کد خبر:
405662
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۳ دوشنبه ۲۹ بهمن -
09:34
خودروسازان پستهفروش شدهاند!
خودروسازان پستهفروش شدهاند!
در دنیای عجیبی زیست میکنیم که ادامه این وضعیت در آیندهای نزدیک میتواند رستههای مشاغلی را بهکلی بر هم زده، بهنظام طبقهبندی مشاغل آسیب وارد کرده و بازهم برهمزننده نظام صنفی شود که دراینصورت ممکن است روزی را شاهد باشیم که دوزندگان لباس در گوشهای از مغازه، لوبیاچیتی و پرتقال شمال را به مشتریان عرضه کنند! یا بنگاههای معاملات ملکی، برنجفروش هم بشوند و همینطور اصالت مشاغل و مغازهها بهطورکلی بر هم بخورد؛ اما سخن امروز ما، جای تعجب بسیار دارد؛ چراکه وقتی خودروسازان وطنی، کار مکمل پستهفروشی را هم برعهده گرفتهاند؛ یعنی اینکه شاید چون ارز موردنیاز را برای واردات خودرو و قطعات یدکی اصلی ندارند و ازسوی بانک مرکزی هم ارز لازم در اختیارشان قرار نمیگیرد، راه میانبری پیداکرده و پسته را صادر کردهاند تا بهجای آن، مایه اولیه را وارد کنند؛ همانطوریکه کارخانههای تولیدی کاغذ داخلی، اخیراً به خریداران خود میگویند که خمیر و چوب کاغذ را بدهید تا بهجای آن کاغذ تحویل بدهیم، لابد اسم این نوع معاملات را تهاتری هم میگذارند که اینقدر رایج شده است که در بانک مرکزی حتی مدیر تهاتر هم دارند، شانس آوردهایم که در 10قرن پیش زیست نمیکردیم که کارها بیشتر کشاورزی بود و کالاهای آن تهاتری بود؛ یعنی چوب را مثلاً به بخار میدادند تا بخار یک قفسه یا گنجه آنروزها را به او بدهد و این داستان اینروزهاست که کشور ما و بازرگانان ناچار هستند، به قرن 15 مراجعه کنند و از معاملات تهاتری استفاده کنند که درمورد پسته که بازرگانان خاصی دارد و ازاینراه گذران زندگی میکنند، باید ازاینپس دست نگهدارند، با شغل پستهفروشی خداحافظی کنند تا تولیدکنندگان داخلی اتومبیل، برای سرپا نگهداشتن کارخانه، قدم در کار دیگران بگذارند و در نقش صادرکننده پسته دربیایند تا بتوانند چرخ همیشه لنگ خودروسازی وطنی را سرپا نگهدارند تا خودروهایی بسیار گران و غیراستاندارد که از عوامل اصلی آلودگی هوا هستند را به خلقالله بفروشند تا بگویند صنعت ما پیشرفته است. خودروهایی را به ایرانیان باقیمت بالا بفروشند تا همهساله بهخاطر عدم وسایل ایمنی و استفاده از اتاقهای بسیار ضعیف کمی کلفتتر از مقوا بسازند تا همهساله حدود 20هزارنفر از هموطنان ما، جان شیرین خود را به جانآفرین تسلیم کنند و محیط خریدوفروش خودرو را آنقدر گرم نگهدارند که اغلب مردم چندماه پول خود را در بانکها به ودیعه بگذارند تا پس از مدتی، آنهم ازطریق قرعهکشی، شانس و اقبال به او رو کند و جزو برندگان خوششانس معرفی شود که بهقول شاعر «بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآیی/ روی زیبای تو دیدن در دولت بگشاید» یعنی برنده خوشبخت صاحبدولت یا مال منال میشود که فقط باید گفت: عجبا! یعنی پول بده، در نوبت بمان تا وقتی ماشین وطنی را دریافت کردی، در تعطیلات ایام نوروز، به استقبال مرگ بشتاب که باید گفت خدایا خداوندا مپسند. مخلوق تو، سرنوشتی اینگونه داشته باشد که دهها سال کار کند، جان بکند تا پساندازی ردیف شود؛ خودرویی خریداری نماید که قیمت پرداختی او حداقل دوبرابر ارزش آن باشد، حال چرا گرانفروشی میکنند، اینقبیل کارخانههای وطنی، پاسخ آن بسیار واضح است تعداد مشاورین و حقوقبگیران بیش از کارگران فنیست.