سخن مدیرمسئول
سرابی به نام اتحادیهی عرب
دیر زمانی کشورهای عربی تحت مدیریت "جمال عبدالناصر" به یک اتحاد بزرگی دست یافته بودند که دو ابرقدرت شرق و غرب آن زمان؛ یعنی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و ایالات متحده آمریکا برای نزدیک شدن به این اتحادیه عطش بسیاری داشتند. جلسات سالیانهی این اتحادیه که با نام اتحادیهی کشورهای عربی نامیده میشد، از شور و شوق فراوانی برخوردار بود و بسیاری از کشورهای جهان چشم به اجلاس عربها و نتایج آن میدوختند. با درگذشت عبدالناصر لایههای شکاف بین عربها عینی و قابل رؤیت شد. شماری از این کشورها چون عربستان، اردن، کویت، مراکش و تونس بهصورت صددرصدی وابسته به آمریکا شده و بهاصطلاح، غربی نامیده شدند و کشورهایی چون مصر، الجزایر، سوریه و عراق تمایلات بسیاری به شوروی پیدا کردند و در این بین بعضی از کشورهای دیگر رفتاری میانه را برگزیدند. پس از فروپاشی شوروی یا اصطلاحا سقوط ابرقدرت شرق، سران کشورهای عربی نیز هر کدام به سویی چرخش پیدا کردند؛ رهبران عراق، عربستان و اردن، اجازهی خودنمایی پیدا کردند تا جایی که داعیهی رهبری کشورهای عربی را داشتند، جلسات این اتحادیه با ظهور چهرههایی چون قذافی معمولا با چالش بسیار همراه بود و کشورهای کوچک و جدید عربی با نامهای امارات متحده عربی، یمن و قطر اجازه یافتند خودی نشان دهند. به هر روی این اتحادیه کم و بیش هنوز اعتبار و ارزش خود را حتی با درجهی کمتر داشت، بهویژه به جهت اهمیت این منطقه از نظر منبع اصلی انرژی جهان یعنی نفت، همیشه مورد توجه جهان و جهانیان بوده و هست. این اتحادیه پس از آغاز بهار عربی و سقوط سران آن چون حسنی مبارک مصری، قذافی لیبایی، صدام عراقی و درگذشت حسین اردنی دوران بسیار سخت و غمانگیزی را سپری میکند. نفاق و اختلاف در افکار سران جدید عربی بیش از هر زمان دیگری به چشم میخورد تا جاییکه در اجلاس اخیر که در کشور موریتانی برگزار شد، نفاق بیش از هر زمان دیگری به چشم میآمد و این اتحادیهی مهم دنیا را که برای اولین بار در سال 1946 میلادی در مصر برگزار شده بود و در معادلات جهانی نقش انکارناپذیری پیدا کرده بود، پس رفت و ضعف حکومتهای عربی و فقدان چشماندار یکپارچه و مشترک عربی در این اجلاس بهخوبی مشاهده میشد. به هر جهت وقتی برپایی نخستین بار اجلاس در سال 1946 را با اجلاس اخیر مقایسه میکنیم وجود رهبران پارهای از کشورها ازجمله نمایندهی عربستان سعودی که در نقش یک برادر باعث هرجومرج و تشتت و افتراق بیسابقه بین کشورهای اسلامی و عربی شد، جالب توجه است که در این اجلاس نیز دست از شیطنت و تفرقه برنداشته و برای توجیه جنایات بیشمار این کشور در سوریه، لبنان، عراق، بحرین و بالاخره قتل و کشتار بیوقفهی مردم مسلمان یمن و بمبارانهای مداوم که باید او را بهعنوان نسلکشی در محاکم بینالمللی مورد بازجویی و تعقیب قرار داد، خود را به هر دری میزد. آنچه که میتوان از این اجلاس نتیجه گرفت اثبات این مسئله است که سران عرب اعتماد به نفس خود را از دست دادهاند همچنان که ملتهای عرب، دیگر اعتمادی به این اتحادیه و سران عرب ندارند و بسیاری از آنان از نیات شوم رهبران عربستان در برادرکشی به ستوه آمدهاند.