اعدام قاتل، پایان خشونت نیست
در دو منطقهی کشورمان، دو دختر کودک معصوم، هر دو بهنام ستایش، قربانی خشونتی جنایتکارانه شدند؛ یکی از نیریزی استان فارس و دیگری از شهروندان افغانی مقیم اطراف تهران. حکم قاتل ستایش نیریزی در محل جنایت اجرا و قاتل به دار مجازات آویخته شد. حکم قصاص و اعدام قاتل ستایش هم در دادگاه کیفری یک تهران صادر شد؛ اما آیا با اجرای حکم اعدام و قصاص، خشونت پایان مییابد؟ آیا توانستیم خشونت این قاتلان را واکاوی کنیم؟ با بررسی هر دو پرونده میبینیم که ازیکسو مقتولین، هر دو دخترانی معصوم در دوران شیرین کودکی بودند که در دنیای رنگارنگ کودکی آرزوها را نقاشی میکردند؛ ازدیگرسو، قاتلین هم جوانانی بودند که خود قربانی خشونت شدند. نمیدانم چندنفر جامعهشناس، روانکاو و جرمشناس با این دو قاتل صحبت و علل بروز این جنایات را بررسی کردهاند؟ هنوز اطلاعاتی در این زمینه منتشر نشده است؛ اما ضرورت داشت برای پیشگیری از وقوع ایندست جرایم و بررسی علل آن، نتایج منتشر میشد و اگر این تحقیق صورت نگرفتهاست، ظلم بزرگی به اندازهی خود جنایت در حق کودکان و جوانان و شهروندان خواهد بود. زیرا داستان دهشتناک قتل کودکان ستایش، امکان تکرار دارد. مگر در سنقر کلیایی استان کرمانشاه همین داستان تکرار نشد؟ یا درگذشته بسان این جنایت صورت نگرفتهاست؟ بنابراین، ضرورت واکاوی شکلگیری این جنایات خشن از منظرهای مختلف جرمشناسی، جامعهشناختی و روانشناسی جنایی وجود دارد. امروزه ابرهای تیرهی ناهنجاریهای خشن و آسیبهای اجتماعی، آسمان ایران را فراگرفته و متاسفانه بهعلت اهمیت موضوعات سیاسی، اقتصادی و بینالمللی در کشور، کمتر به آن پرداخته میشود؛ اگرچه رئیسجمهور محترم در گامی مناسب پرسش مهر امسال از 13میلیون دانشآموز را بهعلل بروز خشونت در جامعه اختصاص داد. پیشتر متذکر شدهام که شاید بتوان جامعه را از رکود اقتصادی یا تورم و گرانی خارج کرد؛ اما بهسختی میتوان از بحرانها و خشونتهای اجتماعی موجود رهانید. جامعه بهشدت از آسیبهای اجتماعی رنج میبرد. وقتی مسئولین، مردم را به تماشای اعدام دعوت میکنند و این صحنههای خشن به تفریح شهروندان تبدبل میشود، قبح قضیه ریخته میشود و این امر، خود به تولید خشونت کمک میکند. هنوز کتب مقاطع تحصیلی دانشآموزان این کشور از بردباری و مدارا، مهربانی و کرامت انسانی، حقوق بشر و شهروندی، عشقورزیدن، دوری از نفرت، دموکراسی و احترام متقابل و... خالیست و متاسفانه بهدلایل سیاسی، مفاهیم بردباری، دموکراسی، حقوق بشر، نفی خشونت را اصطلاحات بیگانه و غربگرایانه میپنداریم و از نکوهش آنها سخن میرانیم. واقعیت مسئله این که ما هنوز نتوانستهایم صادقانه خروجی عملکرد در برخورد با خشونتهای اجتماعی و انواع تریبونهای موعظه را ترسیم کنیم. صرف اعدام، راهکار برخورد با جنایت و آسیبهای اجتماعی نیست. آیا میتوان به این پرسش پاسخ داد که چرا در ایران خشونت و هوس سریعا اینچنین منتج به جنایت تبدیل میشود؟ و علل بروز سریع این جنایات در چه اموری نهفته است؟/حسین احمدی نیاز/ ایرنا