچند قانونگذار، مجازات قصاص را نسبت به پدر یا ولی شرعی در نظر نگرفتهاست؛ اما مجازات حبس را برای ایشان پیشبینی کرده و برای افرادی که مرتکب چنین قتلهایی میشوند، تا 15سال حبس در نظر گرفته شدهاست». این موضوع قابل توجه است که آیا در شرایطی که قتل فرزند با علم و آگاهی ازسوی والد اتفاق افتاده بهتر نیست که راهکارهای قانونی مناسبی برای جلوگیری از این قتلها ارائه داد؟